چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

روایت غیرتحلیلی ها از علم


روایت غیرتحلیلی ها از علم

بررسی تاریخ غیرتحلیلی فلسفه نشان از تاملات مهم و تاثیرگذاری درباره علم و شناخت علمی دارد

بررسی تاریخ غیرتحلیلی فلسفه نشان از تاملات مهم و تاثیرگذاری درباره علم و شناخت علمی دارد. این جریان‌های غیرتحلیلی یا به بیان بهتر غیرمنطق‌گرا به اندازه‌ای تاثیرگذار و مهم هستند که می‌توان آنها را با عنوان فلسفه قاره‌ای علم مورد بررسی قرار داد. تقریبا تمامی چهره‌های بسیار مهم فلسفه قاره‌ای در مورد علم تاملات مهم و عمیقی دارند. هگل، برگسون، کاسیرر، هوسرل، هایدگر، فوکو، دلوز، هابرماس و... کتاب فلسفه‌های قاره‌ای علم که بتازگی توسط انتشارات موسسه ایران و کتاب فردا چاپ و راهی بازار نشر شده، گردآوری ارزشمندی از گری گاتینگ است که تاملات فلسفی ۱۱ فیلسوف برجسته قاره‌ای را در مورد علم به نمایش می‌گذارد.

روش کلی کتاب ارائه یک مقاله از یکی از شارحان اصلی فیلسوف مورد نظر همراه بخش‌هایی از یکی از آثار اصلی همان فیلسوف راجع به علم است. چنانچه همگام با روند تاریخی این کتاب در ارائه نظریات اندیشمندان قاره‌ای پیش رویم پی خواهیم برد که فلاسفه قاره‌ای پیشتر از پوزتیویست‌های کلاسیک به تاملات فلسفی در مورد علم پرداخته‌اند.

افزون بر مقدمه اندیشمندانه و مبسوطی که گری گاتینگ ابتدای کتاب در مورد فلسفه‌های قاره‌ای علم نوشته به بررسی برخی گرایش‌های عمده در مطالعات مربوط به علم نیز در این جریان فکری پرداخته است. ۲ گرایش اصلی مورد بحث در مقدمه فنی و قابل توجه گری گاتینک به ترتیب عبارتند از: نوکانتی‌های فرانسوی و برگسون و سپس نوکانتی‌های آلمانی و سنت پدیدارشناسی.

این مقدمه از بسیاری جهات چکیده و برداشتی از کل کتاب به شمار می‌رود و مطالعه آن برای هر محقق و علاقه‌مند فلسفه‌های قاره‌ای و فلسفه علم خالی از فایده نخواهد بود. مقالات و متون مکملی که همراه با این مقالات ارائه می‌شوند با جزیی‌نگری هر چه بیشتر سعی در ارائه نکاتی دارند که از آنها غفلت شده است. این کتاب با ارائه ۲ مقاله آغاز می‌شود تا بتواند پیشینه تاریخی فلسفه قاره‌ای را هر چه بیشتر به خواننده بنمایاند. تری پینکارد در مقاله‌ای که درباره هگل می‌نویسد، نکات بسیار مفیدی درباره پیش‌زمینه کانتی فلسفه هگل مطرح می‌کند.

جان گایون ارتباط میان متافیزیک روح‌گرای برگسون با دیدگاه‌های او درباره علم را به نظاره می‌نشیند و سپس آرای برگسون در مقاله‌ای از خود او با عنوان متافیزیک تحصلی ارائه می‌شود. مایکل فریدمن با سفر به اعماق بافت نوکانت‌گرایی آلمانی که گسست میان تحلیلی و قاره‌ای را به وجود آورد، بر رویکرد‌های ارنست کاسیرر به علم درنگ می‌کند و سپس گزیده‌ای از کتاب مفهوم جوهر و مفهوم تابع به قلم کاسیرر ارائه می‌شود که نشان از عمق و میزان آگاهی این فیلسوف نوکانتی از تحولات علمی نیمه نخست قرن بیستم در حوزه مکانیک نسبیتی دارد.

سپس این کتاب با نگاهی به رویکردهای پدیدارشناختی مقاله‌ای از ریچارد تیزن ارائه می‌کند که در آن به تصور هوسرل از فلسفه به منزله علم و نقدی که او از علم تجربی ارائه می‌کند، پرداخته می‌شود. در ادامه جوزف روز با نگاهی از دریچه طبیعت‌گرایی هایدگر به بحث درباره رویکرد او به علم می‌پردازد و پس از آن مقاله بسیار قابل توجه هایدگر با عنوان «پایان فلسفه و وظیفه تفکر» به منزله گواهی بر تمام دعاوی جوزف روز مطرح می‌شود. سپس به فرانسه بازمی‌گردیم، جایی که شخصیت‌های بزرگی در سنت تاریخ و فلسفه علم پرورش یافته‌اند. ماری تایلز با نگاهی به آثار باشلار، رویکرد او به علم و تکنولوژی را مطالعه و لیندا آلکوف با سیری در آرای فوکو رویکرد او به علم را در بافت تبارشناسی قدرت ارائه می‌کند. سپس نقش قدرت در شکل‌گیری علوم انسانی و علوم اجتماعی در مقاله‌ای به قلم فوکو که در واقع گزیده‌ای از کتاب تاریخ جنسیت اوست، بررسی می‌شود. سپس با ۲ مقاله در سنت پساساخت گرایی روبه‌رو می‌شویم که در آن تاد می ‌به بررسی آرای دلوز و پنلوپه دوچر به آرای ایریگاری و رویکردهای فمنیستی به علم می‌پردازد. در نهایت به آلمان بازمی‌گردیم، جایی که در آن آکسل هانث مشغول واکاوی نقد مکتب فرانکفورت بر علم است.

گری گاتینگ با گردآوری کتاب فلسفه‌های قاره‌ای علم مرزهای ایدئولوژیک راکدی که برای سال‌های طولانی میان سنت قاره‌ای و تحلیلی گسست ایجاد کرده بود، درنوردیده و زمینه را برای گفتمان و تبادل نظر با جهان فلسفی انگلیسی زبانان فراهم کرده است. از این‌رو این کتاب رویکردی کاملا نوین و متمایز در فلسفه علم به شمار می‌رود که فرهنگ تحلیلی غالب را در این نوع گفتمان دگرگون می‌سازد و به ادبیات ثانویه‌ای در تاریخ و فلسفه علم خوشامد می‌گوید.

ترجمه این اثر که به همت پریسا صادقیه صورت گرفته است نیز نقطه عطفی در اندیشه فلسفی فلسفه علم ایران محسوب می‌شود و نمادی از جریان نوینی است که در پوسته تفکر فلسفی ایران در حال شکل‌گیری است. همچنین زمینه‌ساز تغییر پارادایمی است که پیش از این وجود نداشته است.

این نوع از اندیشیدن سال‌هاست که در غرب جریان دارد، اما در ایران مانند سایر موارد با تاخیر چند دهه‌ای وارد شده است. امید است ترجمه این اثر زمینه پیشرفت در نظریه‌پردازی که بدون پیشرفت در فلسفه علم ممکن نخواهد بود را فراهم آورد و افق‌های تازه‌ای را در برابر محققان و دانشجویان فلسفه بگشاید.