جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

فمینیست و جایگاه زن در اسلام سید محمد شفیعی مازندرانی


فمینیست و جایگاه زن در اسلام سید محمد شفیعی مازندرانی

یکی از شعارهای فریبنده, که در افق فکری اومانیسم خودنمایی بیشتری دارد «حقوق زن » وحمایت از آن است حمایت از زن اگر جدی و به دور از فریب کاری باشد, ارجمند است زیرا درمکتب دین به ویژه اسلام زن جایگاه ویژه ای دارد ولی متاسفانه آنچه در مجامع غیر دینی است چیزی دیگر است

پیش از فتح مکه، ابوسفیان که پیمان نامه حدیبیه را نقض کرده بود به مدینه آمد تا مساله را به نفع خود حل وفصل کند. از این رو به دیدار بزرگان مدینه رفت تا امان‏نامه دریافت کند و از رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم وعده دیدار گیرد،این کار عملی نشد. راوی می‏گوید:

«فالتجا الی فاطمه‏علیها السلام فلم ینفعه‏»

به دیدار فاطمه‏علیها السلام شتافت ولی مقصود وی حاصل نگشت.(۱)

از این فراز از تاریخ به دست می‏آید که فاطمه‏علیها السلام در امور اجتماعی و سیاسی، دخالت داشت، از این روابوسفیان به او مراجعه کرد ولی آن حضرت وساطت او را قبول نکرد.

در سال فتح مکه، حارث بن هشام به ام هانی دختر ابوطالب پناهنده شد و او، وی را امان داد. امیرالمؤمنین‏علیه السلام‏به خانه وی داخل شده خواست او را مجازات کند. ام هانی شمشیر او را گرفت و رها نمی‏کرد پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم واردشد و چون ام هانی را غضبناک دید فرمود:

لا تغضبی علیا فان الله یغضب لغضبه

و سپس فرمود:به هر کس که تو امان بدهی ما را قبول است و سپس تبسم کرده و فرمود: اگر ابوطالب یک جهان فرزند داشت‏همه، در شجاعت، بی‏نظیر بودند.(۲)

ابن اثیر در النهایة در بحث «لمم‏» درباره استیضاح ابوبکر توسط فاطمه زهراعلیها السلام می‏نویسد:

و خرجت فی لمة من نسائها یتوطئی زیلها علی ابی بکر فعاتبته;

با هیئتی از زنان بنی هاشم در حجاب اکمل به مجلس ابوبکر وارد شد و او را استیضاح کرد.

از این چند گزارش که در منابع معتبر اهل سنت آمده و ما نیز آن را قبول داریم به دست می‏آید:

الف) زنان شایسته در مهمترین کارهای سیاسی- اجتماعی کشور حق رای دارند.

ب) پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم به دیدگاه زنان توجه داشت و اگر آنان به کسی امان می‏دادند قبول می‏فرمود.

ج) به رغم آن که در جهان دمکراسی، توجه به حق نظر و رای زن سابقه چندانی ندارد، اسلام رای زن را از آغازپیدایش این دین، محترم شمرده است.

● جواز حضور زن در جامعه و حرمت فسادانگیزی

در منطقه سبع مساجد، در مدینه، منطقه‏ای که جنگ احزاب در آن واقع شده است. پایین‏تر ازمسجد علی‏علیه السلام، مسجد فاطمه‏علیها السلام است. این مساجد جایگاه عبادت حاضران در آن میدان وسنگرداران جنگ خندق بود. و گواهی تاریخی برای حضور زن در اجتماع از دیدگاه اسلام است.

بنابراین، رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم حضور زن در صحنه اجتماعی، سیاسی را تایید کرده است و فقط ازحضوری که تحریکات و تمایلات نفسانی دیگران را در پی دارد، نهی فرموده است.

پس از احداث مسجدالنبی، مردان در داخل به امامت پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم و زنان در خارج آن به امامت‏یکی از صحابه، نماز جماعت را برپا می‏کردند.

