یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
احمدی ن ژاد, پایبند نفی و اثبات نظام
بخش اول) احمدی نژاد، پایبند نفی و اثبات نظام
حضور مقام معظم رهبری در دانشگاه علم و صنعت از جهات مختلفی حائز اهمیت است. زمان این دیدار، دانشگاه انتخاب شده و مهمتر از همه، بیانات معظمله، فوقالعاده مدبرانه و نیازمند تأمل، تحلیل و بررسی است. فرمایشات معظمله در خصوص تشکلهای دانشجویی، منشوری راهبردی برای مجموعههای سیاسی- اجتماعی دانشگاههاست. همچنین بحث ایشان پیرامون مسائل سیاسی و انقلاب اسلامی نیز میتواند نسخهای راهگشا برای همه دلسوزان و دغدغهمندان انقلاب باشد. تاریخ انقلاب های متعدد و متنوع دنیا چه از نوع چپ و یا راست نشان داده است، بعد از گذشت مدتی، انقلابیون به علت عدم توانایی در انطباق خود با آرمانها و شعارهای انقلاب، ناگزیر یا به تحریف شعارها پرداختهاند و یا با تغییر رویکرد خویش، انقلاب را به انحراف کشیدهاند. در انقلاب ما نیز میرفت، این اتفاق رخ دهد، لیکن امام راحل عظیمالشأن نگذاشت و پس از ایشان نیز رهبری امام گونه مقام معظم رهبری مانع این انحراف شد. لذا اگر قرار است، انقلاب ما مسیر صحیح و آرمانی خویش را ادامه دهد، ناگزیر به مؤانست با شعارها و آرمان های اولیه انقلابیم.
رهبر انقلاب نیز در دانشگاه علم و صنعت بر این مهم تأکید فرمودند: «مسأله بازخوانی انقلاب به نظر من مسأله مهمی است» ایشان در ادامه طومار بسیاری از ادعاهای واهی در خصوص شکلگیری انقلاب و سرنگونی رژیم پهلوی را در هم پیچیدند و فرمودند: «جوانهای عزیز! این را بدانید و مطمئن باشید، جز جریان اسلامی و دینیای که پیش آمد، هیچ جریان دیگری، هیچ حزبی، هیچ مجموعه مبارزی، امکان نداشت بتواند نظام استبدادی وابسته به قدرت امریکا را در این کشور سرنگون کند.» این در حالی است که عدهای از حدود ۱۰ سال قبل شروع کردند به تحریف اصل انقلاب و آن را حرکتی احساسی و موجی فراگیر در کشور خواندند و در سال های اخیر در کمال وقاحت، اسلامیت و اسلامخواهی را از حرکت مردم حذف کردند و در صدد کم رنگ نمودن انگیزههای اسلامی و اعتقادات مذهبی مردم بودند تا مدل حکومتداری غربی را در این کشور حاکم کنند، عملکرد ۱۶ ساله دولت سازندگی و اصلاحات نمونه آشکار این واقعیت است لیکن با رهبری عالمانه مقام معظم رهبری، زمینه روی کار آمدن دولتی مکتبی و انقلابی فراهم شد که بزرگترین افتخارش، برافراشته کردن شعارها و آرمانهای انقلاب ۵۷ است.
ایشان در بخش دیگری از فرمایشاتشان، به علت دشمنی امریکا و شبکه صهیونیستی با جمهوری اسلامی اشاره کردند و آن را داشتن نفی و اثباتی همراه جمهوری اسلامی برشمردند، وقتی به مصادیق این نفی و اثبات توجه میشود، این واقعیت رخ مینماید که دولت دکتر محمود احمدینژاد با تمام وجود پایبند این نفی و اثبات است. نفی سلطهپذیری، نفی تحقیر ملت به وسیله قدرت های سیاسی دنیا، نفی سکولاریسم اخلاقی و... مواردی است که نمونههای متعدد وادادگی دولت اصلاحات در این موارد را به خاطر داریم. در پروندهی هستهای ما در دوران اصلاحات تحقیر ملت ما به جایی رسید که وزیر خارجه انگلستان پای خود را روی میز میانداخت و دولتمردان ما جرأت اعتراض هم نداشتند. دست اندرکاران عرصه سیاست خارجی دولت سابق به حدی از قدرتهای دنیا واهمه داشتند که با مشاهده خمیازههای وزیر خارجه امریکا حاضر بودند، غنیسازی اورانیوم را تعلیق کنند؛ به راستی تعلیق بیش از ۲ سال، دلیلش غیر از این بود؟!
مقام معظم رهبری چندی پیش در دیدار هیئت دولت به صراحت فرمودند در بخشهایی از بدنه میانی دولت سابق، سکولاریسم رواج داشت، آیا چنین دولتی میتوانست در مقابل زورگویان عالم، سکولاریسم اخلاقی را نفی کند؟!
رهبری سپس موارد اثباتی جمهوری اسلامی را چنین برمیشمارند: «اثبات هویت ملی، اثبات ارزش های اسلامی، دفاع از مظلومان جهان، فتح قلههای دانش و...» آیا تاریخ جمهوری اسلامی در ۱۹ سال اخیر، غیر از رهبر فرزانه انقلاب، مسئول عالی رتبه حکومتی را سراغ دارد که موارد اثباتی جمهوری اسلامی در وجودش به اندازه دکتر احمدینژاد تا این اندازه متبلور و جوشان است؟ آیا تحقیر رئیس جمهور سابق ایران توسط ژاک شیراک، اثبات هویت ملی و اسلامی بود و یا عزت و محبوبیت احمدینژاد در مقایسه با سران کشورهای دنیا؟! آیا افتضاح دولت اصلاحات در ماجرای جنگ افغانستان، دفاع از مظلومان جهان است و یا دلگرمی تمامی نهضتهای آزادیخواه و استقلال طلب دنیا اعم از مسلمان و غیر مسلمان به رهبری و ریاست جمهوری فعلی جمهوری اسلامی؟!
رهبر انقلاب بلافاصله میفرمایند: «اگر نفوذ امریکا را قبول کنیم، دشمنیها کم خواهد شد، اگر راضی شویم که ملت ما به وسیله بیگانگان به طرق مختلف تحقیر شود، دفاع از هویت ملی یا دفاع از ارزشهای اسلامی را کنار بگذاریم، مطمئناً دشمنیها به همین نسبت کم خواهد شد.» امروز بر همه آحاد ملت روشن شده است، قطعنامههای شورای امنیت هیچ تأثیر منفی و بازدارندهای بر عزم راسخ ملت ایران ندارد ولی به راستی چگونه است که پرونده هستهای ایران در دولت سابق به شورای امنیت ارجاع نشد؟ چرا جنگ احزاب داخلی و خارجی که رهبری فرمودند، علیه این دولت به راه افتاده است در حوزه خارجی آن در دولت سابق کمتر بود؟ آیا دلیل آن نمیتواند پذیرش نفوذ امریکا بر دولت سابق ما باشد؟! البته در این بحث بایستی به نکتهای اساسی اشاره شود، امریکا و متحدانش هیچ گاه فشارها را کامل قطع نکردند. حتی در دولت سابق هم که برخی احزاب، جریان ها، دولتمردان، نمایندگان مجلس ششم و... کاملاً مطیع سیاست های امریکا بودند چنین نشد، علت آن است که ملت ایران پشت سر رهبری نظام که هدایت و راهبری کامل ملت و اتخاذ سیاست های کلی نظام را در اختیار دارد، به فضل خداوند حتی سر سوزنی از آرمان های ناب انقلاب و انیدشه امام حاضر به عقبنشینی نیستند و لذا امریکاییها همواره در کنار وادادگی برخی مسئولان نظام، عزم راسخ و تعیین کننده رهبری و ملت را نیز مشاهده کردند. آیا طبق این فرمایش رهبری و همچنین نظرات حضرت امام، اینکه محمود احمدینژاد منفورترین فرد در نظر سران امریکا و حلقه اصلی شبکه صهیونیسم جهانی است، یک افتخار غرورآفرین نیست؟! مگر شهید بهشتی نفرمود «به امریکا بگویید از ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر»؟ به راستی احمدینژاد بیشتر موجبات عصبانیت صهیونیسم به عنوان نماد شیطان را فراهم آورده یا امثال خاتمی؟ مگر امام راحل با این مضمون نمیفرمود میزان عصبانیت امریکا از ما، بسته به میزان نزدیکی ما به ارزش های اسلامی و انقلابی است؟
بخش دوم) حفظ دستاوردهای انقلاب، با چه کسانی؟
رهبر معظم انقلاب در ادامه رهنمودهایشان در دانشگاه علم و صنعت میفرمایند: «این توانایی ماندن، این اقتدار، این ظرفیت بقا، بایستی حفظ شود. این جور نیست که ما هر جور عمل کنیم، ولو بیتفاوت، ولو با عدم توجه به وظائف حساس و مهم، باز هم همین ظرفیت مهم باقی بماند، نه بایستی نظام جمهوری اسلامی را به معنای حقیقی کلمهاش حفظ کرد...» این جلمه رهبری ریشه در عمق تئوریک و رسوخ اندیشههای اسلامی و انقلابی در وجود ایشان دارد؛ چنین جملات و دیدگاهی را فقط در تئوریپردازان ناب و انگشتشمار انقلاب میتوان مشاهده کرد. شهید بزرگوار آیتالله مطهری ایدئولوگ عظیمالشأن انقلاب، ۲، ۳ ماه قبل از شهادت میفرماید اگر این انقلاب اسلامی نتواند در تحقق عدالت واقعی موفق شود، ماندنی نیست. امروز با گذشت ۳۰ سال از پیروزی انقلاب، عدهای چنین تصور میکنند که حضور اینان در عرصههای مدیریتی نظام موجب بقاء انقلاب شده است؛ عدهای تصدی پستها و مسئولیتها در انقلاب را حق خویش بر انقلاب میدانند، حال آنکه مردم تحت رهبری عالمانه ولی امر مسلمین در انتخابات های اخیر، خصوصاً در سوم تیر ۸۴ نشان دادهاند، رمز این ماندگاری مد نظر آقا، حرکت مردم در مسیر عدالتخواهی است، به تعبیر استاد رحیمپور «ملت به مدعیان دروغین دفاع از حقوق مردم اردنگی زدند» و راه بقاء و تداوم انقلاب را در رأس کار بودن تفکری دیدند که احمدینژاد فقط به عنوان جزیی از این موج عظیم، منادی آن بود. فکر میکنند، عظمتی که رهبری امروز بر حفظ و تداوم آن تأکید میکند، مرهون حضور ایشان است، حال آنکه مردم نشان دادند، راه را خودشان انتخاب میکنند و اینها از هر ابزار و وسیلهای که استفاده کردند تا خود را به امام و انقلاب و راه شهدا بچسبانند، مردم پشت پرده فریب اینان را به درستی فهمیدند.
رهبری گرانقدر انقلاب، در ادامه بیانات تاریخی خود در دانشگاه علم و صنعت مهر تأیید دیگری بر جهتگیری دولت نهم و رئیس جمهور مکتبی زدند که به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران، حجت را بر همگان تمام میکند؛ ایشان با اشاره به ساخت حقوقی و ساخت حقیقی و یا هویت حقیقی نظام و اهمیت ویژه این هویت حقیقی نسبت به ساخت حقوقی میفرمایند: «آن ساخت حقیقی و واقعی و درونی مهم است، او در حکم روح این جسم است. آن ساخت درونی چیست؟ همان آرمان های جمهوری اسلامی است: عدالت، کرامت انسان، حفظ ارزش ها، سعی برای ایجاد برابری و برادری، اخلاق، ایستادگی در مقابل نفوذ دشمن؛... اگر ما از اخلاق اسلامی دور شدیم، اگر عدالت را فراموش کردیم، شعار عدالت را به انزوا انداختیم، اگر مردمی بودن مسئولان کشور را دست کم گرفتیم، اگر مسئولین به مسئولیت به عنوان یک مرکز ثروت و قدرت نگاه کنند، اگر مسئله خدمت و فداکاری برای مردم، از ذهنیت و عمل مسئولین کشور حذف شود، اگر مردمی بودن، سادهزیستی، خود را در سطح توده مردم قرار دادن، از ذهنیت مسئولین کنار برود و حذف شود، پاک شود، اگر ایستادگی در مقابل تجاوزطلبیهای دشمن فراموش شود...، ساخت ظاهری جمهوری اسلامی خیلی کمکی نمیکند، خیلی اثری نمیبخشد و پسوند "اسلامی" بعد از مجلس شورا، دولت جمهوری اسلامی، به تنهایی کاری صورت نمیدهد.»
هر چند بیانات رهبری کلیت دارد و نسخهای برای همیشه انقلاب است ولی در این برهه، حتی مخالفترین افراد با دولت و رئیس جمهور نیز وادار به اعتراف شدهاند و صفاتی در مورد دکتر احمدینژاد به کار بردهاند که عین فرمایشات رهبری است. سید محمدخاتمی چندی پیش ناگزیر معترف شد که احمدینژاد در سادهزیستی و ارتباط با توده مردم بسیار موفق بوده است؛ رهبری در شرایطی هشدار میدهند که این ویژگیها باید حفظ و تقویت شود که رئیس جمهور اسلامی ایران، مصداق عینی فرمایشات ایشان است. ضرورت های فوقالذکر را با ویژگی های شخصی رئیس جمهور که رهبری در ابتدای همان دیدار بدان اشاره میکنند، مقایسه کنید: «امروز هم بحمدالله رئیس جمهوری انقلابی، متعهد، کارآمد، شجاع و فعال، از افتخارات بزرگ این دانشگاه است.» به نظر میرسد این مقایسه بدون هیچ تحلیل و تفسیری، حجت را برای ادامه راه پر فراز و نشیب انقلاب در سال های آینده بر هر عقل آزاداندیش و سلیمی تمام میکند.
بخش سوم) منحرف کنندگان شاخص های هویت اسلامی
هرگاه انقلابی مردم محور به انحراف کشیده شد، ابتدا این انحراف در هدفها، در آرمانها و در جهتگیری به وجود آمده است، ولی ظاهر را تا آخرین لحظه حفظ کردهاند، مقام معظم رهبری نیز بر این مهم تأکید فرمودند: «این چیزی که ما در این سال های طولانی به خصوص بعد از جنگ و بعد از رحلت امام، درگیرش بودیم، جزء درگیریهای اساسی در این ۲ دهه گذشته یکی همین بوده، تلاش های زیادی شده است، برای اینکه جمهوری اسلامی را از روح و فضای خودش خارج کنند... ما یک دورهای را هم مشاهده کردیم که در مطبوعات ما رسماً، علناً، جدایی و تفکیک دین از سیاسیت را اعلان کردند! اصلاً مسئله یکی بودن دین و سیاست را که اساس جمهوری اسلامی و اساس حرکت عمومی مردم بود، زیر سؤال بردند. از این بالاتر؟! در دورانی در مطبوعات ما دیده شد که صریحاً، علناً، از رژیم ظالم، جبار و سفاک پهلوی دفاع شد!»
پارادایم "لیبرال دموکراسی" که با ظهور دولت سازندگی بر سر نظام سایه انداخته بود، در دولت سازندگی در جنبه فرهنگی، اقتصادی و سیاست داخلی مرزهای عقیدتی و مذهبی ما را در نوردید و هیچ مقاومتی که از سوی مسئولان و سران دولت سازندگی نشد، هیچ، بلکه ایشان مروجین این تفکر بودند، این پارادایم در دولت اصلاحات، با وادادگی سیاسی در عرصه داخلی و خارجی تکمیل میشود و حال سؤالی مطرح است: آیا دولتمردان سازندگی و اصلاحات در مقابل این تبلیغ جدایی دین از سیاست اقدامی کردند؟ قطعاً و تحقیقاً پاسخ منفی است چراکه خود ایشان هم معتقد به این تفکر بودند زیرا اگر دغدغه این مدل حکومتداری اسلامی را داشتند، لااقل مانع انتشار این مطبوعات که بعضاً با بودجه بیتالمال ارتزاق میکردند، میشدند. آیا برخی از کسانی که امروز فریاد "وااسلاما" و "وا اماما"ی ایشان بلند است، همانهایی نیستند که مورد خطاب رهبری در ترویج ایده جدایی دین از سیاست قرار گرفتهاند و یا لااقل در مقابل این فضایی که رهبری از آن یاد کردند، سکوت مرگبار اختیار کرده بودند؟! ادامه فرمایش رهبری فوقالعاده راهگشاست که میفرمایند: «برای اینکه چنین حالتی پیش نیاید -منظور دفاع از حکومت پهلوی و ترویج جدایی دین از سیاست-، باید مرزهای فکری، اعتقادی و سیاسی برجسته شود، شاخص های هویت اسلامی باید معلوم باشد: شاخص عدالتطلبی، شاخص سادهزیستی مسئولان، شاخص کار و تلاش مخلصانه، شاخص طلب و پویایی علمی بیوقفه، شاخص ایستادگی قاطع در مقابل طمعورزی و سلطه بیگانگان "مثل همین حق هستهای"»
بر این اساس، شاخصها ی فوق الذکر در کدام یک از دولت ها و رؤسای جمهور پس از جنگ، بارزتر و جلوهگرتر است؟ عدهای امروز ندای عبور از احمدینژاد را سر میدهند، اگر منظور عبور از شخص احمدینژاد نزدیکی به این شاخصهاست و فردی را میشناسند که در برجسته کردن این شاخصها، موفقتر از احمدینژاد است، اعلام کنند، ما هم او را انتخاب کنیم. ولی اگر منظور به قدرت رسیدن کسانی است که ۱۶ سال مخالف ایده حضرت امام مبنی بر جنگ فقر و غنا بودند -که همین منظور هم هست-، اگر این جنگ احزاب برای دستاندازی دوباره طایفهها، احزاب و مافیاهای متعدد بر بیتالمال است -که هست-، باید به ایشان عرض کنیم، ملت مجاهد و انقلابی ایران از اشرافیگری و گرایش به اشرافیگری بیزار بوده است که احمدینژاد و گفتمان ناب عدالتخواهی انقلابی را سر کار آورده است. عبور از شخص احمدینژاد، فقط در یک صورت ممکن است و آن اینکه، ملت شخصی را شجاعتر، انقلابیتر، متعهدتر، کارآمدتر و مؤمنتر در خدمت به مردم بیابند که به نظر میرسد در شرایط فعلی کشور و از میان چهرههای مدعی این مسئولیت، کسی یافت نمیشود چراکه ملت ایران برای پر رنگ کردن شاخصهای مد نظر رهبری، این گفتمان را انتخاب کرده است.
و اما نکتهای قابل تأمل:
ـ اگر فضای حاکم بر جامعه، همان گفتمان غربی دولت اصلاحات بود، آیا امروز رهبری با این صراحت، به بیان چنین مطالبی میپرداختند؟! آیا فدائیان راه ولایت مانند احمدینژاد نبودند که بخشی از بار سنگین نبرد در صف مقدم مبارزه انقلاب در این سال ها را از دوش رهبری برداشتهاند و خود را آماج حملات دشمنان نظام نمودهاند تا به جایگاه و شخص ولی فقیه آسیب نرسد که امروز رهبری با دلگرمی به این چنین مسئولانی نقشه راه انقلاب را ترسیم مینماید؟
مجتبی ابراهیمی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست