چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
اصلاح طلبی آزادی و تغییر
«در جامعه ایرانی، آستانه انتخابات، آستانه ورود به عرصه و حریم تشکل گفتمانی، فضای سیاسی و نظام معنایی و رفتاری نسبتا متفاوتی نیز هست. در فضای گفتمانی حاکم بر این دوران، بسیاری از بیرنگها اسیر رنگ میشوند؛ بسیاری از هویتها شفافیت خود را از دست میدهند، بسیاری از مفاهیم باردار معانی جدید میشوند؛ بسیاری از مرزهای اخلاقی و ارزشی فرو میپاشد، و بسیاری «ساختها» و«زیرساختها» فرو میریزند. اما سیاست، شأن و منزلتی زیربنایی مییابد و پرتو خود را بر تمامی امور میافکند و زمینه را برای درانداختن انواع طرحها، سناریوها و استراتژیها مهیا میسازد.» محمدرضا تاجیک- مقاله عبور از خاتمی
اگر سال ۷۶ هنوز کلیت جامعه ایرانی با گفتمان اصلاحات آشنا نبود و با یک تصور خیالی و رمانتیک، دل و دنیایش را به خاتمی و اصلاحطلبان سپرد؛ اما امروز در دوران سخت اصولگرایان جدید، فهم اصلاحات و ضرورت آن بسیار سادهتر شده است. مقایسهای ساده میان امروز و سالهای ۷۶ تا ۸۴ در وضعیت اقتصادی، فرهنگی و سیاسی و بینالمللی هر کسی را میتواند به نتایج روشنی برساند که با هیچ آمار و ارقام دولتی یا تبلیغات رسانهای قابل انکار نیست. شاید نگاه نوستالژیک و تبرئهجویانهای که اکنون میان مردم نسبت به خاتمی وجود دارد و بحث زودرس انتخابات ریاستجمهوری آینده که مدتی است در مطبوعات و میان گروههای سیاسی داغ است، نشانهای از همین انتظار و اضطراب در بطن جامعه باشد. اما سوال اصلی این است مگر گفتمان اصلاحات چه ویژگیهایی دارد که گریزناپذیر مینماید. چرا با وجود گذشت ۱۱ سال از دوم خرداد و یک قرن از جنبش مشروطه همچنان بر آن آرمانها پافشاری میکنیم. پاسخ به این سوال امروز بیشتر از اینرو ضروری مینماید که دوباره پرسشهایی از این باب در متن جامعه در حال تکوین هستند. اینکه اصلاحطلبی چیست و آزادی، دموکراسی، جامعه مدنی، قانونگرایی، شایستهسالاری، مدارا، تکثرگرایی و چندصدایی از کدام نیاز بنیادین نشأت میگیرد؟ و چرا با وجود اینکه عدهای تبر به دست گرفتهاند و کمر به قطع هر جوانه نازک نوسالی بستهاند؛ دوباره این جوانه از جای دیگر سر برمیآورد و جان تازه میگیرد. به نظر میرسد این سوال بیشتر نوعی پرسش از خود است، پرسشی که مقدمه یک گام بلند و عملی دیگر در تاریخ معاصر ما به حساب میآید. این سوال از این منظر سوالی استراتژیک نیز هست و به گذشته، حال و آینده ما ارتباط دارد.
گذشته از این لحاظ که میتوان تبار اندیشه، آزادی و دموکراسی در ایران جدید را در سایه آن بررسی کرد. در حقیقت از مشروطه به بعد این گفتمان مثل یک جریان مقاومت در برابر سایر گفتمانهای هژمونیک سربرآورد و با بنمایهای که از مباحث جدید داشت و همچنین روایت دموکراتیکی که از دیانت اسلام ارائه کرد؛ سعی در تعدیل جریانهای ضددموکراسی و پیشبرد حداقلی آرمان و اندیشه خود در سطح جامعه داشت. اگرچه تفاوتهایی میان روشنفکری دموکراسیخواه پس از انقلاب مشروطه و پس از انقلاب اسلامی وجود دارد اما حساسیت نسبت به مسائلی از قبیل قداست دولت، نظریه سلطنت ایرانی، رابطه حاکمان با خدا و رابطه عالمان با حاکمان، ساخت غیرعادلانه ( غیردموکراتیک ) قدرت، اطاعتپذیری، اقتدارگرایی، اندیشه مرکزیت شاه به عنوان مالک جان و مال و ملک مردم و بهطور کلی استبداد در هر شکل و زبانش، قوامدهنده گفتمان دموکراسیخواه بوده که اگرچه در حاشیه اما همیشه حضور اندک داشته.
● باورمندی پاتریمونیالیستی
این مقاومت در برابر سه گفتمان سیاسی دوران معاصر یعنی پاتریمونیالیسم سنتی، مدرنیسم مطلقه پهلوی و سنتگرایی ایدئولوژیک (۱)که هر سه عناصری یکسان، جدای از ممیزههای ویژه خود دارند شکل گرفت.
«در فرهنگ سیاسی پاتریمونیالیستی حاکم ایدهآل همچون قهرمان و شخصیتی مقدس تصویر میشود که منشأ همه خیرات است. اما در عمل فرهنگ پاتریمونیالیستی فضایی از بدگمانی و بیاعتمادی در میان اتباع و بین ایشان و حکام تولید میکند. چنین فرهنگی توانایی اتباع برای زندگی مدنی و جسمی را به حداقل کاهش میدهد. برطبق پژوهشهای گسترده که درباره فرهنگ پاتریمونیالیستی در ایران صورت گرفته است ویژگیهای اصلی این فرهنگ بدگمانی افراد نسبت به یکدیگر، قدرتطلبی، سوءظن به حکومت، ترس فراگیر، احساس بیکفایتی و نظیر اینها بوده است.» (۲)
در سنتگرایی ایدئولوژیک بیش از آنکه مبنای انتخاب و اعتقاد به حاکمان، قانونمداری، کارآمدی، حدقدرت و امکان نظارت باشد؛ مشروعیت و ماندگاری حاکم بر چرخهای وفاداری، ارادت شخصی، اعتماد بیانتقاد و ایدئولوژی میچرخد. که هرچه باشد این مشخصهها ما را به شیوه زندگی دموکراتیک، کثرتگرایی و رقابت سیاسی و فکری آزاد نمیرساند. بهطور خلاصه میتوان گفت از این منظر«تاویل ایدئولوژیک دین»که ویژگی رسمی و حکومتی دارد، در برابر«تاویل دموکراتیک از دین» که بر پایه یک نوع نگاه تاریخی و عصری بنا شده مینشیند. همچنین دموکراسی، پلورالسیم، جامعه مدنی و لیبرالیسم از این نگاه توطئه گون، مفاهیمی متعلق به روشنفکران، سیاسیون و روزنامهنگاران وابسته به شبکه روشنفکری جهانی CIA است که در واقع هدفی جز براندازی خاموش و مبارزه با اخلاق و ارزشها ندارند. از این جهت به نظر میرسد آنها قصد دارند دقیقا همان طرحی را که آمریکا برای فروپاشی در شوروی پیاده کرده، در ایران نیز عملی میکنند.
● جدال با توطئه
از اینرو برخی مخالفین و منتقدین برآنند که نقش خاتمی در این میان نقش گورباچف و اصلاحات او معماری فروپاشی نظام اسلامی است. این استدلالی است که ریشه بسیاری از خشونتها و مانعتراشیها در مسیر تحقق اصلاحات دموکراتیک در ایران دهه اخیر بوده و هست. اما آیا به واقع اصلاحات خاتمی واجد چنین معنایی بوده؟ و آیا جنبش دوم خرداد ۷۶ نیروهایی را به میدان سیاست و فرهنگ آورده که خواهان فروپاشی جمهوری اسلامی بودهاند؟ برای پاسخ به این سوال باید چند مقدمه واضح را تکرار و یادآوری کرد.
در واقع فهم اصلاحات به مثابه یک ضرورت اجتنابناپذیر برای هر نظام سیاسی مدرن یکی از هوشمندانهترین کارکردهای دموکراسی است. در جامعه ایرانی معمولا گفته میشود که اصلاحات به مثابه ضرورت رخ میدهند، در معنای عمومی و فراگیرتر یعنی تا آنجا که ممکن است تلاش میشود همان هسته سخت و فرمناپذیر سیاسی، اقتصادی و ایدئولوژیک قبلی حفظ شوند. دلیل این مسئله نیز آشکار است. آنهایی که از حضور در این ساختار حظی میبرند تمایل به حفظ انسجام انداموار این ساختار و حتی رویینتن کردن آن در برابر هر تهدیدی دارند. برای طیف مخالف اصلاحات شاید نوع خطی که نصیب این عده میشود متفاوت باشد اما مثل هر ساختار آریستوکرات دیگری، سعی کامل، تنها تولید قدرت در دایره محدود خودیهاست.
با فرض این مطلب، اگر بخواهیم اندکی عینیتر به تحلیل بپردازیم باید گفت که تاکنون مراحلی برای به تحقق رسیدن آرمان جمهوری انقلاب طی شده است. از آن زمان که از مادر انقلاب، تخم یک جمهوری مقدس گذاشته شد. جمهوریای با ویژگیهای تودهای و یکسانساز، حضور قدرتمند کاریزما، درگیر جنگ با دیگران و ضعیف سرانجام به لحاظ اقتصادی. در پی آن و پس از جنگ در سالهای ۶۸ به بعد یک خواست سیاسی عمده برای حرکت به سمت آزادی و دموکراسی با رویکرد به قانون اساسی در میان نیروهای چپ سنتی نضج گرفت که این به معنای باز شدن پوسته انقلاب و آشناشدن جمهوری اسلامی با ساحت دیگر وجودی خود بود و سرانجام در مرحله سوم این تلاشهای تئوریک و پراتیک در دوم خرداد ۷۶ مجمتع شد و مجموعهای از مفاهیم سیاسی و روشنفکری که در دوره قبل صیقلی شده بودند، زمینه تجربه آزادی در عرصه عمومی را فراهم نمودند. با این تفسیر جمهوری اسلامی با به تحقق رساندن ظرفیتهای دموکراتیک خود که در قانون اساسی هم پیشبینی شده، نه تنها از مسیر خود خارج نمیشود، بلکه دقیقا به هدف بلند و دوراندیشانه خود دست مییابد.
واقعیت این است که شکاف دولت - ملت، گسست و انقطاع نسلی فرزندان انقلاب، انحصارطلبی یک جناح، کاهش مشارکت سیاسی و همچنین الزام برای تحول اقتصادی به منظور تامین حداقل رفاهی برای مردم، از جمله دردهایی بود که از درون انقلاب ایران برخاست و دوم خرداد ۷۶ پاسخی سیستماتیک و گریزناپذیر به این نیازها بود. دوم خرداد بستری بود که با گشادگی خود را آماده پذیرش تحولات سیاسی، اقتصادی و فکری کرد و این همه از موضع بازبینی، بازسازی و افزایش کارآمدی بود در واقع به قول محسن آرمین: «کوشش این جریان در جهت بسط و گسترش ظرفیتهای نظام برای تصحیح مناسبات و به فعلیترساندن ظرفیتهای موجود در قانون اساسی و حاکم کردن مناسبات صحیح است و در یک کلام ظرفیتسازی در درون نظام برای مواجهه با مشکلاتی که یک نظام سیاسی در جهان امروز با آن مواجه است.» (۳)
از این دیدگاه، میرایی و مانایی بسته به میزان ادبار و اقبال به مفاهیم بنیادینی چون آزادی، جامعه مدنی، قانونگرایی، تکثرگرایی، گفتوگو، نفی خشونت و استبداد است و انتخابات رقابتی، شایستهسالاری، امنیت، عدالت، توسعه اقتصادی و تعالی اخلاقی میوههایی است که بر شاخسار نازک این درخت تنومند خواهد نشست. آزادی به آن معنا نیست که هرکس هرچه خواست بکند و البته «امنیت هم به آن معنا نیست که همه مطابق میل ما حرف بزنند... در توسعه سیاسی آنچه مهم است به رسمیت شناختن حق آزادی انسان شهروند است این انسان صاحب حق کرامت، حق حاکمیت بر سرنوشت، آزادی فکر کردن و آزادی بیان و اندیشه است... همه اینها در چارچوب قانونی است که باز هم این قانون مورد اقبال و قبول این مردم است.»(۴) آزادی بدون قانون یعنی هرج و مرج و قانون بدون آزادی یعنی استیلا و سلطه یکجانبه بر جامعه. (۵)
نکته دیگر اینکه در گفتمان اصلاحات وقتی صحبت از آزادی میشود، اشاره اصلی به آزادی دگراندیشان است و این است که هنر حکومت محسوب میشود. «والا اگر همه کسانی که باقدرت هستند و با قدرت و کسانی که بر سر قدرت هستند موافقند، آزاد باشند، اینکه آزادی نیست. هنر حکومت این است که حتی فرد مخالف را وادار کند که در چارچوب قانون عمل کند. کسانی که جامعهای بدون اختلاف و یکدست میخواهند متوجه نیستند که چنین جامعهای انسانی نیست. انسان صاحب اختیار است و گزینش میکند. به همین دلیل میان انسانها اختلافنظر هم وجود دارد. یکی از مشخصات جامعه انسانی تفاوت اندیشههاست. در ضمن خداوند انسان را چنین خلق کرده است: و لن تجدلسنت الله تبدیلا و اگر ما بنده خدا هستیم و به سنتهای الهی تن دادهایم، باید بپذیریم که این سنت الهی است. (۶)
● آزادی و سلیقه
البته نگرانی عمده در باب آزادی از دیرباز این بوده که وجود آزادی جا را برای امنیت تنگ میکند که این نیز تصور نادرستی است. اتفاقا این فقدان آزادی است که سبب عدمشفافیت، زیرزمینیشدن اندیشه و تبدیل اندیشه به «ضد اندیشه» و در نتیجه «خشونت و ناامنی» میشود. از نگاه خاتمی آنچه مهم است این است که در عین اینکه سلایق بیان میشود، کسی مدعی نشود که فلان سلیقه عین اسلام و عین انقلاب است و در نتیجه تمام صاحبنظران دیگر از نظام خارج تلقی گردند. «باید اختلافها را پذیرفت. قطعا هر کدام از ما سلایق خاص خودمان را داریم... خود این باعث تکامل میشود و قدرت شعور، درک، انتخاب و داوری مردم را که صاحبان جامعه هستند بالا میبرد.»(۷)
در افق این اندیشه مردمان آگاه و مطلع، امید و ابزار تحقق دموکراسی آرمانی است. در این نگاه حاکمان روبهروی محکومین نایستادهاند که توده بودن و بیاطلاعیشان سبب دستکاری، تحریف واقعیت و استیلاطلبی باشد. بلکه خواست آگاهی که در یک چارچوب دموکراتیک از طریق نهادهای مدنی، احزاب، مطبوعات و سازمانهای غیردولتی محقق میشود؛ حاکمان را در شرایطی قرار میدهد که فکر و عمل آنها تحت نظر و نظارت دقیق مردم است. از نظر خاتمی حتی سرنوشت و وجهه اجتماعی دین هم در گرو سازگاری آن با مفهوم آزادی است و اگر ما به این باور داریم که دین میخواهد به حیات خود در جهان جدید ادامه دهد، باید بتواند این مفاهیم جدید را در خود جذب و هضم کند. در این معنا، «جامعه مدنی» در کنار «جامعه دینی» مینشیند و گل ایمان در بوستان آزادی میروید. به قول خود او این آزادی است که چهره دین را دوست داشتنی میکند و مانع از آن میشود که تعصبهای ناروا و عادتها و سلیقهها به نام دین خود را بر جامعه تحمیل کنند. (۸)
پس باید به آزادی پر و بال بیشتری داد تا یک قرائت خود را به نام دین بر جامعه تحمیل نکند که البته این عین دغدغه و درد دین داشتن و عزیز دانستن آن نیز هست. مردمسالاری دینی با قرائت خاتمیستی دقیقا بر همین پایهها و تجربیات تاریخی استوار است. «ما تجربه تلخ مشروطیت را از سر گذراندهایم؛ میخواستیم جامعهای بسازیم که در آن مردم صاحب حق باشند و حکومت برخاسته از خواست و اراده مردم و مسوول در مقابل مردم باشد. اما متاسفانه اتفاق دیگری افتاد. دو جریان که دو قطب مخالف هم بودند، دست به دست هم دادند تا مشروطیت شکست بخورد. کسانی که به نام دین با حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خود مخالف بودند و کسانی که به نام آزادی با دینداری مخالف بودند، با همدستی یکدیگر مشروطیت را به شکست کشانیدند. نتیجه کار دشمنان دین و آزادی مردم این بود که از دل مشروطیت حکومت خودکامه پهلوی درآمد که هم دین و هم آزادی را لگد کوب کرد.» (۹)
● اصلاحگری چیست؟
به آغاز سخن باز میگردیم پرسش این بود که خاتمیسم و اصلاحگری چیست و از کدام بستر اجتماعی و تاریخی و آبشخور فکری، فلسفی و سیاسی سرچشمه میگیرد. با لحاظ این مقدمات میتوان نمایی کلی از آنچه آن را اندیشه اصلاحات در ایران دوره کنونی میخوانیم، بهدست داد و «ضرورت» آن را که به عنوان یک جنبش مقاومت در برابر گفتمانهای انحصارطلب دیگر شکل گرفته آشکار ساخت. به هر حال خاتمیسم صیقلییافتهترین گوهر جنبش دموکراسیخواه معاصر به خاطر ملحوظ داشتن شرایط خاص جامعه ایرانی است. اما همانطور که هیچ راهی بیرهزن نیست، راه دموکراسی هم پر از سنگلاخ و صخرههای صعبالعبور است. واقعیت این است که برخی تحولات مستلزم تغییر نسلها و اندیشههاست. پس صبور باشیم و آنچه را که پیشگامان گفتند؛ با دقت، صراحت و صلابت بیشتر دنبال کنیم و بدانیم که در هر خزانی نشانههای بهار پیداست. به قول مولانا:
این بهاران مضمر است اندرخزان
در بهارست آن خزان مگریز از آن
بر نمد چوبی اگر آن مرد زد
بر نمد آنرا نزد بر گرد زد
مهدی بازرگانی
پینوشت:
۱ – تقسیمبندی گفتمانهای سیاسی عمده دوران معاصر به پارتریمونیالیسم سنتی، مدرنیسم مطلقه پهلوی، سنتگرایی ایدئولوژیک و دموکراسی از حسین بشیریه است. برای بیشتر دانستن درباره آن نگاه کنید به:
دیباچهای بر جامعهشناسی سیاسی ایران– دوره جمهوری اسلامی، حسین بشیریه، تهران، نگاه معاصر، ۱۳۸۱
۲ -
M.zonis , The political elite of Iran , prinston university , ۱۹۷۱
۳ - انتخابات ۸۰، بهترین رفراندم اصلاحات، محسن آرمین، مجله جامعه مدنی، شماره ۱۱، ۱۹/۹/ ۷۹
۴ - سخنرانی خاتمی در جمع معاونین وزارت کشور، ۲۹/۳/۱۳۷۷
۵ - سخنرانی خاتمی در مراسم بزرگداشت سالروز دوم خرداد، ۲/۳/۱۳۷۷
۶ - سخنرانی خاتمی در همایش استانداران سراسر کشور ۲۸/۱/۱۳۷۸
۷- سخنرانی خاتمی در جمع ائمه جمعه و جماعات کشور ۲۸/۲/۱۳۷۷
۸- سخنرانی خاتمی در مراسم سالروز بزرگداشت دوم خرداد ۲/۳/۱۳۷۷
۹- سخنرانی خاتمی در جمع کارکنان خبرگزاری اسلامی ایران ۶/۵/۱۳۷۷
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست