سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
شاعری که خانه اش را دوست داشت
میرزا جواد ناجی، شاعری که چهارمین نسل از خاندان وحشی است، در مصاحبهای در مجله «بنیاد» شماره ۳ سال ۱۳۵۶، گفته است: «یکسال پیش مرا از این خانه که متعلق به اجدادماست بیرون راندند به این امید که این خانه حال و هوای اصلی خود را پیدا کند و خانهای شود در خور شأن وحشی بافقی اما همینطور که میبینید هنوز خبری نیست.»
خانهای مخروبه و کوچک این همان خانهای است که به نزد مردم به خانه وحشی شهرت دارد و بهمناسبت وجود یک تخته سنگ قبر از قرن ششم که بر دیوار خانه نصب بود مورد احترام مردم واقع شده بود و شبها بافق؛ شهری در حاشیه کویر. جایی که کمتر شباهتی به شهرهای دیگر استان یزد دارد. اینجا زادگاه وحشی بافقی است. شاعری شوریده که در این ریگزار خشک و بیآب و علف، چکامههای زیبا و شعرهایتر و تازه ادب فارسی را بهوجود آورد. وقتی بافق را در هلال کویر مینگری و نخلهای توسری خورده را در قلب این کویر خشک نگاه میکنی سخن اندوهگین و جانسوز وحشی مثل شعاع گم افتادهای که جایی در پهنه آسمان نقش بسته است، در مقابلت طلوع میکند.
خانه منسوب به وحشی بافقی خانهای است از مصالح خشت وگل، جنب مسجد جامع که دارای هفت وجه و به صورت چهار فصل بنا شده است.ایوان بزرگی که در ضلع غربی خانه قرار دارد زیبایی بنا را دو چندان کرده.
در ضلع شرقی خانه هم زیرزمینی قراردارد که درگذشته جوی آبی از آن میگذشت و به عنوان خنک جا در فصل بسیار گرم تابستان استفاده میکردند خصوصیات آن را ایرج افشار در یادگارهای یزد این چنین ذکر کرده است.
خانهای مخروبه و کوچک این همان خانهای است که به نزد مردم به خانه وحشی شهرت دارد و به مناسبت وجود یک تخته سنگ قبر از قرن ششم که بر دیوار خانه نصب بود مورد احترام مردم واقع شده بود و شبها در آنجا شمع روشن میکردند وبه زیارت آن میآمدند اما متاسفانه بنا تخریب شده و از سوی میراث فرهنگی، صنایع دستی گردشگری استان یزد در سال ۱۳۸۳ مورد مرمت و بازسازی قرار گرفته است.
وحشی شاعر پارسایی است. در عشق، تقوا را نمیشناسد. او حضور غزل فارسی در سوزانترین سرزمینهای پرت و گم گشته ایران است. در شهر «وحشی» همه جا نشانی از او به چشم میخورد. طبیعت، وحشی است. باد، وحشی است. گردباد، وحشی است و بیش از همه کویر است که وحشی وش، گاه به گاه قیام میکند اما وحشی در دیار خود خانهای و خلوتی برای زندگی ندارد. از خانه او، امروز نشانی نیست. راستی دردانگیز است که شاعر سوخته دل ما که در زمان حیات به مراد نرسید، در مرگ نیز اینچنین دربهدر و بیسامان در کویر سرگشتگی کند و کسی به یاد او نیست. خانه وحشی بافقی در دل شهر بافق قرار داشت محصور میان مسجد جامع و مدرسه طلاب. مزار اصلی او نیز نامشخص است و گویی روزگار به قبر او حسادت میورزیده است.
میرزا جواد ناجی، شاعری که چهارمین نسل از خاندان وحشی است، در مصاحبهای در مجله «بنیاد» شماره ۳ سال ۱۳۵۶، گفته است: «یکسال پیش مرا از این خانه که متعلق به اجدادماست بیرون راندند به این امید که این خانه حال و هوای اصلی خود را پیدا کند و خانهای شود در خور شان وحشی بافقی اما همینطور که میبینید هنوز خبری نیست.»
در زیر خانه وحشی بافقی جوی آبی بود که آن را «آب خیرآباد» میگفتند. این خانه شامل چهار اتاق و یک زیرزمین بود که شکلی هلالی داشت و به «گاودان» معروف بود. در همین خانه قدیمی یک تنور قدیمی برای پخت نان وجودداشت اما این خانه به دست افرادی که از تاریخ و احترام به ادب و هنر این سرزمین چیزی نمیدانستند خراب شد و اکنون اثری از آن نیست. حتی کف دست خاکی از آن باقی نمانده است و در عوض محلی دیگر را به نام خانه وی نامگذاری کردند. برای آنکه جوانان امروز ما بدانند که برخی، چگونه بهراحتی چنین آثار تاریخی ما را از بین میبرند تصویری از خانه اصلی وحشی را که امروز دیگر نیست، میآورم.
در محل تولد او که بافق بوده است هیچ تردیدی وجود ندارد برخی مانند دکتر ذبیحالله صفا در کتاب گنج سخن او را کرمانی دانسته که بیشتر در یزد اقامت داشته است و همچنین در تذکره گلزار جاویدان محمود هدایت و در کتاب فرهنگ شاعران زبان فارسی نوشته عبدالرفیع حقیقت و کتاب مجمع الصفحا رضا قلی خان هدایت بافق را از توابع کرمان دانستهاند.
ولی در تذکره شاعران یزد، وحشی را متولد بافق یزد گفته است و درکتب ذریعه، قاموس الاعلام، تذکره نصرآبادی، تاریخ مفصل ایران تالیف آقای عبدالله رازی، ریحانه الادب، عالم آرای عباسی، آتشکده یزدان و تاریخ یزد تماما به یزدی بودن او تصریح شده است. وحشی پس از چندی از بافق به سوی یزد میآید و آنجا اقامت میگزیند سپس از یزد هم دل برمیگیرد و به کاشان میرود و در آنجا به مکتب داری میپردازد.
مضمونها و ظرایف شاعرانه و بیان احساسات و عواطف و نازک خیالهای او آنچنان با زبانی ساده و روان بیان شده که گاه آنها را با زبان محاوره بیان میکند و گاهی چنان است که گویی حرفهای روزمرهاش را میزند و همین به شاعری او ارزش و اعتبار فراوان میدهد.
او سعی میکند از استفاده بیش از حد اختیارات شاعری دوری کند و در عوض کوشش خود را برای بیان اندیشهها و تفکرات عالی خود که بیشتر به همراه احساسات و عواطف گرم است به کار میگیرد. او زبانی ساده و پر از صداقت را بر میگزیند و همین دلیلی است که در عهد خود به عنوان تواناترین شاعرمکتب وقوع محسوب میشود.
نسرین ظهیری
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران رافائل گروسی دولت سیزدهم اصفهان دولت مجلس شورای اسلامی رهبر انقلاب محمد اسلامی نیچروان بارزانی شورای نگهبان مجلس رئیس جمهور
تهران شهرداری تهران زلزله قتل پلیس دادگاه حجاب آموزش و پرورش قوه قضاییه فضای مجازی سلامت شهرداری
خودرو مالیات سایپا مسکن قیمت طلا قیمت خودرو قیمت دلار ایران خودرو بازار خودرو بانک مرکزی حقوق بازنشستگان بورس
نمایشگاه کتاب تلویزیون سینما دفاع مقدس سریال موسیقی تئاتر سینمای ایران نمایشگاه کتاب تهران کتاب صدا و سیما رسانه ملی
دانش بنیان اینوتکس دانشگاه آزاد اسلامی
اسرائیل رژیم صهیونیستی غزه فلسطین حماس رفح جنگ غزه آمریکا روسیه چین نوار غزه اوکراین
پرسپولیس فوتبال استقلال ذوب آهن لیگ برتر لیگ برتر فوتبال ایران لیگ برتر ایران نساجی بازی رئال مادرید سپاهان جواد نکونام
اپل هوش مصنوعی سامسونگ ناسا سرطان مایکروسافت آیفون گوگل ایلان ماسک باتری فضا فضاپیما
بیماران خاص رژیم غذایی کاهش وزن بیمه زیبایی دندانپزشکی فشار خون