سه شنبه, ۲۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 14 May, 2024
مجله ویستا

در خانواده های فرزندسالار خشونت و پرتحرکی دیده می شود


در خانواده های فرزندسالار خشونت و پرتحرکی دیده می شود

گفت وگو با کتایون خوشابی درباره فرزندسالاری و اعتماد به نفس

خانواده‌هایی که به جای والدینی دانا و مقتدر، فرزندان در آنها برای کوچک‌ترین اتفاقات خانواده هم اظهارنظر و در واقع اعمال‌نظر می‌کنند، این روزها خیلی زیاد در جامعه ایرانی دیده می‌شوند. اما آیا این فرزندان اعتماد به نفس بالاتری دارند و آیا نسلی که از این فرزندان تشکیل می‌شود؛ نسل موفق‌تری است؟ با دکتر کتایون خوشابی، روانپزشک کودک و نوجوان در این مورد گفت‌وگو کرده‌ایم:

‌آیا شیوع فرزندسالاری می‌تواند در خانواده‌های ایرانی به تربیت نسلی منجر ‌شود که اعتمادبه‌نفس بالاتری دارند؟ و آیا اساسا می‌توان رابطه‌ای معنادار میان فرزندسالاری و اعتماد به نفس نسل بعد برقرار کرد؟

به هیچ‌وجه این‌گونه نیست. اگر ما بخواهیم در مورد خانواده‌های فرزند‌سالار صحبت کنیم و اینکه روش‌های تربیتی آنها آیا منجر به اعتماد به نفس بالا در فرزندان می‌شود یا نه، باید به سبک‌های فرزندپروری اشاره‌ای داشت باشیم. ما معمولا سبک‌های فرزندپروری را این‌گونه می‌بینیم: در بسیاری از مواقع ممکن است روش تربیتی مستبدانه باشد. یعنی پدر و مادر انتظار فرمانبرداری و اطاعت بی‌چون و چرا از فرزندان دارند. فرزندانی که در این‌گونه خانواده‌ها بزرگ می‌شوند، به نوعی دچار شخصیت انفعالی هستند و معمولا از دیگران اطاعت می‌کنند، فرمانبردار هستند و حرف‌شنوی کامل دارند، در این‌گونه کودکان در آینده ممکن است میزان افسردگی نسبت به دیگر همسالان بیشتر باشد. در کنار آن به خانواده‌هایی اشاره می‌کنیم که روش‌های تربیتی آنها، بی‌تفاوت است. در خانواده‌هایی که این‌گونه روش‌هایی دارند، بچه‌ها به صورت خودرو بار می‌آیند و افراد و اعضای خانواده در کنار هم به صورت هم‌خانه زندگی می‌کنند و والدین هیچ کنترلی روی فرزندان ندارند و معمولا نسبت به مسایل و نیازها و مشکلات آنها ممکن است که عکس‌العمل مناسبی نشان ندهند. از طرف دیگر خانواده‌هایی وجود دارند که روش تربیتی آنها سهل‌گیرانه است. در این‌گونه خانواده‌ها، توزیع قدرت اشکال دارد. ما به طور طبیعی انتظار داریم که توزیع قدرت در خانواده دیده شود. در این حالت قدرت بر اساس سلسله‌مراتب خانواده تقسیم می‌شود. بر این اساس سرپرست خانواده باید قدرت بیشتری داشته باشد که در اغلب موارد پدر یا مادر در این جایگاه قرار می‌گیرند و در مورد فرزندان نیز بر اساس سن و نه بر اساس جنس، قدرت توزیع می‌شود. در حالی که در خانواده‌هایی که ذکر کردیم، توزیع قدرت اشکال دارد، در مورد خانواده‌هایی که روش تربیتی مستبدانه دارند، همیشه حرف اول و آخر را والدین می‌زنند، در خانواده‌های بی‌تفاوت هیچ‌کس سرپرستی را بر عهده نمی‌گیرد، گاهی والدین این مهم را بر عهده می‌گیرند و گاهی فرزندان. در مورد روش‌های تربیتی سهل‌گیرانه یا خانواده‌هایی که سهل‌گیر هستند، توزیع قدرت به این صورت اشکال دارد که در این خانواده‌ها فرزندان حرف اول و آخر را می‌زنند. در خانواده‌هایی که فرزند‌سالارند و معمولا همه تصمیم‌ها را فرزندان برعهده دارند، پرتحرکی و پرخاشگری دیده می‌شود. این‌گونه کودکان معمولا پرتوقع هستند چون به صورت ویژه با آنها رفتار می‌شود انتظار زیادی از جامعه اطراف خود دارند و همیشه از همه چیز شاکی‌اند به‌خصوص از رفتار معلم و دانش‌آموزان و همیشه از این شکایت دارند که به آنها توجه لازم نمی‌شود در حالی که توقع و خواست آنهاست که بیش از حد و طبیعی است که جامعه برخورد ویژه‌ای همانند برخوردی که در خانواده می‌بینند، با آنها نداشته باشد. این‌گونه کودکان معمولا آستانه تحمل ناکامی پایینی دارند و با کوچک‌ترین مشکل معمولا شدیدترین عکس‌العمل‌ها را نشان می‌دهند و خیلی زود ناامید و خسته می‌شوند. در خانواده‌های سهل‌گیر، بچه‌ها از پنج خواسته‌ای که دارند به ششمی آنها هم که مورد خواست خودشان نیست، می‌رسند.

‌این برخورد والدین در خانواده‌های سهل‌گیر چگونه به وجود آمده است؟

خیلی از مواقع وقتی خانواده‌های فرزند‌سالار را می‌بینیم و روش‌های تربیتی آنها را بررسی می‌کنیم، به مشکلی در گذشته والدین برمی‌خوریم. چرا والدین سهل‌گیر شده‌اند؟ معمولا سایه زندگی گذشته ما روی زندگی کنونی ادامه دارد. والدین سهل‌گیر در گذشته خودشان والدینی داشته‌اند که دو سر طیف بوده‌اند یا والدین خشن و سختگیری داشته‌اند که این موجب شده که در کودکی به خواسته‌هایشان نرسند. بنابراین هنگامی که خودشان در مقام والدین قرار گرفته‌اند، چون از تربیت خودشان در کودکی احساس بدی دارند، به طور جبرانی پدر یا مادر زیادی خوب می‌شوند که والدین خیلی خوب یا زیادی خوب از آنها اسم می‌بریم.

‌نسل بعدی که در واقع فرزندان این فرزندانی هستند که در خانواده‌های فرزندسالار تربیت شده‌اند، چه شیوه‌ای از رفتار را خواهند داشت؟ نسلی که این فرزندان تربیت می‌کنند، چه ویژگی‌هایی خواهد داشت؟

اتفاقا بر خلاف تصور مردم در این‌گونه خانواده‌ها کودکان والدین سهل‌گیر، معمولا اعتماد‌به‌نفس کاذبی دارند و این اعتماد به نفس حقیقی نیست و در حقیقت از نظر شخصیتی ترد و شکننده و آسیب‌پذیرند و چون از دیگران توقع زیادی دارند و معمولا به این توقعات نمی‌رسند، تا حدودی ممکن است افسردگی نیز پیدا کنند. این افراد اعتمادبه‌نفس شکننده و خیلی وابسته به قضاوت دیگران دارند یعنی اگر احساس کنند که از طرف دیگران مورد قبول‌اند اعتماد به نفس بالاتر دارند و اگر احساس کنند خیلی مورد قبول دیگران نیستند، اعتمادبه‌نفس‌شان سقوط می‌کند و ممکن است که احساس ناامیدی کنند و افسرده شوند.