چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
جنبش نرم افزاری و دبیرستان البرز
چند سالیاست كه در ایران، حركتی با عنوان نهضت تولید علم، جنبش نرمافزاری و آزاداندیشی شروع شده است.
هدف عمده از جنبش نرمافزاری، توجه به اندیشهها و ایجاد زمینه برای نظریهپردازی است. از اقداماتی كه عمدتاً از سال ۸۳ شروع شدهاند، برمیآید كه این جنبش بر دانشگاهها متمركز شده است و نیل به اهداف خود را در دانشگاهها جستوجو میكند. یعنی باز هم نقطه آخر را گرفتهایم و به مبانی و بنیادها توجهی نداریم.
دانشگاه آزاد اسلامی در سال۸۳ بعد از برگزاری یازده همایش منطقهای، اوایل سال۸۴ یك سمینار بینالمللی وسیع نیز اجرا كرد. همزمان و البته به صورت موازی، اقداماتی هم در قم شكل گرفته و تداوم یافت.
نهادها و مراكز دانشگاهی هم برای پیگیری موضوع تشكیل یافته و هرازچندگاهی با چاپ كتابی، تشكیل جلسهای، فراخون مقاله و برگزاری همایش، اعلام موجودیت میكنند. مضمون این همه همایش، جلسه، كتاب، سخنرانی و غیره، تأیید ضرورت جنبش نرمافزاری است، اما در میدان عمل، چه چیزی تغییر كرده است؟
از اواخر سال۸۴ هم «هیأت حمایت از كرسیهای نظریهپردازی، نقد و مناظره» پا به میدان گذاشته است. این هیأت در اواخر سال۸۲ توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی راه اندازی شده، اما اقدامات عملی برای فعالیت آن، سابقهای چندان طولانی ندارد. هیأت ۱۵عضو دارد كه بیشتر آنها شخصیتهای حقوقی و از رؤسای برخی دانشگاهها و مؤسسههای علمی هستند.
حوزه فعالیت هیأت، علوم انسانی و معارف اسلامی است كه البته نگاهی به تركیب اعضای هیأت، نشاندهنده غلبه معارف اسلامی و فلسفه بر سایر حیطههاست. در هر حال، علیرغم آنكه حركتهای پراكنده در مورد جنبش نرمافزاری همچنان ادامه دارد، اما به نظر میرسد هیأت یادشده، مهمترین متولی پیگیری موضوع است.
● نامهای تكراری
طبق توافقی نانوشته، فعالین هر حوزه را افرادی محدود و مشخص تشكیل میدهند؛ انگار كه مملكت با قحطالرجال روبهروست. در حوزه فرهنگ و علوم انسانی هم نامهایی به صورت ثابت و دائمی حضور دارند؛ حتی اگر این حضور، تشریفاتی و غیرمؤثر باشد.
نگاهی به تركیب اسامی هیأت حمایت از كرسیهای نظریهپردازی، نقد و مناظره هم، داستان نامهای تكراری را تداعی میكند. جالبتر آنكه هر یك از این افراد، باید در حوزه اصلی فعالیتشان عملكردی شاخص و برجسته در زمینه جنبش نرمافزاری داشته باشند، در صورتی كه چنین نیست.
چگونه میتوان پذیرفت افرادی كه امكانات و اختیاراتی دارند، تلاش قابل قبولی نشان ندهند، اما وقتی دور هم جمع میشوند، به توفیقی دست یابند؟! الگوی كشورهای پیشرفته برای توسعه علمی و حمایت از نظریهپردازیها چیست؟
آیا منطق و اصول حاكم بر مسائل علمی، با تشكیل هیأت، تدوین آییننامه و سایر اقدامات اجرایی سازگار است؟ تلاش برای افزایش تعداد مقالههای علمی و استناد به چند موفقیت علمی برای توفیق جنبش نرمافزاری كافی است؟ آیا پویایی علم، جنبش نرمافزاری و آزاداندیشی، با انجام اقداماتی در سطح وحركتهای در گام آخر، ما را به جایی میرساند؟ پشتوانههای این جنبش در كجاست؛ دستگاهها یا مدارس؟ چرا كسانی كه مدعی یا متولی جنبش نرمافزاری هستند به دنبال بنیادها نمیروند؟
اقدامات كنونی اگر برای تبلیغات، قدرتنمایی، ظاهرسازی و اهداف مشابه كافی باشند، برای اهداف بلند مدت واقعبینانه، آفت محسوب میشوند. انحصارطلبی در توجه به افراد و موضوعهایی ویژه، آسیبی خطرناك است كه در حوزه اندیشه و علم، ابعادی گسترده خواهد داشت.
● اهداف واقع بینانه
اگر عزم و نیتی جدی در جنبش نرمافزاری موجود باشد، باید اهداف بلندمدت و واقعبینانهای تعریف شود. خط كشیها و انحصارطلبیها بحث جنبش نرم افزاری را هم به موضوعی تشریفاتی، كمخاصیت و ریاكارانه تبدیل خواهد كرد.
جنبش نرمافزاری و آزاداندیشی، نیاز به نگرشهایی بدون تعصب، غیرانحصاری و جامعنگر دارد كه اگر چنین بود، در همین مدت دو،سهساله هم باید نشاط علمی در دانشگاهها و مجامع علمی تا حدودی افزایش مییافت. صرف هزینههای كلان در نقطه پایانی و برای كسانی كه در مرز یا اوج شهرت و معروفیت قرار دارند و به هر دلیلی مورد توجه قرار گرفتهاند، نشانههای تبلیغی و شعاریبودن اقدامات را قوت میبخشند.
جنبش نرمافزاری در اهداف بلندمدت و واقعبینانه، نیازمند تلاشهایی در دو سطح است:
۱) بنیادها و مبانی(مدارس و آموزشهای عمومی)
۲) اندیشمندان و فرهیختگان پیدا و نهان(دانشگاهها و مجامع علمی)
▪ سطح اول
دبیرستان البرز كه زمانی به كالج البرز معروف بود، قدمتی بیش از ۱۲۰سال دارد و ۸۰سال است كه در مكان فعلی مستقر است. البرز دیروز دارای امكاناتی بود كه حتی تصور آن برای امروز هم دشوار است.
البرز ۱۰آزمایشگاه بسیار مجهز، كارگاههای الكترونیك، درودگری و مكانیكی و امكانات زیاد دیگری برای فعالیتهای علمی و تجربی دانشآموزان داشته است. زمانی ۶۰۰۰دانشآموز در البرز و در نظام آموزشی بسیار سختگیرانه درس میخواندند و درسخواندن در این كالج، آرزویی بود كه برای بسیاری از دانشآموزان درسخوان محقق نمیشد.
دانشآموختگان البرزی در داخل و خارج كشور جایگاه و مرتبهای ویژه یافتهاند و منشاء خدمات قابل توجهی بودهاند. هنوز هم بعد از گذشت سالها از دوران شكوفایی و اوج شهرت البرز، بسیاری از مردم با دیده احترام به این مدرسه مینگرند و خاطره البرز با شكوه در اذهان عموم ماندگار شده است.
میتوانستم این مقاله را به بررسی تاریخچه دبیرستان البرز و مرور توفیقهای آن اختصاص دهم و شاید عنوان مقاله هم چنین تصوری را تداعی میكند اما هدف فعلیام از طرح موضوع، چیز دیگری است.
البرز امروز چه دارد؟ آزمایشگاهها، كارگاهها و بسیاری از اقدامات دیگر البرز غیرفعالند و به مرور زمان فرسوده شدهاند. مدرسه دیگر توانایی اداره این امكانات را ندارد و برای فعالنگهداشتن آنها با موانع زیادی روبهرو است.
البرزی كه ۳۰سال پیش به استعدادیابی و نخبهپروری معروف بود، امروز مدرسهای عادی است كه در حداقل دخلوخرج خود درمانده است. این داستان البرز باشكوه است و میشود وضعیت بقیه مدارس را از آن استنباط كرد. مدارس ما در حداقلهای نیازهای آموزشی مشكل دارند. اگر افت تحصیلی، یك وجه مشكلات مدارس است، افت انگیزشی معلمان، وجه مهمتر و خطرناكتر آن است.
چرا به این نمیاندیشیم كه بنیادهای جنبش نرمافزاری در كجا شكل میگیرد؟ چگونه میتوان پذیرفت كه ما به توسعه علمی و جنبش نرمافزاری اهمیت میدهیم، اما گاه از اداره بهینه مدارسمان عاجز هستیم؟
كدام منطق میپذیرد كه از مدارسی ضعیف و بدون امكانات لازم برای تجربه و پژوهش، به دانشجویانی نخبه و پژوهشگر برسیم؟ اگر نخبههایی هم داریم كه در المپیادها، مسابقات روبوكاپ و سایر عرصههای علمی توفیقهایی به دست میآورند، اولاً اینها محصولات همان نگرش لحظه آخر هستند و بهنوعی ویترین تبلیغاتی محسوب میشوند و ثانیاً اینها همه آنچه كه میتوانیم داشته باشیم نیستند و استعدادهای فراوانی به دلیل سهلانگاریها تلف میشوند.
مسیر جنبش نرمافزاری از البرزها میگذرد و البته پیش از آن هم در مدارس ابتدایی و راهنمایی شكل میگیرد. مدارس را رها كردهایم و مانند داستان ملانصرالدین، رفتهایم در راه نشستهایم تا سوژهای برای نشاندادن موفقیتهایمان بیابیم. با كدام اصول علمی و منطقی میتوان پذیرفت كه جنبش نرمافزاری فقط از دانشگاهها آغاز میشود؟!
دانشآموزی كه تفكر پژوهشی، اندیشیدن، آزاد اندیشی و تفكر خلاق و انتقادی را در مدرسه نیاموخته است، چگونه میتواند یكباره در دانشگاه به موجودی پژوهشگر، خلاق و آزاداندیش تبدیل شود؟ این استحاله با كدام اكسیر ممكن میشود؟ چرا در جنبش نرمافزاری، مدارس نادیده گرفته شدهاند؟ چرا در این پدیده، آموزش و پرورش خود را كنار كشیده است؟
چرا مدارس و آموزش و پرورش را برای ورود در این مباحث لایق نمیدانیم؟ چرا قسمت عمده بودجههای تخصیصیافته برای جنبش نرمافزاری صرف معلمان، امكانات پژوهشی و عملی مدارس و حمایت از دانشآموزان مستعد نمیشود؟ میخواهیم گندم بكاریم یا درخت؟ كار یكساله میخواهیم بكنیم یا صدساله؟ عجله برای نشان دادن محصول چه معنایی دارد؟ چرا به جای شروع از ابتدا، در خط پایان نشستهایم؟
شاید انجام اقداماتی كوتاهمدت ضروری باشد اما نشانههای اقدامات بلندمدت را كجا باید دید؟ اگر اهداف بلندمدتی در میان است، چرا در مدارس خبری نیست؟ و شاید لازم باشد سؤال اول را آخر بپرسیم: آیا اصلاً ارتباطی بین جنبش نرمافزاری و مدارس وجود دارد؟
البرز و البرزها منتظرند. مدیران، معلمان و دانشآموزان مدارس و حتی والدین، مهمترین اركان جنبش نرمافزاری هستند؛ بنیادها را كجا جستوجو میكنید؟
▪ سطح دوم
ویژگی انحصارطلبی باعث میشود كه ما به دنبال اندیشهها در افراد خاصی بگردیم و این موجب معضلاتی مانند فساد پژوهشی و فرار مغزها میشود. اگر جنبش نرمافزاری بخواهد اهدافی صادقانه و متعهدانه داشته باشد، باید به نكاتی توجه شود:
ـ «اندیشهیابی» كاری معمول در مجامع علمی جهانی و كمتر رایج در بین ماست. نشستن و طبق آییننامهها و ضوابط، منتظر اندیشهها بودن، نگاهی باژگونه به جنبش نرمافزاری است.
در دانشگاه و مجامع علمی و گاهی حتی در جاهایی كه تصورش نمیرود، افرادی با ایدههای شاخص یافت میشوند كه نیازمند شرایطی برای پروراندن اندیشههایشان هستند اما چون معروف و بهنام نیستند، كسی سراغشان نمیرود. البته زمانی هم علت این كمتوجهی، تنگنظریهای سیاسی و جناحی است كه اصولاً با مبانی آزاداندیشی منافات دارد.
ـ همان گونه كه گفته میشود، در كنار نیازسنجی، باید «نیازآفرینی» هم بشود و در امور علمی و پژوهشی هم باید فرصتها و انگیزههایی به وجود آید كه افراد به بیان و عرصه اندیشههایشان راغب شوند.
به اصطلاح ساده، باید گوش شنوایی باشد كه كسی برای بیان اندیشهاش انگیزهای پیدا كند. گاهی عدهای با نوشتن و سخنرانی و اقدامات دیگر، افكار و ایدههایشان را بیان میكنند اما وقتی گوش شنوایی نمییابند، از صرافت و مداومت میافتند.
ـ بخشی از توفیق جنبش نرمافزاری منوط به اصلاح نگرشهای تصمیمگیرندگان و برنامهریزان كلان است. بارها گفته شده كه كارهای پژوهشی در دانشگاهها و سازمانها میمانند و خاك میخورند و كسی به نتایج آنها توجه نمیكند.
اندیشهپردازی و نوآوری در ایدهها زمانی توسعه مییابد كه بازخوردی مطلوب داشته باشد. تلاش برای نظریهپردازی بدون تدارك و تسهیل زمینهها و شرایط برای طرح موضوع و گاهی حتی مقاومت در برابر آن، تلاشها و هزینهها را هدر خواهد داد كه باز نمونه آن كم نیست.
ـ در كنار همه اینها، اقدامات حمایتی از قبیل آنچه جریان دارد به عنوان بخشی از فعالیتها و نه همه آن لازم است. تشكیل دفتر و ستاد و هیأت و امثال آن، علائم خوشایندی نیستند و هر چه نگرش رسمی و بوروكراتیك بیشتر باشد، نمایههای علمی قضیه كم خواهد شد.
ـ حركتهای جنبش نرمافزاری باید بر بستری فرهنگی صورت گیرد. در این مسیر علاوه بر نكات یادشده، باید مراقب فرصتطلبیها و سوءاستفادهها بود. عدهای بهسرعت با اشراف بر موقعیت و شرایط، نبض امور را دست میگیرند و دیگران را از میدان به در میكنند.
هستند كسانی كه هر جا از پژوهشی، سوژهای و حركتی فرهنگی صحبت به میان آید و نان و آبی هم داشته باشد، برای دریافت سهمی كه خود را شایسته آن میدانند وارد عمل میشوند.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست