جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

دیزی در قالب فست فود


دیزی در قالب فست فود

زندگی ماشینی و شرایط خاص زندگی امروز که یکی از پیامدهای آن کمبود وقت است, چتر خود را بر نوع تغذیه ما ایرانی ها نیز گسترانیده است, به طوری که دیگر کمتر کسی وقت, حوصله یا حتی امکان آماده سازی غذاهای زمانبر و سنتی ایرانی را در منزل خود دارد مساله ای که اکثر مردم بویژه جوانان را متمایل به استفاده از غذاهای آماده یا به اصطلاح فست فود کرده است

زندگی ماشینی و شرایط خاص زندگی امروز که یکی از پیامدهای آن کمبود وقت است،‌ چتر خود را بر نوع تغذیه ما ایرانی‌ها نیز گسترانیده است،‌ به طوری که دیگر کمتر کسی وقت، حوصله‌ یا حتی امکان آماده‌سازی غذاهای زمانبر و سنتی ایرانی را در منزل خود دارد. مساله‌ای که اکثر مردم بویژه جوانان را متمایل به استفاده از غذاهای آماده یا به اصطلاح فست‌فود کرده است.موضوعی که چند سال پیش برای یک جوان و دانشجوی ایرانی جرقه​ای شد تا رستورانی با ارائه غذاهای سنتی اما با شکل و شمایل و بسته‌بندی فست‌فودهای امروزی ایجاد کند.

با هادی مهمانی درباره جزئیات این ایده، گفت‌وگویی انجام داده‌ایم.

طرح و ایده این رستوران چگونه به ذهنتان رسید؟

ایده ایجاد آن متعلق به خودم است. در واقع این ایده درسال ۷۰ شکل گرفت، زمانی که دانشجو بودم. ما یک گروه از دانشجویان رشته کامپیوتر بودیم که هفته‌ای یکی دو بار سر ظهر درس و کار را تعطیل می‌کردیم و می‌رفتیم دیزی خوردن. همان زمان به ذهنمان رسید چه خوب بود اگر می‌شد دیزی را هم مثل غذاهای فست‌فودی سفارش داد و دم در منزل یا محل کار تحویل گرفت تا دیگر مجبور نباشیم برای صرف غذای دلخواهمان درس و کارمان را رها کرده و بیرون برویم.

و این ایده کی به ثمر نشست؟

سال ۸۸ اولین شعبه این رستوران را در خیابان گاندی افتتاح کردیم.

حالا کارتان گرفته و شعبات متعددی دارید؟

بله، با این که تنها سه سال از آغاز کارمان می‌گذرد، اکنون ۲۰ شعبه در سراسر ایران داریم که حدود ده شعبه آن در تهران و بقیه در شهرستان‌هاست.

مشتریان شما معمولا از چه قشری هستند؟

ما همه نوع مخاطب داریم؛ نوجوان، جوان، میانسال و حتی کودکان، اما بیشترین تقاضا از سوی جوانان با میانگین سنی ۱۸ تا ۲۸ سال است.

چطور توانستید این گروه سنی را جذب غذاهای سنتی کنید؟ در حالی که می‌دانیم امروزه اغلب جوان‌ها ترجیح می‌دهند از غذاهای فست‌فودی مانند پیتزا، ساندویچ و... استفاده کنند.

خب، اول این که از ابتدا هم هدفگذاری ما روی قشر جوان و جذب این گروه سنی بود. دوم این که اگر امروزه جوان‌های ما به سمت غذاهایی مانند پیتزا روی آورده‌اند به این دلیل است که برایشان این‌گونه طراحی کرده‌اند، یعنی شکل و ظاهر و همه مواردی که به چشم یک جوان می‌آید، طوری در این غذاها طراحی شده که خوشش بیاید. ما هم بر همین اساس سال‌ها فکر کردیم که چطور می‌توانیم غذاهای سنتی خودمان را که بسیار هم مغذی است ارائه دهیم تا جوان‌ها بپسندند و به این نتیجه رسیدیم که ظاهر غذا در جذب جوان‌ها بسیار مهم است، بنابراین شکلی از بسته‌بندی را برای همان غذاهای جوان‌گریز طراحی کردیم که به آن تمایل پیدا کنند.

این شکل طراحی و بسته‌بندی به چه صورت بود؟

ما به این نتیجه رسیدیم که تلفیق مدرنیته و سنت را همه دوست دارند. اتفاقا از شعارهای ما هم این است که ما عرضه‌کننده اولین فست‌فود کاملا ایرانی هستیم.

غذاهای ما در واقع طوری طراحی شده که بتوان آنها را ارسال کرد. به طور مثال ما دیزی را مانند پیتزا با ظروف کاملا یک بار مصرف مانند گوشکوب، ظرف دیزی و... به مشتریان ارائه می‌دهیم.

طرح خود را چطور توانستید به جوانان معرفی کنید؟

از آنجا که ما خودمان هم دانشجو بودیم و با اینترنت سروکار داشتیم، تبلیغات‌مان هم امروز فقط تبلیغاتی است و مخاطبان‌مان هم جوانانی هستند که با اینترنت سرو کار دارند.

در واقع ما می‌دانستیم بخش اعظمی از جوانان که گروه ۲۰ تا ۳۰ سال را تشکیل می‌دهند، امروز با اینترنت سروکار دارند و هدفگذاری ما هم روی همین گروه بود.

یعنی به نظر شما می‌شود ذائقه جوان و نوجوان ایرانی را که به فست‌فودهای خارجی متمایل شده، دوباره به سمت غذای ایرانی تغییر داد؟

بله، اتفاقا شعار ما نیز همین بود و موفق شدیم و اکنون همان گروهی که پیتزا می‌خورند مشتری ما هستند و هفته‌ای یکی دو بار هم به رستوران‌های ما می‌آیند یا از غذاهای ما سفارش می‌دهند. ما حتی شکل و ظاهر رستوران‌هایمان را با وجود ارائه غذای سنتی، بسیار امروزی و مدرن طراحی کرده و رنگ‌های شاد و جوان پسند را در آنها به کار بردیم. به این ترتیب غذاهای ایرانی را از آشپزخانه و محلی با دود و دم و بوهای بعضا نامطبوع، به مکانی شیک با بوی عطر و ادکلن تبدیل کردیم؛ چیزی که مورد پسند جوان امروزی است.

به این فکر هستید که خارج از کشور شعبه بزنید؟ چگونه می‌خواهید این غذاها را به خارجی‌ها معرفی کنید؟

ما غذای کالجوشمان را برای استانداردسازی به یکی از کشورهای خارجی فرستادیم. پس از مدتی با حیرت پرسیدند این چیست؟ داروست؟ گفتیم این یکی از غذاهای ماست. به عقیده آنها این غذا بسیار غنی و ارزشمند و به نوعی بمب کلسیم است که به دلیل درصد بالای کلسیم می‌توان آن را به عنوان دارو به خانم‌های باردار و کودکان توصیه و تجویز کرد. خب در چنین شرایطی می‌شود این غذاها را در سطحی وسیع در شعبات خارج از کشور تبلیغ و از آن دفاع کرد که هدف ما هم همین است و هم اکنون نیز در حال طراحی و اندیشیدن برای ابداع نوآوری‌های دیگری هستیم تا موفقیت‌مان را جهانی کنیم.

کدام‌یک از غذاهای شما طرفداران بیشتری دارد؟

دیزی که نوعی آبگوشت یک نفره است محبوبیت زیادی میان همه سنین دارد حتی در بین کودکان.

خودتان کدام‌یک از غذاهای رستورانتان را ترجیح می‌دهید؟

من عاشق کالجوش هستم و از آنجا که اهل گوشت قرمز و غذاهای فست‌فودی نیستم، همین غذاهای سنتی خودمان را ترجیح می‌دهم.

فرزندان شما چطور؟

من دو پسر دو و شش ساله دارم که پسر شش ساله‌ام غذاهای ایرانی را بشدت دوست دارد، البته مثل تمام کودکان ایرانی پیتزا هم می‌خورد، اما غذای ایرانی را ترجیح می‌دهد، بویژه اگر برایش دیزی ببرم بسیار خوشحال می‌شود.

رستوران‌های شما مشتری دائم هم دارد؟

بله، علاوه بر مردم معمولی، برخی شخصیت‌های معروف جزو مشتریان دائم ما هستند. به طور مثال یکی از بازیگران معروف هفته‌ای سه بار مشتری رستوران ماست و سفارش کالجوش می‌دهد. مشتریان خارجی هم کم نداریم.

قیمت غذاهایتان چطور است؟ گران که نیست؟

قیمت غذاهای ما تقریبا به اندازه قیمت فست‌فودهایی مانند پیتزاست با این تفاوت که دو نفره است.

فاطمه مرادزاده