سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

شادی, سلامتی و طول عمر


شادی, سلامتی و طول عمر

علم سلامت روان با چهار هدف شکوفائی توان بالقوه, شادکامی, رشد و تحول هماهنگ و زندگی کارآمد سعی می کند از طریق آموزش و آگاهی به اقشار جامعه شرایطی را ایجاد کند که حتی اشخاص سالم هم بتوانند به کیفیت هائی برسند که سالم تر, سازگارتر, مطلوب تر و در یک کلام شادتر زندگی کنند

● مفهوم شادی و سلامتی

در نظام‌نامه سازمان بهداشت جهانی (W.H.O) سلامت این‌گونه تعریف شده است: ”حالت کامل آسایش و کامیابی زیستی، روانی و اجتماعی. در نتیجه صرف فقدان بیماری یا معلولیت (ناتوانی) سلامت نیست.“ این تعریف این مطلب را می‌رساند که سلامتی حقیقی، هم شامل پیشگیری از ناهنجاری‌ها و بیماری و هم ارتقاء سلامت مثبت است که به‌نظر می‌رسد مورد دوم یعنی ارتقاء سلامت مثبت مورد غفلت قرار گرفته است. علم سلامت روان با چهار هدف شکوفائی توان بالقوه، شادکامی، رشد و تحول هماهنگ و زندگی کارآمد سعی می‌کند از طریق آموزش و آگاهی به اقشار جامعه شرایطی را ایجاد کند که حتی اشخاص سالم هم بتوانند به کیفیت‌هائی برسند که سالم‌تر، سازگارتر، مطلوب‌تر و در یک کلام شادتر زندگی کنند.

اما شادی یکی از هیجانات خوشایند اصلی است و با مجموعه‌ای از کلمات مثبت از قبیل نشاط، خرسندی، خوشی، وجد و سرور و... هم‌معنا است. تعریف‌هائی توسط برخی روان‌شناسان از شادی ارائه شده است، مانند اینکه ”شادی عبارت است از مجموع لذت‌های منهای دردها به‌عبارت دیگر شادی ترکیبی است از عاطفه مثبت بالا و عاطفه منفی پائین.“ هیجان‌ها اساساً انطباقی هستند و هر هیجانی (از جمله شادی) آمادگی واکنش رفتاری خاص را برابر موقعیت فراهم می‌کند. بنابراین شادی می‌تواند سازگاری فردی و اجتماعی را آسان سازد. یعنی مردم بدین طریق علاوه برسلامت فردی، سلامت روابط اجتماعی را نیز حفظ خواهند کرد (از قبیل مردم‌آمیزی، حس همکاری و به حال یکدیگر مفید بودن). می‌توان گفت که شادی صرفاً وجد و سرور نیست، بلکه نوعی جسارت است که به ما این فرصت را می‌دهد تا با هماهنگی بیشتری با دنیای آشفته و پرتلاطم کنار بیائیم.

● پیامدهای شادی

پژوهش‌ها و شواهدی وجود دارد که نشان داده است، افراد شوخ‌طبع کمتر دچار استرس شده و از سلامت بیشتری برخوردارند. چند دقیقه خنده، هورمون‌های استرس را پائین آورده و سیستم ایمنی بدن را تقویت می‌کند. مادرانی که در مدت بارداری خندان و شاداب هستند، نوزدان آنها کمتر دچار بیماری می‌شوند.

بررسی‌ها نشان داده است که تغییرات تپش قلب و حرارت بدن (برانگیختگی سیستم عصبی) در مورد خشم، ترس و اندوه به‌صورت معنی‌داری بیشتر از تغییرات شادی در آن لحظه است. شادی از نظر عصب‌شناختی به‌وسیله ”کاهش سریع شلیک عصبی“ فعال می‌شود. همچنین خنده باعث افزایش آندروفین (مسکن درونی که منشأ آن خود مغز است) در سیستم عصبی، در نتیجه، موجب کاهش درد، بازدهی سیستم تنفسی (اکسیژن رسانی بیشتر به سلول‌ها) می‌شود.

گفته می‌شود که ”خنده بهترین دارو است“، اما مناسب‌تر است که این ضرب‌المثل را به این صورت بیان نمائیم ”خنده بهترین داروهاست“ به‌عبارتی دیگر خنده را صرفاً جایگزین درمان‌های پزشکی و مراقبت‌های بهداشتی نکنیم. بیماران عصبی که یاد می‌گیرند به حالت‌های خود بخندند سروسامانی به‌خود داده‌اند و ”در مسیر درمان“ قرار می‌گیرند.

باز هم این نکته را به یاد داشته باشید افرادی‌که از شوخی‌های تحقیرآمیز و نیش‌دار استفاده می‌کنند، خودشان مستعد به بیماری و ناشادی هستند، پس شوخی به موقع و ملایم نشانه سلامتی روان است.

خنده و شاد بودن سبب می‌شود که فرد دچار تنش، کمتر از خود منفی‌بینی نشان دهد و حتی ممکن است پشتیبانی اجتماعی را برانگیزد. بررسی‌ها نشان داده‌اند که افراد غمگین بیشتر توجهشان بر خود متمرکز شده و اغلب از اجتماع کناره‌گیری می‌کنند، در خود فرو می‌روند ولی افراد شاد معمولاً اجتماعی‌تر، انعطاف‌پذیرتر، خلاق‌تر و قادر هستند مشکلات روزمره زندگی خود را راحت‌تر تحمل و حل و فصل کنند.

● مرگ زودرس

اینکه افراد ناشاد زودتر از افراد شاد می‌میرند به‌طور ذهنی امکان‌پذیر است. روان‌شناسان تندرستی دلایلی برای حمایت از این اعتقاد که ”اعمال نه چندان سالم اشخاص تنها و ناشاد به کوتاه شدن زندگی‌شان کمک می‌کند“، دارند که افراد ناشاد بیشتر در معرض خطر سلامتی قرار دارند. یعنی افراد ناشاد، در مقایسه با افراد شاد، احتمال کمتری دارد که با تمرینات مناسبی که سلامتی را به‌دنبال دارد، خو بگیرند.

ورزش کردن منظم، رعایت اعتدال در خوردن و احتمالاً استفاده از روش‌های نامناسب برای تعدیل حالت خود (مانند استفاده از سیگار یا موادمخدر)، از مواردی هستند که می‌توانند افراد ناشاد را در برابر بسیاری از بیماری‌ها آسیب‌پذیر نماید.

براساس پژوهشی جدید در ژورنال APA، بیان شده است که: ”اگر چه پیر شدن اغلب با درد و رنج‌های جسمانی، مرگ دوستان یا همسر مرتبط است، اما نتایج پژوهش نشان داد که، افراد به مرور سن شادتر می‌شوند نه ناراحت‌تر، افراد مسن‌تر به‌خصوص آنهائی‌که متأهل هستند شادترین افراد هستند. همچنین عاطفه منفی در بین نوجوانان در بیشترین حد و در افراد مسن‌تر در کمترین حد است.“

در بین افراد شرکت‌کننده، احساس غم، عصبانیت، ناامیدی یا بی‌ارزشی در بین جوانان اغلب بیشتر از افراد مسن گزارش شده است. احتمالاً این امر باعث به‌وجود آمدن یک گروه از بازماندگان با طبقه سنی بالاتر می‌شود که نسبت به طبقه جوان‌تر میزان شادی بالائی دارند. اگر چنین باشد، میزان شادی بالاتر در افراد پیرتر صرفاً به خاطر فرسایندگی و از بین رفتن افراد ناشاد جوان‌تر است...“

نکته باارزش و هشداردهنده که از این پژوهش استنباط می‌شود این است که حالت‌های عدم شادی در گروه سنی جوان، احتمال به خطر افتادن سلامتی آنها را از طریق رفتارهای مخاطره‌آمیز و هیجان‌خواه افزایش داده و به‌دنبال آن احتمال مرگ زودرس برای این گروه سنی افزایش می‌یابد. اما نکته مثبت این‌گونه مطالعات این است که هر چه مسن‌تر می‌شویم، شادتر خواهیم بود، پس نگران پیری نباشید.

یک هنرپیشه کمدی در صدمین سالگرد تولدش رمز طول عمر خود را بیان کرد، او گفت: ”نگران پیر شدن خود نباشید. از جا بلند شوید، انگیزه‌ای برای از رختخواب بیرون آمدن داشته باشید.“

● چگونه شاید باشیم؟

پیوسته به‌دنبال و منتظر این نباشید که چیزی یا کسی موجبات شادمانی شما را فراهم کند. نتایج پژوهشی در دانشگاه مینه‌سوتا نشان داده است که داشتن تحصیلات عالیه، مسائل اجتماعی و اقتصادی، تأهل و به‌طور کلی متغیرهای دموگرافیک (جمعیت انگاشتی ـ بیرونی) در شاد زیستن افراد به درصد پائینی تأثیر داشته است. اینها تعیین‌کننده‌های اصلی روان‌شناختی هستند.

شما می‌توانید جایگاه شادمانی را که در اعماق وجودتان قرار دارد شناسائی کنید تا به مواهب آن (سلامت ـ بدن ـ ذهن) دست یابید.

افکار و گفتار درست داشته باشید: نقطه شروع به هنگام تلاش برای شاد کردن خود این است که بدانیم غمگینی آخرین مرحله یک زنجیره می‌باشد. مرحله اول یک اتفاق (مانند طردشدن از سوی دیگران)، مرحله دوم ترکیبی از افکار و گفتارهای مخرب و غیرعقلانی (من تحمل طرد شدن را ندارم و برایم وحشتناک و فاجعه‌آمیز است) و در مرحله آخر است که افسردگی یا غمگینی شکل می‌گیرد. اگر می‌خواهید احساس بهتری داشته باشید، بدانید و درک کنید که به‌جای حوادث بیرونی، افکار و طرز تلقی‌ها هستند که احساسات شما را به‌وجود می‌آورند. شما می‌توانید اندیشه و احساس بیان شده و رفتار خود را تغییر دهید. این اصل ساده می‌تواند شما را در تغییر زندگی خود یاری دهد. این ارتباط به شما پیشنهاد می‌شود بر نقاط مثبت خودتان و دیگران تمرکز داشته باشید. و از جمله‌های تأکیدی مثبت استفاده کنید. (در مثال بالا طرد شدن) به‌جای جمله منفی می‌توانید به‌خود بگوئید ”من با صداقت و صمیمیت نزد دیگران محسوب می‌شوم و زندگی پر است از فرصت‌ها“. شادی واقعی مستلزم تغییراتی در دیدگاه انسان است.

● فعالیت و تعیین هدف

بررسی‌ها نشان می‌دهند که بیشتر مردم (چه در بیمار و چه سالم) صرفاً با اختصاص دادن مدت زمان بیشتری به فعالیت‌های لذت‌بخش سالم در اوقات فراغتشان می‌توانند، خود را شادتر نمایند. وقت بیشتری را به روابط اجتماعی اختصاص دهید زیرا روابط صمیمی با یکدیگر یکی از مهمترین منابع احساس خوشبختی است. همچنین افرادی‌که آرزوهایشان خیلی بالاتر از موفقیت‌هایشان است ناراضی و غمگین هستند، از طرفی اگر کسی هم از تعقیب هر هدفی خودداری نماید، احتمالاً باز هم نتیجه نهائی افسردگی خواهد بود. بنابراین ترکیبی از اهداف معتدل و حتی کوتاه‌مدت و پاداش دادن به‌خود به‌دنبال رسیدن به اهداف می‌تواند موجب افزایش شادی گردد.

● لبخند و خنده را فراموش نکنید

رویکرد بسیار جدی به زندگی می‌تواند باعث تسریع بیماری شود. اما از طریق خنده می‌توان وضعیت معکوسی را به‌وجود آورد (در این ارتباط دیدن فیلم‌های کمدی پیشنهاد می‌شود) اجازه دهید لبخندی که در قلب شما شکل می‌گیرد در درون چشم شما جاری و به بیرون از وجودتان تراوش کند. کسانی‌که لبخندشان از روی غرور است هیچگاه معنای شادمانی حقیقی درک نمی‌کنند. بنابراین با تمام وجود بخندید و لبخند بزنید.

● نفرت و خصومت را کنار بگذارید

مشخص شده است که افراد با خصوصیات خصومت، بدبینی و نفرت بیشتر در معرض بیماری قلبی قرار دارند بنابراین بدخواه دیگران نباشید و قلب خود را از نفرت خالی کنید تا خوشبختی در آن لانه کند و به‌جای نفرت، شادمانی خود را با همه نیازمندان خوشبختی تقسیم کنید.

● از کودکان بیاموزیم

بچه‌ها بیشتر از بزرگسالان می‌دانند که چگونه اوقاتشان را به خوشی بگذرانند، چگونه شاد باشند و برای خندیدن اصولاً نیاز به بهانه‌های بزرگ ندارند. می‌خندند چون خندیدن احساس خوبی به آنها می‌دهد. با گذاشتن وقتی از خودمان با بچه‌ها می‌توانیم چیزهای زیادی در مورد خندیدن، پذیرش، اعتماد، پشتکار، عدم پیشداوری، صداقت و... از آنها بیاموزیم.

● نگرش درست به ناشادی

شاد نبودن را هم دوست بدارید، زیرا طبیعی است که همه باید اوقات ناخوشایندی هم داشته باشیم. نگرش درست نسبت به موقعیت‌های اجتناب‌ناپذیر و ناکامی‌ها موهبتی است که با آن آدمی در مواجهه با نمونه‌های به ظاهر ناموزون خلقت، زیبائی و توازن را در آنها می‌بیند و در زشتی‌ها زیبائی را جستجو می‌کند. اما گفته می‌شود که ”دردها و رنج‌هایمان معنائی نخواهد داشت اگر ضرورتی نداشته باشد“ به‌عنوان مثال یک فرد ناشاد نباید غم و افسردگی خود را که می‌تواند با مراجعه به روان‌شناس بهبود دهد و راه‌کارهائی برای حالت خود بیابد، بی‌مورد تحمل کند. بنابراین کمک‌های تخصصی روانپزشکان، روان‌شناسان و یا سایر رشته‌های مرتبط را فراموش نکنید.

کیوان علوی‌زاده کارشناس ارشد روان‌شناسی

مدرس دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن