یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
شهریارسازی یا شهریار
قسمت پایانی سریال شهریار از شبکه دو پخش شد در حالیکه به نظر میرسید هفتههای دیگری باید ادامه یابد و به روشنی مشهود است که فصلهایی از کتاب زندگی شهریار به تصویر کشیده نشد. از کتاب عمرما فصل شباب افتاده است
شهریار ۳۰ ساله و ۴۰ ساله و ۵۰ ساله چگونه بود و چه میکرد (در سالهای ۱۳۱۵ تا ۱۳۴۵ مثلا) در نهضت ملی شدن نفت یا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و همچنین قیام ۱۵خرداد و... کجا بود و... هزاران پرسش دیگر بنده در این مجال کوتاه قصد بررسی و نقد سریال را از نظر هنری و فنی ندارم که اساسا صاحبنظران این هنر و صنعت باید بدان بپردازند. فقط مقصود در این نوشته مختصر بیان برخی اشتباهات و خطاهای تاریخی است که بعضا بوی تحریف را به مشام هم میرساند و صدالبته که آرزو و امید سهو میرود انشاءالله و در قسمتهایی که سریال آمدن شهریار به تهران و پای نهادنش به محافل ادبی را به تصویر میکشید و سپس دیدار و دلباختن بدان معشوق بهجتآبادی (سالهای ۱۲۹۹ تا ۱۳۰۴) و بعد هم تغییر سلطنت قاجار به پهلوی... که اتفاقا یکی از پرحادثهترین و خطیر و حساسترین لحظات و ایام تاریخ کشور عزیزمان است، بیشترین خطاها و اشتباهات تاریخی را در این سریال مشاهده میکنیم. گویا دوستان به عمد در پی تخریب چهرههای ارجمند و ارزشمند فرهنگی- هنری معاصر با شهریار هستند.
ترسیم چهرهای نیمه منگل از بزرگی چون ابوالحسنخان صبا و عیاشیلاقید و بدون پرانسیب و لاابالی از ایرجمیرزا، سادهلوحی فریب خورده جمهوری رضاخانی از ابوالقاسم عارفقزوینی و شاعری که نگران است غزلش در مقابل شهریار سست باشد چون ملکالشعرای بهار و شخصیتی سر به هوا و انفعالی از امیرالشعرا، میری فیروزکوهی و... خود شهریار که دائم در این کافه و بدان رستوران و در این گردشگاه و فلان قهوهخانه و... اینکه ایرج اشعاری سروده است که در هر کجا نمیتوان و نمیشود آنان را خواند و اینکه غزلسرایی ملکالشعرای بهار در تناسب با قصیدهها و قطعههایش (به اعتقاد برخی ادبا) ضعیفتر است و با اینکه عارف به دلیل وابستگیها و دلبستگیها به محمدتقیخان پسیان به سیدضیاء نیز امیدوار بوده و برایش سروده بود که: «ای دست حق پشت و پناهت بازآ... قربان کابینه سیاهت باز آ و...»
یا در ابتدا موافق روش جمهوری و تبدیل اساس سلطنت به جمهوری و اساسا آدم سیّاسی نبوده و فقط مرد آزادیخواهی به شمار میآید و ابوالحسنخان صبا فردی زلال و مهربان و آرام بوده است و... در این سریال به بدترین وجه و مسخرهآمیزترین شکل به نمایش درآمدند و این بر شهریار که نمیفزود، هیچ، ای بسا که آن قسمتها را بسیار ناباورانه و غیرقابل قبول ساخته بود و گذشته از اینها با آنچه در صفحات تاریخ هم ثبت و ضبط است، بسیار فاصله داشت و دارد.
۱- در آن سالها (۱۳۰۱ تا ۱۳۰۵) صبا به دستور کلنل وزیری به شهر رشت میرود و مسوول مدرسه صنایع مستظرفه بوده و اصلا در تهران ساکن نبوده است.
