دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
مجله ویستا

یک رابطه دوطرفه


یک رابطه دوطرفه

صلة رحم در میان خانواده ما, حداکثر سالی دو بار انجام می شود

صلة رحم در میان خانواده ما، حداکثر سالی دو بار انجام می‏شود. ما چندین بار سعی کردیم روابط را نگه داریم؛ ولی همیشه یک طرفه بوده است و نمی‏دانیم الان تکلیفمان چیست؛ ظاهراً بعضی بستگان فقط دوست دارند ما به خانه آنها برویم و آنها به هیچ عنوان حاضر نیستند این رابطه را دو طرفه کنند؛ چه کار کنیم؟

مقصود از صلة رحم که اسلام فرموده، آن است که انسان از حال خویشان مطلع باشد و اگر مشکلی دارند، در حد توان، حل کند و لازمة این کار، این نیست که حتما به خانة افراد بروند؛ بلکه اگر به وسیلة تلفن و نامه هم از حال آنها با خبر شوند، کافی است. در حدیثی نقل شده که «صله رحم کنید ولو با یک سلام کردن تنها باشد». بنابراین، باید سعی کرد از حال هم مطلع و صلة رحم را گرچه در همین حدی که گفته شد، حتما انجام داد و در صورت امکان و به مناسبت‏های مختلف، هدیه‌ای هر چند از نظر مالی کم‌ارزش، تهیه کرده، هنگام دید و بازدید، تقدیم نمود؛ تا از طریق آن، جلب محبت انجام گیرد.

در روایتی از امام صادق‌ علیه‌السلام آمده است: «حق رحم را هیچ چیزی قطع نمی‏کند»۱. همچنین آمده است که قطع رحم، باعث مرگ زودهنگام می‏شود و صلة رحم، اجل آدمی را به تأخیر می‏اندازد و موجب طول عمر انسان می‏شود. امام صادقعلیه‌السلام در این زمینه فرمود: «یکی از گناهانی که باعث مرگ زودهنگام می‏شود، قطع رحم است»۲. امام باقر علیه‌السلام فرمودند: «صله ارحام، اعمال را پاکیزه می‏کند و اموال را فراوانی می‏بخشد و بلا را دفع می‏کند و اجل را به فراموشی می‏اندازد.»۳.

گاهی رفت و آمدها ممکن است زود به زود و با حضور در منزل خویشان و به صورت طولانی و با برخی تشریفات و خرج‏های غیرضروری صورت گیرد که در این صورت، نه تنها باعث شادی و خرسندی نمی‏شود، بلکه باعث تحمیل هزینه‏هایی غیر قابل تحمل است. بنابراین، اگر به دید و بازدید کوتاه‌مدت، با فاصلة زمانی بیشتر، بدون تشریفات و با ارائة هدیه‌ای (هر چند اندک) اکتفا شود، دیگران نیز علاقه‌مند می‏شوند و احساس راحتی می‏کنند. نکتة دیگر آن که فلسفة صله رحم، در واقع، همان زنده نگه‌داشتن روح محبت و دوستی و انسجام اخلاقی و اجتماعی میان خویشان است که یک نیاز اساسی است و به عبارت دیگر، «صلة رحم» در حقیقت برای خوش‌بینی و تقویت روح خیرخواهی در انسان، نسبت به خویشان است که طبعاً کدورت‌ها، سؤظن‌ها و کینه‏ها را که در بستر بی‌ارتباطی و فاصله با خویشان پدید می‏آیند، از بین می‏برد. علاوه بر این، صلة رحم، سبب شادی روانی و نشاط اخلاقی انسان می‌شود و این موضوع از نظر روان‌شناسی، مهم ارزیابی می‏شود و علاوه بر این، صله رحم در اسلام، نوعی پاسخ به حقوق خویشان، به ویژه پدر، مادر و برادر و خواهر است که در زندگی و پیشرفت ما، نقش ایفا کرده‌اند.

● اثرات صلة رحم

۱) رشد و نمو اعمال؛ رسیدگی و نیکی به خویشاوندان، موجب تصفیه و پاکیزگی اعمال و رشد کردار آدمی ‏می‌گردد. وقتی انسان به شاخ و برگ درخت زندگی خود که همان خویشان او باشند، رسیدگی و از خشکیدن حتی برگی از برگ‌های این درخت، جلوگیری کرد، احساس آرامش و صفای باطنی خواهد کرد و این، عاملی برای تصفیه و رشد اعمال نیک است. وقتی شخص چنین صفای باطنی را در نفس خود مشاهده کرد، به تدریج در صدد برمی‏آید تا به وسیلة نیکی‌های دیگر، بر این صفا و روحانیت دل بیفزاید و به این وسیله، کردار او خالص‌تر و اعمال نیک او بیشتر می‏شود.

۲) رشد و افزایش اموال؛ صلة رحم، عاملی برای رشد و افزایش مال است؛ افزایش چه از نظر ارزیابی ذهنی و چه از نظر عینی و در خارج از ذهن. اگر روح انسانی به این جا رسید که ایثار و گذشت را سرلوحة زندگی قرار داد و درصدد رفع نیاز دوستان ونزدیکان خود برآمد، یک ریال زیادتر از مؤونه زندگی خود را هم زیاد ارزیابی کرده، افزونی به حساب می‌آورد و درصدد است حتی این مقدار کم را هم صرف غیر کند. از نظر عینی و محیط بیرون از محدودة ذهن هم مال او فزونی می‏یابد. کسی که به دستور خداوند متعال عمل کرده، نیکی می‏کند، خداوند، راه‌هایی را برای توسعة اموال او می‏گشاید؛ راه‌هایی که قبل از این نیکی، به روی او باز نبود؛ راه‌هایی که اموال حلال، از آن طریق به دست می‏آید و دیگر لازم نیست برای جمع مال، به کارهای حرام روی آورد و علاوه بر این، از نظر روانی، وقتی احساس کرد که شاخ و برگ خاندان و وابستگان او، با طراوت و شادابی به زندگی ادامه می‎دهند، خودش نیز با فکر و اندیشه‎ای باز، در تمام امور و از جمله کسب مال، تلاش می‎کند و با روشنایی تفکر آزاد، روزهایی را می‏یابد که قبل از این اعمال نیک، نمی‏یافت؛ زیرا تاکنون تاریکی خودپسندی و حبس مال، اجازة روشنایی و یافتن آن روزنه را نمی‏داد.

۳) برطرف شدن بلاها و گرفتاری‌ها؛ اموری که آنها را بلا و گرفتاری می‏نامیم، عوامل مختلف و گوناگونی دارد که مهم‌ترین آنها، جمع ثروت است، جمع مال عاملی برای بلاها و حوادث است. اختلالات روانی، پراکندگی ذهنی و افکار درهم ریخته که از افزایش مال بروز می‏کند، عواملی برای خودکشی‌ها، تصادفات، نزاع‌ها، کشمکش‌ها و دشمنی‌هاست. اکثر این پیشامدها را باید در توجه بیش از حد به ثروت و انقطاع عاطفی نسبت به خویشاوندان جست‌وجو کرد؛ یعنی بی‌توجهی به کسانی که همچون بازوهای کارسازی می‏توانند در هر لحظه و برهة زمانی، یار و یاور و مددکار مفیدی باشند. ایجاد حوادث، معلول طبیعی و منطقی جمع ثروت است؛ زیرا هر چه اموال بر هم انباشته گردد، به همان نسبت، فکر انسان در زندان محاسبات، محبوس و زندانی می‌گردد و انسان حتی در خواب هم فکر آزادی ندارد و همواره مشغول محاسبه در مورد ثروت و راه‌های ازدیاد و حفظ آن است. این حوادث و بلاها را انسان خودش آفریده است و مسلماً خداوندی که عالم به همة امور ظاهری و باطنی است، وقتی مشاهده کند که بنده‏ای در راستای اطاعت از فرامین او به بیچاره‏ای رسیدگی کرد، در وقت بیچارگی و گرفتاری و بلاهایی را که از ناحیة غیر او به او متوجه می‌شود، آن بلاها را از او دفع می‌کند. پیامبرش فرمود: «خلق همه به منزلة خاندان خدایند؛ محبوب‌ترین مردم در نزد خداوند، سودمندترین مردم به خلق او می‏باشد».

۴) آسان شدن حساب در روز قیامت؛ آسان گرفتن بر خلق خدا که عیال او محسوب می‌شوند و به ویژه آسان گرفتن بر نزدیکان و کمک کردن بر آنها، مسلماً آسانی در آخرت را به دنبال دارد. زندگی و حیاتی که بر محور آگاهی و معرفت دور زده و در آن، هر فردی جلوه‏ای از جلوه‌های الهی به حساب می‌آید و هر کمکی به فردی بر مبنای چنین دیدی انجام می‌پذیرد، حیاتی معقول خواهد بود و چنین حیات معقولی، معلولی به نام آسانی حساب را به دنبال دارد. پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله زمانی که پسر و دختر حاتم طائی در جنگ اسیر شدند، با آنها مانند اسیران جنگی رفتار نکرد؛ بلکه به آنها احترام گذاشت و وقتی از او سؤال ‏شد که چرا آنها را مورد احترام قرار دادی، با این‌که کافر هستند، فرمود: پدر آنها دارای خصلت نیکویی بود که خدا آن‌ را دوست دارد. او دارای صفت پسندیدة سخاوت بود. وقتی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به خاطر آسان گرفتن و کمک حاتم به مردم، حتی به فرزندان او آسان می‏گیرد، چگونه خداوند متعال با خود افرادی که متصف به چنین صفت نیکی هستند، در دنیا و آخرت، آسان نگیرد.

۵) زیادی طول عمر و تأخیر افتادن مرگ؛ چنان‌که در خصوصیت سوم اشاره شد، بسیاری از مرگ‌های زودرس، معلول اختلالات روانی، اندوه‌ها، غم‌ها و نگرانی‌هایی است که به علت درد و رنج همنوع، برای وجدان انسان پیش می‏آید. وقتی عضوی از پیکرة جامعه در حال درد و غم به سر برد، تأثیری عمیق در تمامی اجزای جامعه می‎گذارد و اگر این مسئله برای ما روشن شد که تمامی انسان‌ها اعضای یک پیکرند و فشار در عضوی، مانند فشار به دیگر اعضاست و درد و رنج فرد، درد و رنج اجتماع است، همه تلاش می‌کنند تا درد و رنج فرد را اصلاح کنند؛ تا وجدان آنها آرام گیرد. سعدی می‌گوید:

بنی آدم اعضای یک پیکرند

که در آفرینش ز یک گوهرند

چو عضوی به درد آورد روزگار

دگر عضو‏ها را نماند قرار

اگر چنان کردیم که اصلاً بار فقر بر گُرده فردی از افراد جامعه سنگینی نکرد و یا اگر نشانه‏ای از آن ظاهر گردید، به طور سریع برای رفع آن کوشش کردیم، دیگر مرگ‌های ناشی از این احساس درد و اندوه، مرتفع خواهد شد و انسان‌ها بیشتر عمر کرده، بهتر به زندگی خود ادامه می‏دهند. گذشته از این، خداوند متعال برحسب مقتضای حکمت خود، هر چه و هر کس را که نافع‌تر برای جامعه باشد، در صورت عدم وجود مانعی، بیشتر عمر می‌دهد؛ تا هر چه زیادتر، مردم از شمع وجودی او نور و حرارت بگیرند. قرآن مجید می‏فرماید: «وَامّا ما یَنْفَعُ النّاسَ فَیَمْکُثُ فی الْارْض؛۵ و امّا آن چه نفع می‌رساند به مردم، در زمین باقی می‏ماند».

۶) آبادی شهرها؛ انفاق به محرومان و ناتوانان، اگر به طور فراگیر بر تمام خانه‏ها و بر فرد فرد جامعه، سایه بگستراند و از جامعه، فقر به کلی ریشه‌کن گردد، قهری است که شهرها نیز آباد می‏شود. آری، جامعه همچون درختی است که ثروت باید به صورت مواد غذایی از آوندها و مجاری تغذیة آن بالا رفته، به تمامی ‏سلول‌ها، حتی سلول‌هایی که در زوایای یک برگ لمیده‌اند برسد وگرنه، به تدریج، شاخه‏های آن رو به زردی گراییده، تمام درخت نابود می‏شود.

پی‌نوشت:

۱. مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۴، ص۱۳۱.

۲. همان، ص ۹۴.

۳. همان، ص ۱۱۱.

۴. محمد تقی جعفری، شرح نهج البلاغه، ج ۵، ص ۸۷.

۵. رعد، آیة ۱۷.