یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
چگونه با بچه ها از طلاق بگوییم
فرض کنید کودک شما تصادفا بگومگوی شما و همسرتان را شنیده و با دلهره ازتان میپرسد: «شما میخواهید از هم جدا شوید؟» شما چگونه به این سوال کودکتان پاسخ میدهید؟ دکتر میترا حکیم شوشتری، فوقتخصص روانپزشکی کودکان، اینطور به سوال بالا جواب میدهد: «اگر او در جریان بحثی ساده که معمولا بین همه زن و شوهرها رایج است قرار گرفته باشد، کافی است بگوییم: «البته که ما نمیخواهیم از هم جدا شیم! فقط داریم درباره یک مساله با هم حرف میزنیم.» اما اگر فرزندتان عقلرس و بزرگتر بود، میتوانید موضوع را عنوان کنید: «داریم درباره تعطیلات آخر هفته و اینکه به خانه مادربزرگ برویم یا گردش، بحث میکنیم» چیزی که قطعا باید به کودک بگویید، این است که بحثهای والدین به این معنا نیست که همدیگر را دوست نداریم و البته این معنا را هم ندارد که ما هیچ مشکلی نداریم و هرچه هست مربوط به رابطه میان ما دوتاست. سعی میکنیم در مورد مسایلمان با هم گفتگو کنیم....
اما اگر خود والدین میدانند که شنیدن این دعواها برای کودکشان همیشگی است و تمامی ندارد و اگر در آستانه طلاق هستند، باید به فرزند خود بفهمانند که زن و شوهر میتوانند در نوع رابطهای که با هم دارند تجدیدنظر کنند و قصد جدایی دارند...» ادامه گفتگوی ما را با دکتر میترا حکیمشوشتری بخوانید.
▪ پدر و مادر چگونه باید موضوع طلاق خودشان را به کودکشان بگویند؟
ـ برحسب درک و فهم کودک و سن او میتوانند جملاتی را به کار گیرند تا او بداند که نوع رابطه والدیناش و اینکه آیا در کنار هم باشند و عاشق و یا از هم بدشان بیاید، ربطی به او ندارد؛ چون بچهها به محض اینکه بفهمند شما قصد جدایی دارید، فکر میکنند این تصمیم تقصیر آنهاست و اغلب از آنها میشنوید که: «قول میدم از حالا به بعد بچه خوبی باشم و اسباببازیهامو جمع کنم، از بابا جدا نشین!... قول میدم که دیگه شبها زود بخوابم و اذیت نکنم، جدا نشین!»
برای همین است که پاسخ دادن به پرسشهای کودکان در چنین شرایطی و بیان واقعیت طلاق چندان آسان نیست اما حتما باید به آنها بگویید که شما در آستانه طلاق گرفتن هستید و یا مثلا قرار است پس از شنیدن صحبتهای یک مشاور خانواده تصمیم قطعی بگیرید. به او باید بگویید: «امیدوارم به نتیجه برسیم و مثل سابق بتوانیم کنار هم به زندگیمان ادامه دهیم.»
نکته مهمی که هنگام گفتگو با بچهها در مورد جدایی از یکدیگر باید در نظر بگیرید آن است که بدانید ذهن او از پرسشهایی که مطرح میکند یا نمیکند، انباشته است. این پرسشها همگی ناشی از ترسهایی هستند که او را احاطه کرده است. باید به نیاز او پاسخ دهید و آنچه فرزند شما نیاز دارد اطمینانخاطر و قول بهتر شدن اوضاع است و بس. او از آینده مبهم خود میترسد و نمیداند قرار است چه بلایی سرش بیاید و یا چه کسی از او مراقبت کند و در بازی کردن، غذا دادن و یا درس خواندنش به او سرویس بدهد. او حتی از تنها شدن میترسد و مدام از خود میپرسد اگر پدر و مادرم از هم جدا شوند، من کجا باید زندگی کنم؟ واکنش بچهها به پدیده طلاق و نحوه بروز احساسات آنها درست مانند ما بزرگترها متفاوت است. بعضی از آنها هرگز این پرسشها را واضح از شما نمیپرسند اما وجودشان پر است از انواع این ترسهای ناشناخته که نمیدانند چهطور باید از دست آنها خلاص شوند.
▪ یکی از رایجترین پرسش بچهها پس از بگومگو و دعوای والدین این است که مثلا: «مامان! دیگه بابا رو دوست نداری؟» حالا اگر کودک بفهمد که قرار است طلاقی صورت گیرد، قطعا سوالها و واکنشهایش جدیتر است.آنوقت باید چه گفت؟
ـ بله، درست میگویید. گاهی میپرسند: «اگه یه روزی منو دوست نداشتی، طلاقام میدی؟» و این ذهنیت آنها به دلیل ترس آنهاست. بچه باید درک کند رابطهای که پدر و مادرش با هم دارند با رابطهای که هر کدام از آنها با او دارند، متفاوت است. پاسخ سنجیده و هوشمندانه والدین میتواند به او در رسیدن به این درک کمک کند. پاسخهای روشنی مثل اینکه: «موضوع جدایی من و مادرت هیچ ربطی به تو نداره و این مشکل ما بزرگترهاست. هر اتفاقی بین من و مادرت بیفته، تاثیری در روابط ما با تو نداره. ما همیشه مامان و بابای تو هستیم و همیشه دوستات داریم. شاید من و بابا قرار بگذاریم از هم جدا بشیم، اما تو همیشه بچه ما هستی، عاشقات هستیم و هر وقت ما را بخواهی کنارت خواهیم بود.» معمولا بهترین کاری که باید در آغاز گفتگو و قبل از پاسخ به نگرانی و پرسش بچهها درخصوص طلاق انجام داد همدلی و همدردی با آنهاست. به هر حال شما به دلیل اشتباهات خود و طلاق، زندگی او، کانون گرم خانوادگیاش و شرایط اجتماعی آیندهاش را دگرگون میکنید.
وقتی دوام زندگی دچار آشفتگی شود، آرامش کودک و اعتماد به نفس او مختل میشود. برای همین است که همواره تاکید میکنیم قبل از تصمیم به طلاق و این حادثه ویرانگر همه راههای بازگشت به زندگی دوباره را امتحان کنید. بسیاری از این مشکلات و تفاهم نداشتن زوجین با مراجعه به مشاوران خانواده قابل حل است و شاید واقعا درصد اندکی از مشکلات باشد که غیرقابل حل باشند. شما به عنوان پدر و مادر باید در نظر بگیرید که با تصمیم به جدایی صدمه بزرگ و جبرانناپذیری به کودک خود میزنید. فرقی نمیکند او در چه سنی باشد؛ نوزاد یا حتی جوانی که در دوره دانشگاه باشد، به هر حال، از جدایی شما صدمه میبیند. باید قبل از تصمیم به بچهدار شدن همه سوءتفاهمها را حل میکردید و آن قدر مهارتهای زندگی را در خود میپروراندید که با تولد او بتوانید آرامش و عشق را به او هدیه دهید، نه اینکه مدام شاهد دعوای شما باشد. بچهها از تماشای بحثهای بین والدین واقعا ضرر میبینند و بد والدی دست کمی از بدون والد بودن ندارد و چه بسا بدتر باشد. مسوولیت خود را بپذیرید و بدانید که چهطور با دست خود آینده او را دگرگون میکنید. کمی واقعبینانه و منطقی کلاه خود را قاضی کنید و ببینید حالا که تا اینجا اشتباه پشت اشتباه انجام دادهاید و کودکی را به یک خانه آشفته دعوت کردهاید، چه کار باید بکنید؟
▪ اگر درست متوجه منظورتان شده باشم قصد دارید بگویید که طلاق دوستانه و بدون جار و جنجال، ناراحتی کمتری برای بچهها خواهد داشت.
ـ بله، کاملا. متاسفانه گاهی کشمکشها و نزاعهای آنچنانی بر سر مسایل مختلف، پول و دارایی و حضانت بچه باعث میشود کودکان آنقدر آسیبهای روانی عاطفی ببینند که نمیتوان در وصف این ظلم بزرگی که والدین آنها در حقشان کردهاند، جملهای گفت یا اظهارنظری کرد. شما بهعنوان والدینی که قصد طلاق دارید، باید با تاکید بر اینکه طلاق شما ربطی به بچهتان ندارد و تاکید بر اینکه شما همیشه والدین او هستید و دوستاش دارید، همدردی خود را ابراز کنید: «میدونی، دخترم/ پسرم! از اینکه من و مادرت جدا میشویم و در دو خانه مجزا هستیم متاسفایم. ما هم ناراحت هستیم اما همه تلاشمان را کردیم و نتیجه نگرفتیم. فقط میخواهم بدانی که در هر شرایطی، هر دوی ما مثل سابق به تو میرسیم و کنارت هستیم حتی شاید سالی یکبار برای تولدت برنامهای بریزیم که هر سه کنار هم باشیم و به پارک برویم.
بعدا من و مادرت تصمیم میگیریم چه کار کنیم. این ماجرا تقصیر تو نیست! پدرت/مادرت آدم خوبی است و تو باید به او افتخار کنی که بابا/ مامان توست اما ما نمیتوانستیم کنار هم خوشبخت باشیم.» تصور کنید یک مرد و زن عاقل و منطقی که بدون فحاشی و پرخاش از هم طلاق میگیرند، میتوانند چنین قولهایی هم به کودک خود بدهند تا مطمئن باشد هرگز بچهای از والدیناش طلاق نمیگیرد و تنها نخواهد ماند. آنها نباید طوری رفتار کنند که بچهها گمان کنند آن دو دشمن یکدیگرند. اگر پدر یا مادر فرزند خود را تحقیر کند و او را به خاطر اینکه از دستاش گلایه دارد، بکوبد، درواقع هویت فرزند خود را زیر پا له کرده است. این نکته را هرگز فراموش نکنید.
▪ سوال آخر اینکه آیا بچهها هم باید در جریان جزییات طلاق قرار بگیرند یا نه؟
ـ نه، هیچ نیازی نیست که بخواهند مادر یا پدر را در ذهن او مقصر جلوه دهند و یا جزییات آنچه مشاور گفته را به او بگویند و یا بدتر از آن، از بچه هم نظرخواهی کنند. فقط باید آنچه مورد توافق و تصمیمشان بوده به هر طریقی که میتوانند با بچهها در میان بگذارند.
الهه رضاییان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست