جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

معرفی۳۰ فیلم ایرانی که درباره سینمای ایران ساخته شد


معرفی۳۰ فیلم ایرانی که درباره سینمای ایران ساخته شد

بیش از ۳۰ فیلم ایرانی در سال های پس از انقلاب به کارگردانی سینماگرانی هم چون کیانوش عیاری, داریوش مهرجویی, ابراهیم حاتمی کیا, سیدضیاءالدین دری, تهمینه میلانی و حسن هدایت درباره مسائل مختلف سینمای ایران ساخته شده است

بیش از ۳۰ فیلم ایرانی در سال های پس از انقلاب به کارگردانی سینماگرانی هم چون کیانوش عیاری، داریوش مهرجویی، ابراهیم حاتمی کیا، سیدضیاءالدین دری، تهمینه میلانی و حسن هدایت درباره مسائل مختلف سینمای ایران ساخته شده است. به نقل از فارس در فهرست ۳۰ تایی مطرح شده، البته می توان فیلم های دیگری مثل ناصرالدین شاه آکتور سینما، هنرپیشه، سلام سینما، نون و گلدون که درباره سینمای ایران ساخته شده و نیز فیلم هایی هم چون مرسدس، رازمینا، دعوت، گل یخ و بلندی های صفر را که نیم نگاهی به سینما داشته است، نیز جای داد.

۱) شبح کژدم (کیانوش عیاری-۱۳۶۶)

محمود که علاقه مند به فیلم سازی است فیلم نامه ای به نام شبح کژدم نوشته است. او به دنبال تهیه کننده به هر دری می زند و عاقبت تصمیم می گیرد که با همکاری دوستش حسن اکشن کار که سیاهی لشکر فیلم فارسی است، فیلم نامه را در زندگی واقعی بازی کنند. محمود همراه نامزدش پس از دستبرد به یک جواهر فروشی می گریزد. نامزدش او را شماتت می کند. محمود در ادامه اجرای موضوع فیلم نامه به حسن نارو می‌زند و جواهرات را در یکی از ایستگاه های تله کابین پنهان می کند. برادر محمود که به جریان سرقت مشکوک شده است با همکاری حسن به تعقیب محمود می پردازد. طبق فیلم نامه محمود قرار است در تله کابین خودکشی کند، اما حسن و برادر محمود او را گرفتار می کنند. حسن که می خواهد به آن دو نارو بزند در میان برف ها می میرد و محمود با مشاهده مرگ حسن به خود می آید.

۲) گراند سینما(حسن هدایت-۱۳۶۹)

داستان فیلم درباره ورود و توسعه سینما و سینماداری در ایران است و وصف مشاجره های موسیو روسی خان و موسیو آقایوف که جیره بگیر سفارت خانه های روسیه تزاری و بریتانیای کبیر هستند. فردی به نام قراچه داغی که از مجاهدان مشروطه است، جوانی به نام معلا را نصیحت می کند که خود را در راه توسعه سینما مانند عوامل اجنبی گرفتار نکند. بعد از هجوم مجاهدان به تهران و تسخیر شهر، آقایوف و روسی خان بساط خود را بر می چینند. به توصیه قراچه داغی اداره سینما به دست معلا می افتد و...

۳) دو فیلم با یک بلیت (داریوش فرهنگ- ۱۳۶۹)

یک کارگردان بعد از سال ها از آمریکا برگشته است تا نخستین فیلم خود را بسازد. هنرپیشه اول مرد فیلم براثر سانحه ای نمی تواند به کارش ادامه دهد. فیلم باید به موقع به جشنواره برسد و کارگردان بعد از جست وجوی بسیار، فروشنده دوره گردی را پیدا می کند که شباهت زیادی به هنرپیشه فیلم دارد. کارگردان تصمیم می گیرد از وجود فروشنده دوره گرد در فیلم استفاده کند. از سوی دیگر هنرپیشه اول زن درگیر مسایل خانوادگی است و قصد سفر به آمریکا را دارد. کارگردان، هنرپیشه بدل و هنرپیشه زن هرکدام با تجربه تازه ای روبه رو می شوند.

۴) خاکستر سبز(ابراهیم حاتمی کیا-۱۳۷۲)

هادی به منظور انجام تحقیقات خود برای فیلم سازی روانه کرواسی می شود. عزیز، دوست هادی، در جریان مسافرت او به کرواسی با در اختیارقراردادن یک نوار کاست، یک قطعه عکس و یک نیمه پلاک از وی برای یافتن دختری به نام فاطمه کمک می گیرد. هادی به وسیله آشنایی با زنی به نام حنیفه که آشنا به زبان فارسی است به جست وجوی فاطمه می پردازند. در این میان هادی به رابطه قبلی عزیز و فاطمه پی می برد و متوجه می شود که آن ها قصد ازدواج داشته اند که این مطلب توسط اصغر دوست مشترک میان عزیز و هادی پنهان می شود. پلیس کرواسی هادی را به علت نداشتن ویزای آن کشور از کرواسی بیرون می کند و هادی و حنیفه در جست وجوی فاطمه به بوسنی و جبهه جنگ منتقل می شوند. هادی در جریان درگیری نیروهای بوسنیایی صرب مجروح و به عقب منتقل می شود.

۵) زمین آسمانی (محمدعلی نجفی-۱۳۷۳)

یک فیلم ساز قصد دارد فیلمی درباره ساخته شدن کعبه توسط حضرت ابراهیم(ع) بسازد. او برای ایفای نقش هاجر به دنبال یک بازیگر غیرحرفه ای است. در بین نامزدهای این نقش، دختری به نام لیلا انتخاب می شود. فیلم نامه را برای مطالعه به لیلا می دهند و در همین زمان دختر جوانی به نام نرگس که از بستگان لیلاست، به بیماری سختی مبتلا می شود. لیلا از یک طرف گرفتار معالجه نرگس است و از طرف دیگر با ماجرای فیلم نامه درگیر می شود...

۶) زیر درختان زیتون (عباس کیارستمی-۱۳۷۳)

کارگر جوانی که در روستایی در اطراف رودبار زندگی می کند به دختری علاقه دارد و از او خواستگاری می کند. خانواده دختر به این دلیل که کارگر جوان، خانه و کاشانه ای از خود ندارد و خود دختر به این علت که جوان سواد ندارد با این ازدواج مخالفت می کنند. کارگر جوان که سال هاست به کار ساختن خانه برای روستاییان مشغول است دل شکسته کارش را رها می کند. با وقوع زلزله رودبار تمام خانه ها ویران می شود و والدین دختر در این حادثه زیر آوار می مانند. این بار استدلال جوان برای دختر این است که با وقوع زلزله بسیاری از مردم هم چون او، خانه و کاشانه ای ندارند، اما دختر کماکان از ازدواج با او طفره می رود، تا این که یک گروه فیلم برداری به روستا می آید تا از وقوع زلزله فیلم بگیرد. دختر و پسر جوان به عنوان بازیگران غیرحرفه ای فیلم انتخاب می شوند و کارگردان که شاهد کوشش های جوان کارگر برای جلب رضایت دختر است به تصویر کردن ماجرای آن دو علاقه مند می شود.

۷) آرزوی بزرگ (خسرو شجاعی-۱۳۷۳)

نویسنده ای با نام «بهروز بهروزان» پس از مدتی تلاش موفق می شود فیلم نامه ای را که نوشته است، به تصویب برساند و حالا گمان می کند درهای موفقیت به رویش باز شده است، به همه آرزوهایش خواهد رسید و همسرش «رویا» را به این امید که به زودی زندگی آن ها تغییر خواهد کرد، شادمان می سازد. او به دفاتر مختلف و تهیه کنندگان متنوعی مراجعه می کند، اما هر کدام از آن ها می خواهند عقاید و سلیقه های خود را وارد فیلم نامه کنند که او موافق نیست و این مشکلاتی را برای او پیش می آورد، اما در نهایت پس از ماجراهای بسیار، برد با او است و سرانجام زندگی او و همسرش شکل می گیرد...

۸) یک داستان واقعی (ابوالفضل جلیلی- ۱۳۷۳)

ابوالفضل جلیلی در جست وجوی پسربچه ای برای بازی در فیلم جدیدش «پسر ساعت» بیش از سه ماه جست وجو می کند اما چهره مطلوب خود را یک نوجوان سیزده ساله با نام احمد که کارگر نانوایی است می یابد. وقتی مهدی اسدی (دستیار جلیلی) به سراغ او می رود، او را از کارگاه اخراج کرده اند. جلیلی در جست وجوی او، به محل اقامتش می رود و نظرش را برای بازی در فیلم جلب می کند، اما می فهمد که احمد دچار مشکل و بیماری است. از این پس، جلیلی کارش را رها می کند و در پی درمان مشکل او بر می آید....

۹) عروس کاغذی (حجت ا... سیفی-۱۳۷۴)

الفت، روزنامه نگاری است که اصرار دارد دردهای جامعه را منعکس کند، پاورقی تازه اش را به نام «عروس کاغذی» به دوستش برهان می دهد تا براساس آن فیلمی بسازد. برهان، خاطره- همسر الفت- را برای نقش اصلی در نظر می گیرد و فیلم ساخته می شود. به تدریج خاطره با بازی در فیلم های دیگر، شغلش در آموزش و پرورش را رها می کند و نسبت به الفت و فرزند خردسالش بی اعتنا می شود. الفت با دیدن خاطره در کنار برهان، دچار سوء تفاهم می شود و برهان را به محل بازی های کودکانه شان می کشاند و کتک می زند. خاطره با دیدن عکسی متعلق به دوران کارش در مدرسه و نیز خواندن نامه یکی از دانش آموزان سابقش که زمانی خاطره برای حل درگیری های پدر و مادرش تلاش کرده بود، به خود می آید. او پس از رد پیشنهادهای بازیگری، با الفت در دفتر کارش تماس می گیرد و قراری در خیابان می گذارد. الفت با دختر خردسالش به سوی محل قرار حرکت می کند، اما در حالی که خاطره منتظر است، بین راه، خودروی الفت در بزرگراه تصادف می کند.

۱۰) ابر و آفتاب (محمود کلاری - ۱۳۷۵)

در نمای آخر فیلمی که در یکی از روستاهای شمال کشور فیلم برداری می شود، قرار است مرگ پیرمردی که شخصیت اول فیلم است، همراه با پایین آمدن یک فرشته از بالای درخت فیلم برداری شود. برخلاف دیگر فصل های فیلم که در هوایی ابری فیلم برداری شده است، این صحنه باید در هوایی آفتابی گرفته شود. گروه آماده فیلم برداری است، اما آسمان تا چند روز صاف نمی شود. در حالی که همه افراد گروه منتظر کنار رفتن ابرها هستند تا آخرین صحنه هم تمام شود، از تهران برای پیرمرد پیغام می رسد که همسرش بیمار شده و حالش وخیم است. پیرمرد که نمی تواند منتظر آفتاب و فیلم برداری نمای آخر بماند، به تنهایی راهی تهران می شود. به پیشنهاد دستیار کارگردان، گروه تولید نیز پس از بریدن درخت و بستن آن روی سینه موبیل، به دنبال پیرمرد که سوار یک اتومبیل کرایه شده به راه می افتد. سرانجام پیرمرد با اصرار دستیار کارگردان و پسر جوانی که بازیگر نقش فرشته است و علاقه خاصی به پیرمرد دارد، متقاعد می شود تا در میان راه صحنه آخر را بازی کند. چون از درخت قبلی طی راه چیزی جز چند شاخه باقی نمانده، نمای پایانی زیر درخت دیگری فیلم برداری می شود. با تلاش گروه سرانجام صحنه آماده فیلم برداری می شود؛ ولی در موقع فیلم برداری، پیرمرد به جای گفتن دیالوگش با سوز و گداز از همسرش می گوید و تلخ می گرید.

۱۱) سینما سینماست (سیدضیاءالدین دری- ۱۳۷۶)

رضا کیانیان کارگردان سینما و دستیارش به همراه منشی کیانیان بعد از جست وجوی بسیار، ماندانا را برای ایفای نقش اول فیلم خود در نظر می گیرند. اما خانواده ماندانا با بازی او در فیلم مخالف اند. از طرفی نامزد ماندانا، ایمان، که دانشجوی رشته سینما است اعتقاد دارد ماندانا باید در فیلم او ایفای نقش کند. اما ماندانا که دور از چشم خانواده و نامزدش با رضا کیانیان در تماس است و برای آموزش نزد یاسمین ملک نصر بازیگردان فیلم می رود کم کم به کارگردان علاقه مند می شود و به کیانیان پیشنهاد ازدواج می دهد، کیانیان از این پیشنهاد برآشفته می شود و این نوع برخوردها را باعث مخالفت های خانواده های دختران و زنان برای بازیگری آن ها می داند اما با وجود مشکلات زیاد کارگردان بالاخره با تمهیدات بسیار موافقت پدر ماندانا را برای بازی او می گیرد.

۱۲) شرم (کیومرث پوراحمد-۱۳۷۰)

مجید یک فیلم هشت میلی متری می سازد که صحنه هایی از آن تاریک است. مجید برای تکرار آن صحنه ها به نگاتیو با حساسیت زیاد و در نتیجه مقداری پول نیاز دارد. او با کارگری پولی مهیا می کند، اما قبل از خرید نگاتیو یکی از آشنایان او به نام آقای کیوان کاری به او می سپارد که مجید در رو دربایستی پولش را از دست می دهد. مجید برای باز پس گرفتن پولش از آقای کیوان با شرم و حیا به هر دری می زند، اما بازی ذهنی او، راه به جایی نمی برد. پایان این بازی قرینه اول آن است.

۱۳) دلاوران کوچه دلگشا(حسن هدایت- ۱۳۷۱)

فیلم ساز سالخورده ای، پس از دریافت جایزه جشنواره، زمانی که در خانه اش به آلبوم قدیمی فیلم های جفتی نگاه می کند، دوران کودکی را به یاد می آورد. جمال کودک خردسال بی مادری است که عاشق سینماست، در حالی که پدرش سرکار سارنگ سانسورچی اداره نظمیه است و شب های جمعه با گرفتن مبلغی به سینمای شهر می رود و فیلم ها را بازبینی می کند. صاعقه، جوان پرشوری که شیدای سینماست، خواهر جمال را دوست دارد اما سرکار او را قابل دخترش نمی خواند و منتظر بازگشت پسر رئیس نظمیه از سفر ترکیه است. در عین حال خود سرکار سارنگ که زنش را سال ها پیش از دست داده، به گلدونه خانم مادر صاعقه ارادت دارد و هر روز به بهانه ای به کافه ای که او اداره می کند، می رود و...

هستی