۲- در آن سالها (تا ۱۳۰۴) - در حافظه نگارنده حداقل- مرحوم بهار به لباس روحانیت ملبس بوده است و به هنگام نطقها در مجلس یا ترور عشقی و... عکسهایی که موجود است گواه این مطلب است و از همه مهمتر روحانی قزوینی معروف (مدیرروزنامه نصیحت) یعنی واعظ قزوینی که نزدیک در مجلس با شلیک تیر بر گردنش کشته شد، فقط به دلیل شباهت ظاهری (قدوقامت و لباس روحانیت و عمامه سفید و...) به قتل رسید. حسین مکی در اینباره مینویسد: «جلوی در مدرسه سپهسالار یک پلهای بود که بیچاره واعظ در آن حال نتوانست تشخیص دهد. ناچار به زمین خورد پهلوانزاده یزدی با چاقو مشغول بریدن سر واعظ شد. هنوز سر او را جدا نکرده بودند که به اشتباه خود واقف شدند. در همین موقع سردار سپه در سفارت فرانسه مهمانی بود. فورا به او تلفن میکنند که ملکالشعرا کشته شد.»
و درباره ایرج هم خود شهریار در مقدمه جلد دوم دیوانش (صفحه ۱۴ و ۱۵) مینویسد: «شعر زبان عشق است و مثل عشق هم ۳ مرحله متمایز دارد۱-... ۲-... ۳-... میتوانیم بگوییم که ایرج در کلاس اول و شاگرد اول است و سعدی در کلاس دوم خیلی توقف کرده و شاگرد اول است به کلاس سوم هم رسیده و... حافظ بیشتر در کلاس سوم و شاگرد اول هم هست...» و اساسا ایرج میرزا و عارف که به ترتیب ۳۲ و ۲۳ سال و بهار که ۱۹ سال از شهریار زودتر متولد شدهاند و در آن زمان (اوایل قرن سال ۱۳۰۰ به بعد) در جایگاه رسمی و سیاسی و اجتماعی و هنری، شأن و منزلتی ویژه داشتهاند را در نظر بگیرید و مجسم کنید سلوک و رفتارشان را با جوان یا نوجوانی که در آن سالها حداکثر ۱۸ سال داشته است و تازه از تبریز به تهران آمده و زبان محاورهای فارسیاش هم مثل تهرانیان نیست و...
شگفت نکته دیگر، غلط خواندن اشعار شهریار در این فیلم توسط خودش است «خضر راهی» را «خضر، راهی» و یا «مَطَلب را مطلب» ادا کردن و انتخابهای نابجا (به دلیل تاریخ سرودن) و... که شبی در رادیو (اسفندماه) بدان پرداختیم به لحاظ آرایش موها و لباس و ظاهر افراد و بهویژه رانندگی ملکالشعرا و... ای کاش دوستان به مقدمه دیوان شهریار دقت بیشتری میکردند و نوع آرایش مو و سر و لباس را در عکسی از ۱۸ سالگی شهریار به تصویر میکشیدند.
«نخستین منظومه که از شهریار منتشر شد مثنوی «روح پروانه» بود... بعد در ۱۳۵۰ [قمری] در حدود یکهزار و ۴۰۰ بیت دیگر- از او به نام دیوان شهریار منتشر شد.»
به هر حال سخن و صحبت درباره کاستیها و ناراستیهای سریال بسیار است و مجال کوتاه و شنیدم جناب آقای کمال تبریزی که کارگردانی با کارنامهای درخشان هستند در پی ساخت زندگی امام موسی صدر، برآمده است، این نوشته را به عنوان تذکری قلمداد نمایند.
شهریار سروده بود به اقتضای غزل حافظ که:
«شهر من و یار من در بحر نمیگنجد... این شهر خراب اولی»
و شهریاری که در بحر نمیگنجید گویا دوستان به عمد میخواستند در حوض به او شناگری بیاموزند.
منابع:
۱- «تاریخ بیست ساله ایران»- جلد ۳ صفحه ۴۱۹
۲- «سخنوران نامی ایران» - محمد اسحق پاکستانی جلد ۲ صفحه ۳۲۲ و ۳۲۳
علیرضا پورامید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست