دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
«خون بازی» و «باز هم سیب داری »
«باز هم سیب داری؟» به كارگردانی بایرام فضلی ، «نیما یوشیج» به كارگردانی نادر كجوری، «سنگ، كاغذ، قیچی» ساخته سعید سهیلی، «خونبازی» ساخته رخشان بنیاعتماد و در بخش بینالملل «زندگی دیگران» نماینده آلمان در اسكار ۲۰۰۷ از جمله فیلمهای نمایش داده شده، در جشنواره به نمایش در آمد. . در ادامه نگاهی به فیلم های «خون بازی» و «باز هم سیب داری؟»
● باز هم سیب داری؟
بایرام فضلی دانش آموخته گرایش فیلمبرداری از دانشكده سینما و تئاتر است كه در چند سال اخیر نام خود را به عنوان مدیر فیلمبرداری پروژههای بسیاری در سینمای كشور تثبیت كرده است و با ابداعاتی كه در زمینه تجهیزات و لوازم فیلمبرداری انجام داده است، موفق به خلق تصاویری بدیع و زیبا شده است كه امضای او را در بردارد.
در فیلم (باز هم سیب داری؟) فضلی به سراغ روایتی شرقی از داستانهای فولكور رفته است و داستان حسن كچل را در قالبی امروزی نه به معنای تاریخی بلكه به لحاظ سبكی روایت میكند. به همین دلیل فضای كار را به سمت سبك سوررئالیسم سوق داده است تا به زیر متنی دست پیدا كند با كمك فضای بیمكان و بیزمان قصه خود به بیان جدیدی از این قصه قدیمی برسد و حرف خود را بیان كند.
در جبهه دیگر فضلی به دنبال فرم مناسب بیان قصه برآمده است و چون به دنبال درام كلاسیك نبوده است از عزمی بدیع و جذاب استفاده كرده است كه زیبایی بصری و تاكید بر استفاده روانشناسانه از رنگها، القای حس از طریق باند صدا و كادربندیهای نامعمول او را در رسیدن به مقصود خود كمك كرده است.
اشاره شد كه فضلی با بردن قصه به سمت حال و هوای سوررئال قصد رهیافت به زیر متنی دارد كه هدف اصلی او است. برای این منظور قصه شروع خود را از حس كچل نشات میگیرد و مرد كچل فیلم كه بینام هم هست سفری را شروع میكند، برای رسیدن به خوشبختی كه برای نیل به این هدف مجبور است از سرزمینهای مختلفی عبور كند كه موقعیتی گروتسگ دارند. سرزمین خواب، سرزمین جدال، سرزمین گدایان مراحلی است كه بیشتر به خواب شبیه هستند تا به محملی برای رستگاری شخصیت كچل قصه. روایت در این مراحل جدی است. قومی به نام راسداران كه همگی سیاهپوش هستند و قدرت مطلق را به دست دارند و از كشتن هیچ ابایی ندارند. فضای كابوسداری را ایجاد میكنند كه نقش مكمل ایجاد فضای سوررئال فیلم را ایفا میكنند. اما حرف اصلی فیلم در لایههای طنزی كه خیلی ظریف در فیلمنامه قرار گرفته است چه در دیالوگها و چه در بازیها گفته میشود.
سیریناپذیربودن شخصیت مرد كچل نقشی انكارناپذیر در پیشبرد قصه دارد كه تاكیدی بر حماقت بیپایان او است كه دست آخر همین حماقتها است كه سرنوشت هر یك از این اپیرود گونهها را رقم میزند.
● خونبازی
فیلم جدید رخشان بنیاعتماد قصه و روایت ندارد. یكی بود و یكی نبود دارد، اما كلاغه به خانه نمیرسد هیچ در بین راه هم گم میشود. هیچ وقت دلم نمیخواست برای فیلمی از بانوی سینمای ایران نقدی منفی بنویسم اما از هر جنبه كه بنگریم فیلم خونبازی، آنچه كه انتظار داشتیم، نبود.
در بخش فنی فیلم كه شامل فیلمبرداری، تدوین، صداگذاری فیلم است، چیزی فراتر از استاندارد و سینمای ایران است.
به نظر اكثر بینندگان سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول زن به این فیلم تعلق میگیرد و كل فیلم را تلاش یك گروه سینمایی برای رسیدن «باران كوثری» به این جایزه تعبیر میكنند.
بنیاعتماد همه ابزار لازم برای ساخت یك فیلم خوب را داشته است اما نمیدانسته كه چه فیلمی میخواهد بسازد. فیلمی در ژانر اجتماعی؟ ژانر جادهای؟ ملودرام؟ ...
قصه فیلم در شهر شروع میشود، در جاده ادامه پیدا میكند و در موقعیتی به شدت سانتیمانتال به شكل ملودرام خاتمه پیدا میكند. تا اینجا و در طی این مراحل باز هم میتوان امید داشت كه فیلم بسیار خوبی ساخته شود اما شرط اصلی یك فیلم داستانی، وجود یك قصه است و قصه زمانی معنا پیدا میكند كه پایانی متناسب برای آن وجود داشته باشد. در فیلم خون بازی ما فقط حكایت یك دختر معتاد با بازی باورناپذیر باران كوثری در سفر او و مادرش برای رسیدن به یك مركز بازپروری را میبینیم نه بیشتر و نه كمتر. نه كنشی به وقوع میپیوندد و نه تحولی در طول مسیر در شخصیت دختر به وقوع میپیوندد كه با فید شدن تصویر به سفیدی در آخر فیلم، این رستگاری باورپذیر از آب در بیاید.
قصه آنقدر كمی و كاستی و گرههای بازدارد كه در طول سفر این مادر و دختر، بیننده سه درگیری لفظی میان مادر و دختر میبیند كه همه این صحنهها فقط در لوكیشنهای مختلف فیلمبرداری شده است وگرنه دیالوگها و كنشها و حتی نوع درگیریها هیچ تفاوتی با هم ندارند.
شاید بهترین سوال در مورد این فیلم در خود فیلم در صحنه پدر خانواده كه حال از مادر جدا شده و در شهری در مسیر این سفر زندگی میكند مطرح میشود و اینكه اصلا چرا این سفر باید انجام شود؟
در كل «خونبازی» بر خلاف انتظارها، علاقمندان به سینما را غافلگیر نكرد ولی به هر حال ارزش دیدن را دارد و ارزشمند است.
امیر موسوی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست