چهارشنبه, ۹ خرداد, ۱۴۰۳ / 29 May, 2024
مجله ویستا

گردها و گردوها


گردها و گردوها

چندی پیش در نشریه‌ای خواندم که یکی از صاحب‌نظران مدعی شده است سریال جومونگ، اثری صهیونیستی است و بر مبنای الگوهای مربوط به سرزمین موعود و اسکان مهاجران سرگردان در آن و راندن …

چندی پیش در نشریه‌ای خواندم که یکی از صاحب‌نظران مدعی شده است سریال جومونگ، اثری صهیونیستی است و بر مبنای الگوهای مربوط به سرزمین موعود و اسکان مهاجران سرگردان در آن و راندن غاصبان و... ساخته شده است. نگارنده البته از این سریال چند قسمت بیشتر ندیده و از بس برایش ناخوشایند بوده عطای ادامه تماشایش را به لقایش بخشیده است؛ اما راستش گمان هم نمی‌کنم در هر اثری که صحبت از گمشدگی و رانده‌شدگی و به دنبال سرزمین گشتن و... باشد، بتوان به سهولت ماجرا را به صهیونیست‌ها ربط داد. البته نه سریال جومونگ آن‌سان معتبر است که بخواهم ستونی را در باب آن قلم فرسایم و نه چنین ادعای خاصی در مورد آن برایم جدی است.

غرض از ذکر این سطور مقدماتی، اشاره به همین موضوع بود که متاسفانه یکی از آفات اصلی تحلیل و نقد و بررسی به ویژه از نظرگاه‌های محتوایی و غیروابسته به حوزه زیبایی‌شناسی، همین «صهیونیسم انگارزدگی»ای است که شخص منتقد را سوق می‌دهد به کشف یک‌سری موارد، که انگار طبق فرمولی از پیش تعیین شده قرار است هر نشانی را معادل نمودهای یهودیت بنمایاند. به عبارت منطقی‌اش، ماجرا شکل مصادره به مطلوب دارد؛ یعنی منتقد چیزی را که خودش دوست دارد کشف می‌کند و نه چیزی که در واقعیت متن وجود دارد و می‌تواند تاویل‌ها و تفسیرهای متنوعی را به خودش اختصاص دهد. طبق این نظرگاه هر ارجاعی به عهد عتیق و از آن فراتر هر ارجاعی که روایات تورات را در ذهن تداعی کند (ولو اینکه این تداعی‌ها خیلی هم تعمیم‌پذیر نباشد و به شدت رویه‌ای شخصی داشته باشد)، ناشی از توطئه جهانی است و مصداقی از سیطره این جریان در حوزه‌های مختلف از جمله سینما و تلویزیون به شمار می‌آید.

این رهیافت در جامعه ما فراوان به چشم می‌خورد و قائلانش چنان جدی و رعب‌آور در این باب سخن می‌گویند که مخاطب احساس می‌کند صهیونیسم در هر یک از ۲۴ فریم در هر نما از هر سکانس و در هر فیلم از هر کشوری در هر برهه زمانی خزیده است و دارد تماشاگران را گول می‌زند. واقعیت آن است که نفوذ و تسلط صهیونیست‌ها در بسیاری از شئون از جمله همین سینما امری انکارناپذیر است و نفی آن نشانگر ساده‌انگاری فراوانی است. اما اینکه دیگر هر رطب و یابسی را هم بدان منسوب کنیم، از آن سوی بام غلتیدن به حساب می‌آید. اشتباه اساسی دوستان ما آن است که اولا سخت درگیر توطئه‌انگاری شده‌اند و ثانیا صهیونیسم را معادل صرف یهودیت گرفته‌اند. کتاب مقدس، چه عهد قدیم و چه اناجیل چهارگانه، از جمله منابع اساسی در سایر هنرها از جمله سینما محسوب می‌شوند و هنرمندان حتی اگر هم لائیک باشند، حیف می‌دانند که آثار خود را از ارجاع به این متون کهن و سرشار از حکمت‌های مختلف محروم سازند. ارجاع به تورات در درجه نخست عطف به متنی است متعلق به میراث تاریخ و در درجات بعدی است که احتمال برداشت‌های سیاسی ناروا به میان می‌آید. عهد عتیق مختص صهیونیست‌ها نیست و هر ارجاعی به ماجراهای پیامبر یهود، از شکافتن رود گرفته تا هدایت قوم بنی‌اسرائیل به دیار موعود، لزوما دال بر اندیشه‌های صهیونیستی نیست.

دوستان صهیون‌پژوه بهتر است دانسته‌ها و یافته‌های خود را صرفا منطبق با الگوهایی کلیشه‌ای در نظر نگیرند و منطق درونی آثار مورد نظر را در تتبعات خویش لحاظ سازند، چه آنکه اگر جز این باشد گستره ماجرا به همان فراگیری باورناپذیری می‌شود که الان در برخی مدعیات مشهود است: از هاچ زنبور عسل گرفته تا... حالا هم که جومونگ. اگر قبول داریم که هر گردی گردو نیست، هر آواره و بی‌خانمان و در جست‌وجوی مادر و میهن هم صهیونی نیست.