دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

عالم كبیر و عالم صغیر


این نوشتار به بررسی و تبیین مفهوم فلسفی عرفانی عالم صغیر یعنی تصور موجود انسانی به منزله ی جهانی كوچك كه دربردارنده ی تمام عناصر عالم كبیر منظومه ی بزرگ جهان هستی است, می پردازد

این نوشتار به بررسی و تبیین مفهوم فلسفی - عرفانی "عالم صغیر" یعنی تصور موجود انسانی به منزله‏ی جهانی كوچك كه دربردارنده‏ی تمام عناصر "عالم كبیر" (منظومه ی بزرگ جهان هستی) است، می‏پردازد. پس از بحث كوتاهی در باره ی تاریخچه ی اندیشه ی "عالم صغیر و كبیر" در فرهنگ اقوام یهود، یونان، هند و ایران در عهد باستان، به تبیین دیدگاه اسلام و حكمای مسلمان در این زمینه نیز پرداخته می‏شود. بخش پایانی این تحقیق، به بیان نگرش عرفای بزرگ اسلام بویژه محیی الدین بن عربی (۵۶۰-۶۳۸ ه ق) و مولانا جلال الدین رومی (۶۰۴-۶۷۲ه ق) در چگونگی اطلاق این مفاهیم از حیث صورت و معنا اختصاص دارد.انسان در طول تاریخ همواره به تناسب رشد فكری و فرهنگی خویش اندیشه‏ها و تصورات گوناگونی پیرامون خود و جهان هستی داشته است. اندیشه ی تصور انسان به منزله ی "عالمی كوچك" و تصور جهان پهناور هستی به منزله ی "عالمی بزرگ" و بررسی مشابهات میان اجزا و جوارح آدمی با جهان هستی ، از این حیث كه اجزای عالم نیز وظایفی شبیه جسم انسان دارد ، نیز از جمله موضوعات مورد بحث و مطالعه در سایر جوامع و مكاتب بشری است كه از كهن‏ترین ایام در قالب اساطیر مطرح شده است. بر این اساس ، مبحث نخست این تحقیق به بررسی پیشینه ی تاریخی نظریه ی "عالم صغیر" و "عالم كبیر" در اندیشه ی متفكران یونان قدیم، مكتب زروانی ایران، متون دینی پهلوی، وداهای هندوان و مكتب قباله ی یهود اختصاص یافته است. سپس این نظریه از دیدگاه روایات و احادیث نبوی و شیعی و بررسی دیدگاه حكما و عرفای مسلمان و چگونگی اطلاق "عالم صغیر" بر انسان از حیث معنا ، یعنی روح و سرشت الهی ، مورد بحث و دقت نظر قرار می‏گیرد.

۱. پیشینه ی تاریخی نظریه ی عالم صغیر و عالم كبیر

الف) یونان قدیم

سخن درباره ی این موضوع در اغلب ادیان و فرهنگ‏ها سابقه ی طولانی دارد. در فرهنگ یونان قدیم، قبل از همه ، افلاطون حكیم (۳۴۷-۴۲۹ ق‏م) در رساله ی "تیمائوس" به بحث پیرامون كیفیت[۱] پیدایش كلی جهان و ازلیّت آن پرداخته است. در تصور افلاطون جهان دارای روح و خرد است (دوره‏ی آثار افلاطون/۳/۱۸۴).

افلاطون در رساله ی تیمائوس بر آن است كه جهان بر اثر حكمت و اراده ی خداوند و از به هم پیوستن چهار عنصر "آتش، آب، هوا و خاك" ایجاد شده است و روح در مركز آن قرار دارد. البته در مقابل، جوارح و قوای انسان نیز از همین عناصر اربعه پدید آمده و در موجود انسانی در قبال روح جهان، نفس تعبیه شده است (همان/ ۱۹۱۷).

ب) هند

اندیشه ی انسان به عنوان عالم صغیر در تفكرات هندوان قدیم نیز انعكاس یافته است. مطابق سرود "پروشه سوكته"[۲] در ریگ ودا[۳] تمام اجزای عالم هستی از قربانی ساختن انسان قدیم پدید می‏آید. این موضوع در بندهای ۱۱ و ۱۲ سرود مذكور چنین بیان گردیده است: وقتی پروشه را از هم جدا ساختند او را به چندین بخش تقسیم كردند. دهانش چه؟ بازوانش چه؟ ران هایش چه نامیده شده‏اند؟ دهانش "براهنمنان"[۴]، رانهایش" وایشیه"[۵] و از پاهایش" شودره"[۶] ایجاد گردیده است. (Hindu Scriptures,۲۹)

ج) ایران باستان

همین نظریه در ایران قبل از اسلام نیز مورد توجه وامعان نظر قرار گرفته است. چنان كه دكتر مجتبائی نیز در این زمینه معتقد است كه تطابق "عالم صغیر" با "عالم كبیر" در اندیشه ی ایرانیان، به صورت مطلق مقتبس از افكار یونانیان و هندوان نمی‏باشد ؛ بلكه این نظریه در ایران با "كیهان‏شناسی" و "انسان‏شناسی زروانی"[۷] ارتباط دارد. وی در این باره می‏گوید: لفظ جهان یا كیهان از ریشه ی gaya (زیست) مشتق شده است و نشان می‏دهد كه ایرانیان، عالم هستی را نیز چون انسان اوّل یا كیومرث (گیه مرتن gaya-martan = زنده ی مردنی) زنده و جاندار و جنبنده و روینده می‏دیده و یك نظام و یك قدرت را در هر دو حاكم و ساری می‏دانستند. لازمه ی چنین تصوری آن است كه میان این دو عالم، كه همانندی‏های بسیار با هم دارند، از هر جهت مطابقت برقرار باشد (مجتبائی/۴۶). البته زینر[۸] نیز می‏كوشد تا ثابت كند كه در آئین زروانی، زروان به عنوان خدایی كه بدنش فلك یا "جهان اكبر" است با انسان به عنوان "جهان اصغر" تطبیق می‏كند. وی بر آن است كه نسبت میان زروان و انسان همان نسبت میان زروان و جهان است (زینر/ ۱۸۸-۱۸۹) لذا در آئین زروانی، كیهان مادی شبیه انسان بوده و دارای درجات و مراتبی مانند انسان است (جلالی مقدم/ ۲۴۳-۴۵). در متون پهلوی بویژه "زاداسپرم" (۳۰/۱) از مقایسه ی عالم صغیر و كبیر به میان آمده و نظم آسمان‏ها به پیكره ی آدمی تشبیه شده است (راشل محصل/۴۴).

د) یهود

در مكتب "قباله"[۹] از دین یهود نیز اشاراتی به مفاهیم عالم صغیر و عالم كبیر و "انسان كبیر"[۱۰] صورت گرفته است. در این مكتب "آدم قدیم"[۱۱] واسطه ی آفرینش و اساس عالم هستی و مظهر جمیع صفات و افعال الهی است و عالم خلقت بر اساس عالم صفات آفریده شده و اجزاء و عناصر این عالم، اجزاء و عناصر پیكره‏ی اوست. پس به این اعتبار، عالم، آدم كبیر است و آدم، عالم صغیر (دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی/ ۱/ ۱۷۷).

۲. اندیشه ی عالم كبیر و صغیر از دیدگاه اسلام

این اندیشه در جهان اسلام نیز مقبول بوده است. در تفكّر اسلامی، منشاء نظریه ی مشابهت عالم هستی را با عناصر و اجزای انسان ، با بیان صریح ، پیش از هر چیز باید در ابیات منسوب به امیر مؤمنان علی (ع) جستجو نمود. حضرت در این باره می‏فرمایند: دَوَائُكَ فیكَ و لاتَبصُرُ وَ دائُكَ مِنكَ و لا تَشْعُرُ أ تَزعَمُ أنّكَ جِرمٌ صَغیرٌ وَ فیكَ انْطَوَی الْعَالَمُ الأَكبرُ

(بیهقی نیشابوری/ ۲۳۶)


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.