دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
مجله ویستا

نگاهی به "راه آبی ابریشم"


نگاهی به "راه آبی ابریشم"

"راه آبی ابریشم" در سینمای ایران اتفاق شگرفی است که آبروی سینمای ایران را در رخ کشیدن پروداکشن، نماها و کارگردانی و نیز بازی ها و فیلمبرداری می خرد و با نمایش یک داستان حادثه …

"راه آبی ابریشم" در سینمای ایران اتفاق شگرفی است که آبروی سینمای ایران را در رخ کشیدن پروداکشن، نماها و کارگردانی و نیز بازی ها و فیلمبرداری می خرد و با نمایش یک داستان حادثه ای، ایرانی ها را به عنوان مردمی هوشمند، با وقار و قابل احترام معرفی می کند. فلیم ساز در "راه آبی ابریشم" با الهام از سفرنامه ناصر خسرو و ابن بطوطه با نقبی کنجکاوانه در تاریخ، قصه ای را مربوط به قرن چهارم هجری در زمان آل بویه به تصویرمی کشد و با گزینش کاراکترهای از جنس دریا و دریانوردی ضمن تاکید بر ژانر مورد علاقه خود داستان سفر دو کشتی سلیمان و ادریس به دریا را روایت می کند. قصه از جایی آغاز می شود که در اوج تاریخ دریانوردی ایرانیان شاذان ابن یوسف که به تحصیل علم نجوم در دارالعلوم شیراز مشغول است پیشنهاد شغل کتابت کشتی را می پذیرد و عازم سفری دشوار و ناممکن می شود تا از حوادث و ماجراهای این سفر ره نامه ای برای آیندگان بنویسد.

راه آبی ابریشم در درام فیلمنامه از پرداخت شخصیت ها تا معرفی کاراکترها، فضاها و نیز موقعیت ها و جو حاکم بر منطقه موفق عمل کرده هر چند که در برخی از موقعیتهای طراحی لباس و چهره مغایرت هایی با زمان و مکان دیده می شود که از جمله نقاط ضعف این اثر است. فیلم مملو از نماهایی است که به مدد قاب بندی و جلوه های ویژه تروکاژی در حکم کارت پستال است و حس زیبا شناختی را در تماشاگر زنده می کند . ازتصاویر بکر در هند و چین و تایلند گرفته تا نماهای هلی شات و لانگ شاتها ی دریایی که همه به زاویه نگاه فیلمساز در دقت و گزینش نماها و لوکیشن و نیز ظرافت نگاه، کادربندی و موقعیت سنجی نور بهرام بدخشانی برمی گردد. فیلم در مداری غیرشعاری بیآنکه به دام تمهیدهای غیرسینمایی بیفتد سربلند وقایع را به مخاطب ارائه می کند و گذشته فرهنگی ، زیبا و سراسر شکوه نیاکان را در چشمان و یاد تماشاگر احیا می کند. از سویی دیگر جنس بازی ها نیز قابل قبول است، بهرام رادان در نقش اصلی فیلم حضوری به جا و مناسب دارد و حس و صدایش به فیلم کمک کرده تا قهرمانی ملی و غیور به نمایش درآید.

داریوش ارجمند و رضا کیانیان درمچ شدن با جایگاه و کاراکتر قصه حضور قابل توجهی دارند و پیام دهکردی نیز در ارائه کاراکتری ضدقهرمان موفق عمل کرده است. در "راه آبی ابریشم" دقت نظر و وسواس کارگردان در طراحی صحنه و فضاسازی ها قابل لمس است اما در بعد لباس و پوشش چندان دقتی نشده است برای مثال پوتین "شاذان" در مرکز خریدهای بورس تهران به فروش می رسد. نکته دیگری که از سوی کارگردان رعایت نشده، سکانس هایی است که کاراکترهای خارجی، فارسی سخن می گویند. به نظرمی رسد اگر از زبان اصلی استفاده و دیالوگ ها زیرنویس می شد قصه روایتی مستندگونه به خود می گرفت. در پایان کاش بزرگ نیا برقصه بیشتر تمرکز می کرد و کارگردانی تمام ذهنش را درگیر نمی کرد، چرا که ریتم داستان در میانه دچار افت و کندی می شود اما با این حال کار فیلمساز در خیل آثاری که ناخوداگاه ضدارزش های ملی است بسیار ستودنی است. تماشای این فیلم حداقل قدمی است که می توان برای ادای دین به گذشته پرافتخار این سرزمین برداشت و تلاش های هنرمندان را در این حوزه ستود.

نویسنده : محسن سلیمانی فاخر