چهارشنبه, ۳۰ خرداد, ۱۴۰۳ / 19 June, 2024
مجله ویستا

روانشناسی معلولان, سنگ بنای نظام توانبخشی


روانشناسی معلولان, سنگ بنای نظام توانبخشی

از زمانی که معلولیت یک فرد برای خانواده محرز می گردد , نه تنها شخص مبتلا بلکه والدین و سایر اعضای خانواده نیز عملاً وارد حوزه توانبخشی می شوند

توانبخشی فرآیندی است منسجم ، مستمر و پویا ، چرا که وقتی سخن از قادر سازی فرد معلول به میان می آید ، نه تنها نظام خانواده و آموزش و پرورش بلکه سازمانهای حمایتی ، طراحان معماری شهری ، رسانه های ارتباط جمعی ، صاحبان مشاغل و نظام آموزش عالی و ... هر کدام به نوعی می کوشند تا زیرساخت های توانبخشی بر اساس ارکان زندگی اجتماعی شکل یابد و در نهایت این فرآیند توانمند سازی بر پایه عناصر موجود در ساختار جامعه امروز محقق گردد . حال بد نیست تا به نقطه آغازین این سلسله تلاشها بازگردیم .

از زمانی که معلولیت یک فرد برای خانواده محرز می گردد ، نه تنها شخص مبتلا بلکه والدین و سایر اعضای خانواده نیز عملاً وارد حوزه توانبخشی می شوند . تأمین سلامت روانی خانواده ی دارای فرزند معلول مهمترین موضوعی است که در این مرحله از توانبخشی مد نظر روانشناسان و متخصصان بهداشت روانی قرار دارد ؛ زیرا مادام که والدین آگاهی لازم در خصوص علل زیست محیطی و اجتماعی معلولیت فرزندان خود و شیوه برخورد با آنان نداشته باشند ، انگیزه لازم برای مشارکت در فعالیت های توانبخشی نخواهند داشت . اینجا است که روانشناس با استعانت از اصول روانشناسی معلولان و بهره مندی از شیوه های مؤثر در زمینه مشاوره خانواده ، می کوشد تا از خلال بحث و گفت و گو با پدران و مادران و با توجه به نوع ارزشها ، اعتقادات و میزان دانش و آگاهی آنان ، معلولیت فرزندان را برای آنان تشریح نماید .

روانشناسان همچنین می کوشند تا با بررسی نوع رابطه سایر اعضای خانواده (اعم از خواهران و برادران و دیگر بستگان) با فرد معلول ، بافت ارتباطی مناسبی در محیط منزل ایجاد کنند تا عضو معلول خانواده بتواند در سایه چنین روابطی ، خود را برای کسب استقلال در زندگی آتی مهیا سازد . بنابراین جایی برای انکار این واقعیت نیست که روانشناسی معلولان ، سنگ بنای نظام توانبخشی است ؛ زیرا تا زمانی که سلامت روانی والدین فرزندان معلول تضمین نشود ، ارائه خدمات اجتماعی و توانپزشکی به فرد دارای معلولیت و خانواده وی بی معنا خواهد بود . بدیهی است که قرار گرفتن والدین در مدار توانبخشی نیز از اعتقاد آنان نسبت به اثر بخشی این فعالیتها منبعث می گردد .

فرد معلول نیز همچون سایرین ، مراحل مختلف تحول را پشت سر می گذارد و با ورود به مرحله نوجوانی ، ذهن و روان خود را با مسائل تازه ای مواجه می یابد . آیا وی می تواند همچون دیگر دانش آموزان آزادانه رشته تحصیلی خود را انتخاب کند ؟ جاذبه فردی و اجتماعی وی تا چه اندازه متأثر از معلولیت او خواهد بود ؟ چگونه می تواند با جنس مخالف ارتباط برقرار کند و آیا اساساً موفقیتی در این رابطه خواهد داشت ؟ اینها بخشی از سؤالاتی هستند که که روانشناس متخصص در امور معلولان می کوشد تا با توجه به گستره ی دانش و آگاهی خود ، پاسخی مقتضی برای آنها یافته و روح و روان نوجوان معلول را از رنج ناشی از ناآگاهی نسبت به این مسائل برهاند . وی تلاش می کند تا والدین انتظارات خود را با قابلیت های فرزند کم توان ذهنی خود متناسب سازند ؛ شیوه آموزش رفتارهای اجتماعی به نوجوانان نابینا و ناشنوا را بیاموزند و فرزندان دارای مشکلات جسمی و حرکتی را به منظور افزایش مشارکت های اجتماعی ترغیب کنند .

آنچه بر اهمیت کار روانشناسان در این دوره می افزاید وجود این حقیقت است که نوجوانان دارای معلولیت و خانواده های آنان ، به منابع آموزشی خاص این دوره از رشد ، (به ویژه در خصوص کودکان و نوجوانان مبتلا به نارسایی های ذهنی ، حسی و حرکتی) دسترسی چندانی ندارند و بهره مندی از مشورت توأم با همدلی مشاوران و روانشناسان ، تنها امکان ارزشمندی است که آنان می توانند در این مرحله از زندگی از آن بهره گیرند . گستره موضوعات روانشناسی معلولان تنها به مراحل کودکی و نوجوانی افراد معلول محدود نمی گردد. رشد و تحول شخصیت فرد معلول و ورود وی به مرحله جوانی ، بستری نو برای طرح مسائل تازه تری فراهم می کند که از مهمترین آنها می توان به مقوله ی ازدواج و چگونگی سازگاری شغلی و اجتماعی اشاره نمود . روانشناسان می کوشند تا جوانان معلول را نسبت به قابلیت ها ، محدودیت ها و نقش و پایگاهی که در جامعه قادر به احراز آن هستند ، آشنا سازند و به آنها بیاموزند که چگونه در تمامی گزینش های خود در طول زندگی از این شناخت استفاده کنند . یک روانشناس یا مشاور حوزه توانبخشی به فرد معلول می آموزد که با توجه به شرایط خاص خود ، در انتخاب همسر چه نکاتی را لحاظ نماید و چگونه به خود باوری لازم در این رابطه دست یابد . وی همچنین نیازمند آن است تا بر اساس علائق و ویژگی های شخصیتی خویش شغلی را با تمامی محدودیت های موجود برگزیند و علاوه بر آن ، چگونگی سازگاری با محیط کار و ایجاد روابط انسانی مؤثر با افرادی را که در مدار تعامل با وی قرار دارند ، فراگیرد . در اینجا نیز یک روانشناس متعهد تلاش می کند تا مددجوی وی ، به تفسیر درستی از موقعیتهای پیرامون خود دست یافته و با مشکلات موجود به نحو شایسته ای سازگار شود .

بررسی خصوصیات روانشناختی و رفتاری کودکان و نوجوانان معلول به ما می آموزد که چگونه با آنان تعامل نماییم ، محتوای برنامه های آموزشی را از چه طرقی با ویژگی های شناختی و عاطفی این دسته از مهارت آموزان منطبق ساخته و در نهایت چگونه آنان را با زندگی و فراز و نشیب های آن سازگار نماییم . اهمیت نقش و جایگاه روانشناسان در عرصه فعالیت های توانبخشی ما را بر آن می دارد تا به طور جدی به خلائی بیندیشیم که در زمینه ارائه خدمات مشاوره ی روانشناختی به افراد معلول وجود دارد . از آنجا که تا به حال هیچ گونه برنامه مشخصی برای فعالیت روانشناسان شاغل به کار در مراکز توانبخشی ارائه نگردیده است آموزش خانواده و مشاوره با مددجویان معلول چنان که باید مورد توجه واقع نشده و در نتیجه ، این تلاشها تنها به صورت موردی و در قالبی کاملاً سلیقه ای در مراکز مزبور صورت می پذیرد .

واضح است که راه حل این مسئله را نه در این مجتمع ها ، بلکه باید در مراکز ستادی سازمان بهزیستی جستجو کرد . در نخستین گام باید مدیران و مسئولان امر را نسبت به ضرورت ترویج اصول روانشناسی معلولان در زمینه توانبخشی توجیه نمود . گام بعدی آن است که با ایجاد تغییرات لازم در ساختار تشکیلاتی حوزه معاونت توانبخشی ، شرایطی را فراهم نمود تا هر یک از گروههای تخصصی مراکز ، ستادی اعم از تیمهای کارشناسی امور ناشنوایان ، نابینایان ، معلولان جسمی متخصص در امور معلولان ایجاد نموده و در سایه آن به تدوین برنامه های آموزشی جامع و کاربردی ، به منظور آموزش و مشاوره با افراد معلول و خانواده های آنان بپردازند . باشد که در راستای این تلاش ها بتوانیم توانبخشی معلولان و استعدادهای شگرف این افراد را چنان که باید به جامعه امروز معرفی نماییم.

نویسنده: عظیم جان ابادی