چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

وقتی دنیای شعبده بازی عجیب و ماورایی نیست


وقتی دنیای شعبده بازی عجیب و ماورایی نیست

بررسی ابعاد شگفت انگیز افشای حقه های شعبده بازی توسط وال والنتینو

حتما دیگر کم کم ماجرای «وال والنتینو» یا همان آقای ماسک یا مرد نقابدار را می‌دانید؛ اگر هم نمی‌دانید یعنی مطلب قبلی صفحه جورواجیم را نخوانده‌اید! خلاصه‌اش این بود که در اوج کار شعبده بازانی مثل کاپرفیلد، کریس آنجل و دیوید بلین، یک‌هو سر و کله یک آدم مرموز با یک ماسک سیاه پیدا شد، که در ویدئوهایش حقه‌های شعبده بازان معروف را رو می‌کرد. بعدها معلوم شد این آقای ماسک، وال والنتینو یکی از شعبده بازان قدر است که یک‌هو هوس خیانت به همکارانش را کرده و به ما نشان می‌دهد پشت سر برنامه‌های به ظاهر ماورایی امثال آنجل، کاپرفیلد و حتی قدیمی‌تر از آن‌ها هودینی بزرگ چه نوع حقه‌هایی وجود داشته است. اما درک بهتر این ماجرا و شناخت دقیق‌تر حرفه شعبده بازی غیر از درک حقه‌ها، نیاز به اطلاعات جانبی دیگری هم دارد؛ باید تفاوت شعبده بازی، تردستی و جادو را بدانیم. با تکنیک‌های مرسوم در شعبده و تردستی آشنا شویم و...

● تفاوت شعبده، تردستی و جادو چیست؟

شعبده بازی شکل پیشرفته تردستی است، هنری که انجام آن با ابزار خاص، تمرین زیاد، کار گروهی (حتی اگر اعضای گروه را نبینیم) و تسلط به یک‌سری از علوم مثل فیزیک، خواص مواد و شیمی، ریاضی، روانشناسی و تلقین، نورپردازی، مهندسی و... ممکن است و فقط افراد خاصی از عهده آن بر می‌آیند. اما تردستی شکل ساده‌تر شعبده است، بر خلاف شعبده که اجرا محور است و به خیلی چیزها ارتباط دارد؛ تردستی وسیله محور است و با کمی ‌تمرین هر کسی قادر به استفاده از وسایل ساده‌ای مثل کاغذ، پارچه و خلال دندان برای تردستی‌های ساده است. اما سحر و جادو با همه این‌ها فرق اساسی دارد، در جادو حقه‌ای در کار نیست. جادو در بیشتر ادیان الهی به دلایل بسیاری حرام است که خارج از حوصله بحث ماست اما نکته مهم این جاست که چون حقه‌های شعبده بازان، برای ما قابل درک نیست تصور می‌کردیم آن‌ها جادوگر و ساحرند و نیروهایی مافوق بشر دارند. البته در این بین شکل جدیدی هم به تردستی، شعبده و... اضافه شده که مثل هیچ کدام از آن‌ها نیست و فقط با نیروی خوب جسمانی ممکن می‌شود مثل رکورد زدن‌های دیوید بلین در یخ، آب و.... که بیشتر جنبه ورزشی دارد تا شعبده اما چون سرگرم کننده و محیر العقول است در ذهن مخاطب با شعبده اشتباه می‌شود.

● وقتی همه چیز لو می‌رود!

حالا که والنتینو می‌خواهد با افشای حقه‌های بزرگ، همه شعبده بازها را از نان خوردن بیندازد ابعاد این ماجرا چگونه خواهد بود؟

۱) پیشرفت شعبده بازی؛ تردست‌های ساده ای که قبلا در مجالس عروسی و جشن تولد با کلاه و عصا کارهای ساده‌ای مثل ظاهر کردن دسته گل و کبوتر انجام می‌دادند حالا می‌دانند که لازم است با کارهای جدیدی مخاطبان خود را تحت تاثیر قرار بدهند. این ماجرا برای شعبده بازان بزرگ و بین المللی هم صدق می‌کند. برای همین دیگر نصفه شدن و پرواز بین دو ساختمان جذابیت قبل را ندارد اما حقه‌های جدیدی رو شده که جالب هستند.

۲) اصلاح شخصیت کاذب شعبده بازها؛ حالا همه ما می‌دانیم اگر یک شعبده باز، هر چه قدر هم بزرگ، کار ویژه‌ای انجام داد صرفا باید از آن لذت ببریم، نه این که او را ما فوق بشر خطاب کنیم و...

۳) حرفه ای بی‌مزه و لوس؛ بعضی وقت‌ها اگر ندانیم حقه ای در کار است،لذت بیشتری از آن برنامه می‌بریم، اما وقتی بدانیم حقه ای در کار است و حتی حقه را حدس بزنیم برنامه‌ها دیگر لذت گذشته را ندارند.

۴) اصول ثابت این حرفه؛ حالا همه ما می‌دانیم اصول ثابتی در این حرفه وجود دارد، آدم‌هایی که در اطراف شعبده باز با او هماهنگ هستند، اختفاء، محفظه‌های مخفی، وسایلی که فقط ظاهرا واقعی هستند، نورپردازی و خطای دید، وجود بدل با بدنی انعطاف پذیر و... هر شعبده بازی هم شکل پیشرفته‌تر یک شعبده قدیمی‌ است برای همین دانستن اصول ثابت به درک حقه‌های بعدی هم کمک می‌کند. هر چند همیشه همه آدم‌های دور و بر شعبده باز همکارانش نیستند اما باید مطمئن بود همکارانش در جاهایی قرار دارند که ضروری‌تر است.

۵) شعبده‌های بی‌مزه؛ اصولا هر چه قدر هم با شعبده‌های معمولی کنار بیاییم حالا دیگر مطمئن هستیم اگر برنامه با چند دوربین یا با کات ضبط شده بود حتی حقه معمولی هم در کار نیست و همه چیز مبتنی بر یک شیادی تمام عیار است. در ادامه این مطلب هم چند حقه جدید را از روی برنامه‌های آقای ماسک (والنتینو) برای شما رو می‌کنیم.

● نصفم کن، بخندیم!

شاید وحشتناک‌ترین و هیجان‌انگیزترین شعبده‌بازی که تا حالا دیده‌اید مربوط به همین نصف شدن آدم‌ها با اره‌ای تیز و برنده باشد.

تیغه که واقعا از جنس فولاد سخت است و با هیچ‌کسی شوخی ندارد.

شاید جادوگر دیگر امیدی به زندگی ندارد و می‌خواهد با اره خودش را نصف شده ببیند.

تمام حقه در همین جعبه‌های مشخص شده در شکل بالا است که دو نفر به حالتی که در شکل‌های بعدی خواهیم دید درون آن‌ها قرار می‌گیرند و احساسات ما را به بازی می‌گیرند!

همان‌طور که مشاهده می‌کنید بین دو قسمت این تخت یک فاصله‌ای هست که باعث می‌شود اره‌ فولادی هوا را به دو قسمت تقسیم کند نه بدن جادوگر را!

● چه کسی خلال دندان مرا برداشت؟

در این تردستی ساده شما یک عدد خلال دندان که در دست‌تان است به راحتی غیب می‌کنید.

حقه در عکس سوم کاملا واضح است. با یک چسب، خلال دندان را به پشت شصتتان بچسبانید و در یک چشم بر هم زدن انگشت شصت مبارک‌تان را بالا بیاورید تا خلال دندان غیب شود.

● من به درد جرز لای دیوار می‌خورم!

در ابتدا چند عکس از رد شدن کاپرفیلد از دیوار چین را می‌بینیم که مدت‌ها ذهن بسیاری از مردم را به خودش مشغول کرده بود.

مانیتوری که در گوشه سمت چپ این عکس می‌بینیم ظاهرا ضربان قلب کاپرفیلد را نشان می‌دهد که با رفتن او به داخل دیوار یک خط راست می‌شود و همه فکر می‌کنند که او واقعا وارد دیوار شده است.

دست‌های کاپرفیلد از داخل دیوار بیرون آمده و می‌خواهد هرچه سریعتر خودش را از بند دیوار خلاص کند!

حقه نور یکی از کاربردی‌ترین و ناجوان‌مردانه‌ترین حقه‌های شعبده‌بازی است. در این عکس می‌بینیم که یک نفر قبل از ورود والنتینو داخل اتاقک ایستاده در حالی‌که ما فکر می‌کنیم داخل اتاقک خالی است. اما او از کجا بیرون آمده است؟! نگاهی به عکس ۹ بیندازید و سریع برگردید به همین شماره برای پیگیری حقه به همان روال قبلی!

والنتینو وارد جعبه‌ای که در راه‌پله قرار دارد، می‌شود و از آن‌جا خارج می‌شود.

دست‌ها هم که در این عکس معلوم است و مجال هیچ توضیح اضافه‌ای را نمی‌گذارد.

در پایان از همان در مخفی اتاقک به لطف حقه نور در حالتی که دیده نمی‌شود بیرون می‌آید و طوری وانمود می‌کند که انگار دارد از داخل دیوار به بیرون می‌آید.

نخ پیوسته است و مطمئن باشید کلک حقه مربوط به جنس نخ نیست!

همان‌طور که معلوم است شعبده‌باز نخ را به وسیله قیچی به دو قسمت تقسیم می‌کند.

در پایان می‌بینیم که نخ به حالت اولیه بر می‌گردد یعنی انگار که قیچی و بریدنش سر کاری بوده است!

حقه همین یک تکه‌ کوچک نخ در دست‌های آقای ماسک است. در زمان بریدن، این تکه را به بالا می‌آورد و در جلوی چشمان ما آن‌را به دو قسمت تقسیم می‌کند و سپس آن‌را دوباره در دستش مخفی می‌کند.

نویسنده: سید مصطفی صابری

مجید حسین‌زاده