چهارشنبه, ۳۰ خرداد, ۱۴۰۳ / 19 June, 2024
مجله ویستا

نه همین دماغ زیباست نشان آدمیت


نه همین دماغ زیباست نشان آدمیت

بالابودن آمارهای جراحی زیبایی و مد و اتومبیل شیک نشانه یک جامعه مصرفی و ظاهربین است

معمولا خود افراد نمی‌توانند در مورد ضرورت داشتن یا نداشتن عمل جراحی زیبایی برای خود درست تصمیم بگیرند و باید نظر متخصصان را جویا شوند بنابراین بهتر است هر فردی که قصد انجام جراحی زیبایی دارد، علاوه بر متخصص جراحی پلاستیک، حتما با روان‌پزشک مشورت کند تا ارزیابی دقیقی از وضعیت ذهنی و عواملی که باعث گرایش او به جراحی شده، انجام و در صورت بروز مشکل، از این کار منع شود...

مثلا برخی از کسانی که به دنبال جراحی زیبایی هستند، دچار مشکل‌هایی مانند خود زشت‌انگاری هستند. گاهی هم چنین تصمیمی جنبه هیجانی دارد که به آسانی می‌توان آن را تشخیص داد.

از سوی دیگر، گفت‌وگوی روان‌پزشک با فرد و ارزیابی‌هایی که انجام می‌دهد، می‌تواند نشان دهد از روی علم و آگاهی می‌خواهد این کار را انجام دهد یا تحت‌تاثیر انگیزه‌های بیمارگونه است.

واقعیت این است که یک فرد سالم در صورتی که نابهنجاری و عدم‌تقارن در چهره یا بدنش نباشد، وضع ظاهر خود را می‌پذیرد اما اگر به علت مشکل‌های روانی یا احساس کهتری گمان کند که با عمل زیبایی می‌تواند مشکل‌های ارتباطی خود را رفع یا بر نارسایی اجتماعی‌اش غلبه کند، با یک نوع بیماری‌ روبرو هستیم. ممکن است این سوال مطرح شود که چرا در سال‌های اخیر توجه به جراحی‌های زیبایی افزایش یافته است. به عقیده من شاید دلیلش این باشد که در گذشته مردم فرصت کافی برای شناخت یکدیگر از راه مراوده و رفت‌وآمد داشتند بنابراین نیازی نبود در مدت کوتاه بخواهند خود را به دیگران بشناسانند اما در دنیای پرشتاب امروز که افراد خیلی زود با هم آشنا می‌شوند، دیگر فرصتی برای برقراری روابط عمیق و عاطفی وجود ندارد، بنابراین افراد می‌کوشند از ظاهرشان برای شناساندن خود به دیگران استفاده کنند. به همین دلیل توجه به ظاهر؛ چه چهره، اندام، پوشاک و حتی نوع خودرو، اهمیت یافته است و افراد سعی می‌کنند از این طریق در مدتی کوتاه خود را به دیگری بشناسانند یا دیگری را از روی ظواهر او ارزیابی می‌کنند.

پس می‌توان گفت رواج جراحی‌های زیبایی و مدهای لباس، نیاز به داشتن خودروی لوکس و حجیم کردن بدن با بدنسازی به‌وسیله مردان جوان، ناشی از نیاز یک جامعه مصرفی و ظاهربین است که در آن از روی ظاهر در مورد هر کس قضاوت می‌شود.

علاوه بر این، در چند سال اخیر، تعداد افرادی که نه به علت بیماری‌های روانی، بلکه تحت‌تاثیر عوامل اجتماعی به فکر تغییر ظاهر افتاده‌اند، افزایش یافته است. این اشخاص در واقع بنده مد روز هستند و می‌کوشند خود را به ظاهر هنرپیشه‌ها و ستاره‌های سینما درآورند. گاهی هم جراحی پلاستیک تحت‌تاثیر تهاجم فرهنگی انجام می‌شود. در روان‌‌پزشکی به این گرایش، گرایش همانندسازی با مهاجم می‌گویند. مثال آن افزایش رواج جراحی‌های پلاستیک برای تغییر ظاهر چشم در ژاپنی‌ها پس از شکست از آمریکا در جنگ جهانی دوم بود. پس از این جنگ، ژاپنی‌های شکست‌خورده برای کاهش احساس تحقیر ناشی از شکست، کوشیدند خود را شبیه آمریکایی‌های مهاجم و پیروز این نبرد کنند.

این موضوع را در تغییر رنگ مو و پوست هم می‌بینیم و اینکه خیلی از سیاه‌پوستان می‌کوشند با استفاده از کرم‌های ویژه، رنگ پوست خود را روشن کنند یا موهای تیره و فرفری‌شان را با زحمت زیاد صاف و بور می‌کنند. البته نتیجه این کار مضحک و رقت‌انگیز به نظر می‌رسد.

یک روان‌پزشک در گفت‌وگوی روان‌پزشکی با متقاضی جراحی زیبایی، معمولا به احتمال ابتلای فرد به بیمار‌ی‌های شدید روانی که همراه با هیجان‌های جسمی هستند، توجه کامل دارد. مثلا در نابسامانی هذیانی از نوع جسمی، فرد دچار این باور غلط می‌شود که بخشی از بدن یا چهره او نازیباست و به همین دلیل می‌کوشد، با انجام جراحی‌های متعدد آن را اصلاح کند.

متاسفانه جراحانی که از مشورت با روان‌پزشک خودداری می‌کنند؛ هم خود ممکن است دچار مشکل شوند و هم بیمارشان زیرا چنین بیمارانی هرگز از نتیجه جراحی راضی نخواهند بود و تقاضای جراحی مجدد خواهند کرد. یکی از نمونه‌های این بیماران، فردی است که ۱۷ بار به وسیله جراحان پلاستیک تحت‌عمل جراحی زیبایی بینی قرار گرفته بود و سرانجام پس از اینکه او را به روان‌پزشک ارجاع دادند، معلوم شد دچار روان‌پریشی است.

در بیماری اسکیزوفرنیا هم ممکن است هذیان جسمی وجود داشته باشد. حتما دیده شده خود بیمار شخصا اقدام به بریدن بخشی از بدن خود که به نظرش نازیبا می‌آمده، کرده؛ مثلا گوش‌هایش به نظرش تیز می‌ر‌سیده و آن را با کارد بریده است. گذشته از این موارد افراطی، در اختلال بدشکلی بدن هم فرد گرچه دچار هذیان نیست اما باور دارد چانه، لب‌ها، بینی، سینه‌ها یا دیگر اجزای بدنش دچار بدشکلی و نازیباست. این افراد ممکن است به جراح پلاستیک مراجعه کنند تا مشکل ظاهری که تصور می‌کنند دچارش هستند، برطرف کند.

در نهایت اینکه باید بدانیم فرد سالم ظاهر خود را همان‌گونه که هست می‌پذیرد و می‌داند که تفاوت افراد براساس ظاهر آنها نیست بلکه برحسب صفات شایسته معنوی از قبیل مهربانی، وفاداری، پشتکار و وفای به عهد است. چنین کسانی در زندگی فردی و اجتماعی‌ موفق خواهند بود اما کسی که می‌کوشد به جای پرورش صفت‌های نیک در خود، با آراستن ظاهر پیش برود، موفقیتی به دست نخواهد آورد.

دکتر فربد فدایی

روان‌پزشک دانشیار ‌دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی