جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

داستان ما و اسکار پارادوکس واقعیت و خیال


داستان ما و اسکار پارادوکس واقعیت و خیال

در این مقال, مجالی برای مقدمه چینی نیست و بهتر است مستقیم به سراغ اصل موضوع برویم طی سالهای اخیر, فیلمهای زیادی با هدف نقد و تخریب فرهنگ ایرانی اسلامی ساخته شد

در این مقال، مجالی برای مقدمه چینی نیست و بهتر است مستقیم به سراغ اصل موضوع برویم. طی سالهای اخیر، فیلمهای زیادی با هدف نقد و تخریب فرهنگ ایرانی-اسلامی ساخته شد. صرف نظر از برخی فیلمهای به ظاهر انتقادی و بعضا مخرب داخلی؛ در غرب نیز فیلمهایی با رویکرد اسلام ستیزی و ضدایرانی عرضه شد. فیلمهایی نظیر بدون دخترم هرگز، ۳۰۰، سنگسار ثریا، اسکندر، کشتی گیر، شرایط و... از جمله فیلم های مخربی است که در غرب علیه ایران ساخته شد و در کشورهای مختلف نیز به نمایش درآمد. جالب اینکه هیچ یک از این فیلمها با استقبال و اثرپذیری در جامعه غربی مواجه نشد. حتی در فرایندی معکوس، این نسیم برخاسته از روح حاکم بر فرهنگ ناب انقلاب اسلامی بود که با نفوذ در لایه های پیدا و پنهان جوامع بشری، بسیاری از چشمها و دلهای کنجکاو و بیدار را متوجه واقعیتهای ایران اسلامی نمود وخیالات یاخرده آفاتی که از طریق فیلمهای کذایی به اسم ایران اسلامی به خورد جهانیان داده می شد هم نتوانست جز رسوایی برای دشمنان و بدخواهان رقم بزند. جالب تر اینکه فیلم الکساندر یا اسکندر ساخته الیور استون، کارگردان معروف هالیوود که به جزء نگری و نکته سنجی شهره است نیز به دلیل آنچه بهره گیری افراطی از عناصر تخیل و انحراف در ساختار تاریخی و شخصیت پردازی این فیلم خوانده می شد با مخالفت و اعتراض مورخان آمریکایی مواجه شد. جالب تر از همه اینکه نه تنها هدف این فیلم در تخریب فرهنگ ایرانی ناجی نمایی از فرهنگ آمریکایی برآورده نشد بلکه تنها بعد از چند سال از ساخت این فیلم، فرزند اولیور استون با مطالعه اسلام و فرهنگ ناب ایران و مذهب تشیع با آمدن به ایران اسلامی، مسلمان شد و اخیرا در جواب برخی تردیدات و شبهات، بر راه درست و انتخاب آگاهانه خود تاکید کرد و صحه گذارد.

نوبل، اسکار و...، عناوینی آشنا برای اهالی علم، هنر و سیاست است. چیزی که نمی توان کتمان نمود، همان اعوجاج یا انحرافی است که از جانب طراحان و بخشندگان این عناوین پیموده می شود. نگاه ابزاری به چنین عناوینی باعث شده، تا افکار بیدار، سایه سوءاستفاده یا مصادره به مطلوب را بر سر چنین عناوین یا جوایزی احساس کنند. این در حالی ست که فارغ از مرزبندیهای مرسوم، در آیینه فرهنگ بشری، خیر و شر و اخلاق و حقوق بشر، مقولاتی انسانی محسوب می شوند و قابل تفکیک بر اساس مرزبندیها یا قواعد وضعی منطقه ای نژادی نیست. مگر اینکه نگاه یا هدفی که متوجه این مقولات می شود از جنس نگاه های گزینشی، نژادپرستانه و سلطه جویانه باشد.

با این اوصاف آنچه غربیهای یک درصدی و غافل، در فیلمهای خیالی و مغرضانه اشان درباره ما دیدند، ما با چشمان خود در واقعیت بیداری اسلامی و موج عدالتخواهی و جنبش ضدفساد در غرب دیدیم و آنها نیز دیدند . آنها آرزوی خود برای تحقیر و جداسازی ما از اصل و هویتمان را در فیلمها جست وجو می کنند اما ما عظمت و راستی، صداقت و صلابت هویت و دین و فرهنگمان را نه بر پرده سینما که در واقعیات و اصول دینی-فرهنگی خویش و تمایل و رجعت انسانهای آگاه، منصف و بیداردل مشاهده می کنیم. رجعت و اصالتی که شاید از دیدگان خودمان نیز پنهان مانده و یا ما از آن دور مانده ایم.

دنیا سرشار از واقعیتها و اصول است و همه ما به نوعی با این واقعیات تلخ و شیرین زندگی می کنیم. در کنار واقعیات و اصول، انواع و اقسام خیالات نیز داریم. صرف نظر از بسیاری از فیلمهای تخیلی و مهیج یا فیلمهای سرگرم کننده و مبتذل، ما با فیلمها یا سریالهایی برخاسته از روحیه تعهد و صداقت مبتنی بر موضوعات و داستانهای واقعی نیز مواجهیم. داستانهایی که راوی دردها، آمال و اصول مشترک بشری هستند و همه با دیدن آن به نوعی متاثر و متحول می شوند. با شروع انقلاب صنعتی و دوران استعمار و با دیدن قدرت شگرف سینما در اثرگذاری بر افکار عمومی، نگاه های کاسبکارانه سیاسی و امپریالیستی نیز متوجه این هنرگشته و مطابق برنامه های منفعت طلبانه، به تدریج داستانهای واقعی یا تخیلی متعددی نیز به فیلمنامه تبدیل شده است. بسیاری از آنها در خدمت سیاست و هژمونی غرب قرار گرفته سپس در اقصی نقاط جهان، به خورد مخاطبین داده شد. در این میان هر قدر هم مابین متن فیلمنامه و تکنیک کارگردان و هنر سینما از نگاه های ابزاری-سیاسی نیز تفکیک قائل شویم، باز غلبه نگاه سیاسی و گزینشی نظام سلطه، مجالی به حفظ حرمت هنر وحفظ جوانب انسانی آن را نمی دهد .

در خصوص ایران، تا قبل از انقلاب، سینما غالبا به عرصه تاخت و تاز فیلمهای سطحی، مبتذل و وارداتی تبدیل شده بود که هدفی جز سرگرمی یا تاثیرپذیری از فرهنگ مصرفی غرب را دنبال نمی کرد. با وقوع انقلاب اسلامی سینمای داخلی متاثر از فضای انقلاب و سپس دفاع مقدس، مفاهیم ارزشی و مبتنی بر هویت ملی-اسلامی را خمیر مایه فعالیت خویش قرار داد، گرچه به تدریج و با نوسانات سیاسی و فرهنگی و با رفت و آمد جریانات و سلایق فرهنگی سیاسی خاص عرصه سینما جولانگاه ساخت فیلمهای سفارشی و مخرب به اسم انتقاد گشت، آن هم برای ایجاد تغییر ذائقه فرهنگی جامعه مطابق گفتمان اهالی تساهل و انفعال و هرآنچه دورشدن از نمادهای بومی-اسلامی خط اصیل انقلاب اسلامی قلمداد می شد. این چندپارگی و لجام گسیختگی فرهنگی سینمایی از دهه دوم انقلاب تا به اکنون در داخل و خارج همچون دو لبه قیچی خط عناد، در مسیر هجوم به آموزه های ارزشی اسلامی-ایرانی به بهانه نقد و آزادی وجود داشته و دارد . چنین است که هرازگاهی برخی آثار خاص سینمایی داخلی مورد سوءاستفاده نگاه ابزاری و سیاه نمایانه حاکم بر برخی جشنواره های بین المللی نیز قرار می گیرد.

گرچه ما قائل به داشتن جامعه ای بی عیب و نقص نیستیم و همیشه نقد و واکاوی احوال خود را به منظور رفع عیوب و پیمودن مسیر تکامل و الگوشدن در قالب مکتب نجات بخش اسلام و نظام مردم سالاری دینی تبیین و تمرین می کنیم. اما همین مهم دلیلی برای توجیه سیاه نمایی و بزرگ نمایی مشکلات و عیوبمان و بهانه ای برای تخریب و تحقیر هویت و اقتدار ملی- اسلامیمان آن هم به دست خود و تشویق و تحریک دشمنانمان نبوده و نیست.

در انتها باید گفت، سرانجام، این واقعیتها و اصول حقیقی است که بر توهمات و خیالات باطل غلبه کرده و قوه عاقله انسان بیدار شده، با تمییز خیالات از واقعیات و تشخیص بدلیات از اصول و تفکیک حقایق از اباطیل، در پرتو آموزه های نجات بخش قرآن و اسلام ناب محمدی(ص) و با ظهور حضرت مهدی(عج)، در مسیر نجات و رستگاری گام خواهد نهاد. ان شاء الله.

علیرضا طلابی