جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

شهید مطهری از نگاه سخنرانی آیت الله مهدوی کنی


شهید مطهری از نگاه سخنرانی آیت الله مهدوی کنی

مرحوم مطهری هم عالِم, هم متعلم و هم معلم بودند همه اینها را داشتند

بحثی که پیش رو دارید، متن سخنرانی حضرت آیت الله مهدوی کنی (دام ظله العالی) است که در مراسم هجدهمین سالگرد شهادت آیت الله مطهری در تالار علامه امینی (ره) دانشگاه تهران ایراد شده است که تقدیم خوانندگان عزیز می شود. مطالعه این بیانات ارزشمند را که از سینه دردمند و پرسوز یکی از عزیزترین هم سنگران استاد شهید، تراویده و یادآور دقت ها، تعمق ها و فریادها و خروش های شهید مطهری است، به همه اهل معرفت، فرهنگ، علم و سیاست توصیه می کنیم.

بسم الله الرحمن الرحیم

و صلی الله علی سیدنا أبی القاسم محمد صلی الله علیه و آله و علی آله الطیبین و لا سیما علی بقیه الله حجه بن الحسن عجل الله تعالی فرجه الشریف و جعلنا من انصاره و شیعته. اما بعد فقد قال الله تعالی فی کتابه: «فی بیوت أَذن الله أن ترفع و یذکر فیها اسمه یسبح له فیها بالغدو و الآصال رجال لا تلهیهم تجاره و لا بیع عن ذکر الله و اقام الصلوه و ایتاء الزکوه یخافون یوما تتقلب فیه القلوب و الأبصار». (النور/۳۷ و ۳۶)

امروز این توفیق نصیب من شد که در محضر شما برادران و خواهران دانشجو و استادان محترم شرفیاب باشم و در روزی که به عنوان بزرگداشت هجدهمین سالگرد شهادت مرحوم شهید بزرگوار، آیت الله مطهری رضوان الله علیه در دانشگاه تهران بر پا شده است، به این مناسبت سخنانی خدمت شما ایراد کنم.

می دانید که بنده نه زیاد صحبت می کنم و نه سخنگوی خوبی هستم و لذا معمولا در مجالس بزرگداشت ها و سایر مجالس کمتر برای نُطق شرکت می کنم و از نظر جسمی نیز قدرت بنده خیلی کم است. ولی نسبت به مرحوم شهید مطهری علاقه خاصّی داشته و دارم که این علاقه را باید از آن به عشق تعبیر کنم. اما امسال نیز بنده نمی پذیرفتم که سخنگو باشم، لیکن در اثر اصرار برخی دوستان و همچنین آقازادهٔ مرحوم شهید، جناب آقای دکتر علی مطهری، استخاره نمودم و همین آیه ای که تلاوت کردم، آمد. این آیه ای که خواندم : « فی بیوت أَذن الله أن ترفع و یذکر فیها اسمه یسبح له فیها بالغدو و الآصال رجال لا تلهیهم تجاره و لا بیع عن ذکر الله و...»، لذا بنده اندیشیدم که از همین آیهٔ کریمه الهام بگیرم و چند جمله ای دربارهٔ آن شهید بزرگوار سخن بگویم.

ترجمهٔ آیه مذکور این است که خداوند می فرماید: «خانه هایی هست که خداوند اجازه داده که آن خانه ها بلندمرتبه باشد، بلندآوازه باشد» هم به حسب ظاهر، بنایش رفیع و مرتفع باشد و هم در معنی، نامش همیشه به بلندی برده شود. خداوند متعال نمی خواهد همه خانه‌ها بلند باشند، ولی در مورد این خانه ها می فرماید بیوتی است که خدا اجازه داده است در این بیوت ذکر خدا شود و در این بیوت هر صبح و شام خدا را تسبیح می گویند. مردانی که هیچ بیع و تجارتی و هیچ کاری از کارهای دنیا، آنها را از ذکر خدا و برپایی نماز و پرداخت زکات باز نمی دارد و می ترسند از آن روزی که چشم ها و دلها منقلب می شوند. من آنچه را که از این آیه کریمه درباره مرحوم شهید مطهری می خواهم بهره بگیرم، چند نکته است که یکی از آن نکات بیشتر اهمیت دارد؛ نکته اولی که درباره شهید مطهری باید مورد توجه جوانان، دانشجویان و استادان باشد، این است که مرحوم مطهری مرد علم بودند؛ علم به معنای واقعی، و آن خانه ای که همواره باید بلندآوازه باشد، خانه علم است که همیشه باید بالا باشد و اسلام هم درباره آن خیلی سخن دارد و می دانید که اسلام دین علم است؛ مرحوم مطهری از همان اوانی که بنده در قم برای تحصیل مشرف شدم ـ حدود ۵۰ سال پیش ـ مرد علم بود. مرد تحصیل. هم درس می خواند و هم درس می داد. درس خواندن در مرحله تحقیق, نه در مرحله خواندن کتابی و بعد بازگو کردن همان نوشته ها. در این باره اگر بخواهم صحبت کنم، زیاد می شود صحبت کرد. به همین اشاره می گذرم که نوشته های آن مرحوم و شاگردان ایشان، نشانه و آثار این ویژگی استاد شهید هستند. در رابطه با مسایل علمی، فقهی، دینی، فلسفی، عرفانی و ادبی که یک روحانی باید داشته باشد، باید گفت که مرحوم شهید مطهری در همه موضوعات استاد بودند و محقق و معلم. تا آن جا که حضرت امام راحل در جمله ای درباره شهید مطهری فرمودند ـ که البته بنده این جمله را از قول مرحوم شهید صدوقی برای شما نقل می کنم ـ در پاریس که در محضر امام بودیم، مرحوم شهید مطهری هم از ایران خدمت امام به پاریس تشریف آوردند. سپس در یکی از آن روزها امام مضمون این جمله را درباره شهید مطهری فرمودند: «خیلی علاقه دارم که آقای مطهری باشد و در دوره جمهوری اسلامی، جامعه ایران و برادران مسلمان بتوانند حداکثر استفاده را از او بنمایند». این کلام امام است البته کلام بنده نیست. کلام کسی است که هیچ گونه تملق در بیان و موضع گیریهای او و مبالغه در کلماتش دیده نمی شود و این جمله خیلی معنی دار است که می فرماید: «دلم می خواهد که مطهری بماند»، حال نمی دانم که آیا امام احساس می کردند که بعدا مطهری نمی ماند، و چه طور شد که این جمله را فرمودند که مطهری بعد از این که انقلاب پیروز شود، در دوره جمهوری اسلامی باشد و اسلام و ایران از او بهره بگیرند.

مرحوم مطهری، آن هنگام که ما جوان بودیم و ایشان از فضلا و استادان قم محسوب می شدند، بر خلاف روش معمول، طلاب را دعوت به تحقیق می کردند و روش ایشان هم روش تحقیقی بود. و اصولا طرفدار تحولی در حوزه بودند که حوزه های علمیه با اینکه در شکل خودش، به خصوص شکل درس های طلبگی زمان ما، در کنار تحقیق بود، و کار طلبه ها تحقیق بود، با این وجود مرحوم مطهری به این حد خشنود نبودند و می فرمودند که باید یک تجدید نظری بشود و روش آموزش تغییر بکند، گرچه اصل تحقیق در حوزه ها وجود دارد، اما دست کم باید روش تحقیق تغییر یابد. بنابراین، مرحوم مطهری از این نظر حقی بر حوزه های علمیه دارند. و این طور که ما فکر بکنیم که مطهری یک معلمی بود و رفت، این طور نیست.

ایشان با روشی که داشتند، و این روش را تا آخر عمر خویش ادامه دادند، تحولی در حوزه ها ایجاد کردند، به تبع استادِ بزرگوارشان، مرحوم امام راحل و مرحوم علامه طباطبایی. و این تحول در حوزه کاملا مشهود است به سبب حرکتی که ایشان و چند نفر دیگر انجام دادند. اما نکته دیگری که بنده در مورد مرحوم شهید مطهری عرض می کنم، مربوط به «ایمان» وی می باشد. خوب ممکن است شما بگویید که درباره یک روحانی بحث ایمان نمودن که چیز تازه ای نیست. خیر، مقصود من از ایمان، در اینجا یک درجه معمولی از ایمان نیست. بلکه مقصودم از ایمان، در یک درجه بالا که در حد آن باورهایی که اولیاء خدا دارند، می باشد. و این نکته «باور» در مرحوم مطهری در همه جا بسیار چشمگیر است. در همه مراحل زندگی ایشان، چه آن وقتی که در قم بودند و چه آن زمانی که در دانشگاه تهران تدریس می کردند. خواه آن هنگام که سخن می گفتند و خواه آن وقتی که در مسایل سیاسی قدم بر می داشتند و موضع گیری می کردند، نشانه های ایمان در سراسر وجود ایشان ـ از بیان و گفتار و نوشتار و رفتار ـ به خوبی مشاهده می شود. و آن چیزی که برای یک معلم واقعی می تواند منشأ بقاء باشد علاوه بر علم، این جنبه ایمان و باور داشتن به حقایق عالم است. و آنهایی که می توانند در دنیا تحولی ایجاد کنند، کسانی هستند که واقعاً به آنچه که می گویند ایمان داشته باشند.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.