عبدالله بن عمر نقل می‏کند که رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم فرمود:

لا تمنعوا نسائکم المساجد و بیوتهن خیرلهن.(۳) و نیز می‏گوید: رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم در باب‏ولا یبدین زینتهن الا لبعولتهن.

فرمود: لا خلخال ولا شنف ولا قرط ولا قلادة.

و در باره:

الا ما ظهر منها.

قال: الثیاب(۴)

حضرت درباره آیه فرمود:مراد از زینت عبارت است از: خلخال، دستبند، گوشواره، گردن‏بند و... آشکار نسازند مگر آنچه‏که در عرف زندگی مؤمنات، به‏طور معمولی آشکار می‏باشد. که از آن جمله است لباس روئین.

ابوموسی اشعری می‏گوید: رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم می‏فرمود:

ایما امرئة استعطرت فمرت علی قوم لیجدوا ریحها فهی زانیة.(۵)

هر زنی، به منظور جلب نظر نامحرمان، خود را معطر سازد و قدم از خانه بیرون نهد تا دیگران را جلب‏کند او اهل فحشا است.

دقت در احادیث فوق، بیانگر این حقیقت است که حضور مخرب، ممنوع است نه حضورسازنده و هدفمند.

در روزگاری که پدر، از داشتن دختر ناخشنود بود رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم می‏فرمود:

البنات حسنات(۶)

دختران در خانه پدران، حسنه الهی‏اند.

در جامعه‏ای که برای زنان چندان ارج و بهایی قایل نبودند پیامبر اکرم‏صلی الله علیه وآله وسلم می‏فرمود:

زن، بوی خوش و نماز، در مکتب من محبوب‏اند.(۷)

پیامبر اکرم‏صلی الله علیه وآله وسلم در سفرها حتی برخی از جنگ‏ها بعضی از زنان را که توانایی کاری در استای‏خدمت‏به پیشرفت عملیات جهاد را داشتند، همراه خویش می‏برده است. در جنگ احد، نسیبه‏در برابر دیدگان پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم شمشیر به دست گرفت و مقاتله کرد و آن حضرت در حق او فرمود:

لمقام نسیبه بنت کعب افضل من مقام فلان و فلان.(۸)

● فمینیسم (زن گرایی)

یکی از شعارهای فریبنده، که در افق فکری اومانیسم خودنمایی بیشتری دارد «حقوق زن‏» وحمایت از آن است. حمایت از زن اگر جدی و به دور از فریب کاری باشد، ارجمند است. زیرا درمکتب دین به ویژه اسلام زن جایگاه ویژه‏ای دارد ولی متاسفانه آنچه در مجامع غیر دینی است‏چیزی دیگر است.

زن گرایی افراطی، باعث تضییع حقوق اساسی زن است. زن گرایان به بهانه احیای حقوق زن ازهویت و ارزش زن کاستند. بدیهی است که زن گرایی هدایت نشده جز این، نتیجه‏ای ندارد. گرچه‏این تفکر (زن گرایی) عکس‏العمل طبیعی نادیده گرفته شدن زن و حقوق او، در تاریخ است ولی،چاره درد، را نباید در فمینیسم جویا شد. آری: در ادوار مختلف (جز در میان پیروان راستین‏انبیا) به زن، ستم رفته است. البته تفکر زن گرایی ریشه در اومانیسم دارد و دارای سابقه تاریخی‏نیست.

● خاستگاه فمینیسم

اندیشه برابری زن و مرد به قرن هفدم باز می‏گردد. حرکتی که از قرن هفدهم میلادی به نام‏حقوق فطری و طبیعی بشر آغاز شد و در قرن هجدهم، در فرانسه به ثمر نشست.

بنیان‏گذاران حقوق بشر، زنان را به دیده تحقیر می‏نگریستند. چنانکه «مونتسکیو» نویسنده‏شهیر فرانسوی و از بنیان‏گذاران انقلاب کبیر فرانسه در کتاب روح‏القوانین (۱۷۴۸) زنان را موجوداتی‏با روح‏های کوچک و دارای ضعف دماغی، متکبر و خودخواه معرفی می‏کند. در اعلامیه حقوق‏بشر هم که در سال ۱۷۸۹ در فرانسه به تصویب رسید، از برابری حقوق زن و مرد سخنی به میان‏نیامده است و در حقیقت‏باید آن را اعلامیه حقوق مردان دانست.

نهضت زنان، در قرن نوزدهم در فرانسه گسترش یافت و نام فرانسوی فمینیسم (ذژخذخذحب)به خود گرفت. جنبش فمینیستی در واقع نوعی اعتراض به مردسالاری آشکار حاکم بر اعلامیه‏حقوق بشر فرانسه بود.(۹)

دستیابی به حق رای برای زنان انگلیس در سال ۱۹۱۸ یکی از جلوه‏های پیروزی فمینیسم بودو پس از آن فروکش کرد. برخی، دو دهه اول قرن بیستم را سال‏های خیزش موج اول فمینیسم‏می‏نامند.

پس از جنگ جهانی دوم و در سال ۱۹۴۵، نظریه برابری زن و مرد طرفداران بسیاری یافت وسرانجام برای اولین بار در اعلامیه جهانی حقوق بشر، که از طرف سازمان ملل متحد در سال‏۱۹۴۸ میلادی منتشر شد، تساوی حقوق زن و مرد به روشنی و در سطح جامعه ملل مطرح شد.

با این حال، اعلامیه حقوق بشر که بر حقوق طبیعی و فطری تاکید می‏کرد، فاقد اعتبار حقوقی وضمانت اجرایی بود. این امر موجب شد که از آن پس، معاهدات بین‏المللی که از اعتبار حقوقی‏بیشتری برخوردارند و مشخص‏تر به مسایل زنان توجه دارند، در دستور کار سازمان ملل قرارگیرند. از جمله این معاهدات می‏توان به کنوانسیون «حقوق سیاسی زنان‏» (۱۹۵۲)، کنوانسیون‏«رضایت‏برای ازدواج‏» (۱۹۶۲) و کنوانسیون «محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان‏» (۱۹۷۹) اشاره‏کرد. همچنین سازمان ملل سال‏های ۱۹۷۶ تا ۱۹۸۵ را به عنوان دهه زنان نامگذاری کرد.

● افول فمینیسم

در دهه هفتاد، یک زن فمینیست از وضع ظاهرش و موهای کوتاه مردانه و کفش بدون پاشنه وکت و شلوار زمخت و چهره بدون آرایش، به راحتی از دیگران تشخیص داده می‏شد. در این دهه‏فمینیست‏ها با رد کلیت ازدواج و تاکید بر تجرد و حرفه اقتصادی، آرمان‏های خود را مطرح‏می‏کردند. شعار «زنان بدون مردان و یا رفتارهای مردانه‏» مربوط به همین دوره است.

پس از آن حرکت‏های فمینیستی تند، رو به اعتدال نهاد و آثار سوء زیاده‏روی در حرکت‏های زن‏مدارانه، که بیش از همه دامان خود زنان را می‏گرفت، آشکار شد. خشونت روزافزون در محیطخانواده و در محیط کار و عدم امنیت جنسی از دست آوردهای این دوره بود.

پس از آن، جهان غرب به نقش‏های سنتی و نهاد خانواده رویکردی دوباره داشته است. «دانیل‏لژه‏» و «برنزان هارویو» در بررسی اجتماع چالشی جدید مشاهده کردند; شکل قدیمی‏تر خانواده‏و آرمان‏گرایی مجددا بر صحنه ظاهر شده بود و مردم برای خود پدربزرگ و مادربزرگ ابداع‏می‏کردند تا خانواده‏ها بتوانند سه نسل را در بر گیرند، وضعیتی که احتمالا هیچ گاه در گذشته‏وجود نداشته است. تقسیم سنتی نقش‏ها به سرعت‏باز گشته و اقتدار پدرسالارانه نیرومندترمی‏شد. (۱۰) سازمان ملل متحد هم سال ۱۹۹۴ را به عنوان سال خانواده اعلام کرد. و از آن پس زنان مدرن‏در دهه‏های اخیر سعی می‏کنند با ظاهری زنانه و رفتاری ظریف تمایز خود را از مردان به نمایش‏بگذارند.

● زن‏گرایی افراطی آزاد

بعضی از فمینیست‏ها، ریشه ستم بر زنان را در فقدان حقوقی مدنی و فرصت‏های برابرآموزشی می‏دانند.

بعضی از افراد، جنسیت فرد را تعیین کننده حقوق او نمی‏دانند و معتقدند که سرشت زنانه ومردانه کاملا یکسان است و تنها «انسان‏» وجود دارد، نه جنسیت. یکی از آرمان‏های آنان، تحقق‏جامعه دو جنسی است. اعضای جامعه دو جنسی، از نظر جنسی مذکر یا مؤنث‏اند، اما ویژگی‏های‏مردانه و زنانه را با اختلافات اغراق‏آمیز روان شناختی نشان نمی‏دهند; یعنی در آن‏ها تضاد شدیدمیان ویژگی‏های مردانه با ویژگی‏های زنانه وجود ندارد. دختران و پسران از امکان آموزشی برابربهره‏مند می‏شوند و ویژگی‏های سنتی مردانه و زنانه به آنان القاء نمی‏شود.

آنان نقش‏های جنسیتی را محصول روابط اجتماعی در طول تاریخ می‏دانند، نه ودیعه‏های‏طبیعی و غیرقابل تخلف. آنان نظریه «مورگان‏» را می‏پذیرند که معتقد است در ابتدای حیات‏بشری مادرسالاری رایج‏بوده است و پدر سالاری را واقعیتی تلخ می‏دانند که به تدریج‏بر جوامع‏بشری تحمیل شده است. (۱۱)

● زن گرایی مارکسیستی

مکتب مارکسیستی در قرن نوزدهم و بر مبنای نظریه «مورگان‏» درباره مادرسالار بودن جوامع‏اولیه بشری، معتقد است که پیدایش مالکیت‏خصوصی در جوامع سبب اسارت زنان شده است وتا زمانی که نظم بورژوازی، مالکیت و خانواده بورژوایی وجود دارد، این اسارت تداوم خواهدداشت.

سرمایه‏داری در حفظ کار خانگی به شکل امروزی آن می‏کوشد و با اجتماعی شدن کار خانگی‏مخالفت می‏ورزد.

«انگلس‏» و «مارکس‏» بر اساس همین تحلیل، دیدگاه حذف خانواده به عنوان کوچک‏ترین‏واحد اقتصادی جامعه را مطرح کردند. انگلس معتقد بود که خانواده بازتابی از روابط استثماری‏مرد بر زن و فرزندان است. آن‏ها مدعی بودند که زنان پس از بر افتادن نظام بورژوایی به رهایی‏خواهند رسید.

از این رو، مبارزات فمینیستی را تابعی از مبارزه طبقاتی می‏پنداشتند. با توجه به این‏که نظام‏سرمایه‏داری، جامعه را به دو عرصه عمومی (بازار) و خصوصی (خانواده) تقسیم کرده است،«انگلس‏» اولین شرط رهایی زن خانه‏دار را در آن می‏بیند که جنس مؤنث‏به فعالیت عمومی ‏بازگردانده شود.

مارکسیست‏ها از این راه ضربه‏ای کاری به ارکان خانواده فرود آوردند که بدین زودی‏ها قابل‏جبران نیست.

زن گرایان افراطی، ازدواج را، از آن جهت که زن را به موجودی «خانه‏دار»، «فرزندزا» و «خوددیگر بین‏» و مرد را به «نان‏آور»، «پدر» و «من اصلی‏» تبدیل می‏کند، انکار می‏کنند. همچنین به این‏دلیل که مردان حتی در نزدیک‏ترین روابط خود، زنان را زیر سلطه در می‏آورند، زنان باید جدا ازمردان زندگی کنند. آنان مردان را دشمن اصلی می‏دانند. آنان نظریه زوج آزاد را آسان‏ترین راه برای‏رهایی از بردگی ازدواج به شمار می‏آوردند.

نظریه زوج آزاد نوعی همزیستی مشترک میان زن و مرد است که بر مبنای آن هیچ مسؤولیت‏حقوقی بر عهده طرفین نیست و تنها پاسخی به نیازهای جنسی، بدون در نظر گرفتن وجوه عاطفی‏آن است. در یک دیدگاه افراطی‏تر، نظریه زوج آزاد تا همجنس گرایی پیش می‏رود.

● زن گرایی امروز

از دهه هفتاد به بعد گروهی به نام فمینیست‏های جدید و متاثر از دیدگاه‏های پست مدرنیستی ‏ظهور کردند که با تکیه بر روان‏شناسی رفتارگرایانه بر حفظ ویژگی‏های زنانگی تاکید می‏ورزیدند.آنان با تاکید بر اصل تفاوت انسان‏ها، معتقدند که باورهای جهان شمول فمینیست‏های رادیکال نه ‏تنها غیر قابل دسترسی است، بلکه می‏تواند اشکال جدیدی از ستم را بیافریند، زیرا در این‏دیدگاه‏ها از تفاوت شرایط جوامع مختلف و اختلاف فرهنگ‏ها غفلت‏شده است. آن‏ها معتقدندکه زن نیازمند خانواده، همسر و فرزند است.

با وجود اختلافات فراوان در دیدگاه‏های فمینیستی، می‏توان به وجه مشترک تمامی آن‏ها اشاره ‏کرد. آن‏ها یافته‏های بشری را منبع و معیار تشریع و قانون‏گذاری می‏دانند و همگی فرزندان شایسته ‏نهضت رنسانس و تفکرات اومانیستی‏اند و خانواده، هسته‏ای که بر سرپرستی مرد استوار است را آماج حملات خود قرار می‏دهند و خواهان رفع تمام تمایزات جنسیتی در قوانین، آموزش وپرورش، فرصت‏ها و امکانات‏اند.

● فمینیسم در ایران

با تهاجم جدید فرهنگ غرب در ایران، در آستانه انقلاب مشروطه، وضعیت زنان نیز همپای‏سایر اقشار اجتماعی تغییر کرد. از این رو، مشروطیت را باید نقطه عطفی در تاریخ فرهنگی ایران‏دانست; زیرا آثار شگرفی در تغییر نگرش‏ها در میان زنان برجای گذاشت و جامعه ایرانی رانادانسته و ناخواسته بر مدار فرهنگ غرب کشاند. گروهی از غرب گرایان داخلی که تحولات‏فرهنگی مغرب زمین را با خوش‏بینی تحلیل می‏کردند، تنها راه سعادت را الگو برداری از جهان به‏اصطلاح متجدد و رهایی از مظاهر سنتی می‏دانستند.

از این رو در اواخر سلطنت قاجار، جنبش‏هایی پدید آمد که توسط زنان ایرانی هدایت می‏شدکه از فرزندان و یا همسران تحصیل کرده‏های دنیای غرب بودند. حتی برخی از زنان روشنفکر درروزنامه‏های ایرانی که پیش از مشروطه در خارج از کشور به چاپ می‏رسید، مقالاتی در ترویج‏دیدگاه‏های غرب می‏نوشتند.(۱۲) نوشته‏های این گروه، خود شاهدی بر تاثیرپذیری آنان از تحولات‏غرب است.

در دوران سلسله پهلوی فصل جدیدی در تاریخ زنان ایران گشوده شد و غرب زدگی و بی‏هویتی نیمه پنهان چهره خود را آشکار ساخت. کشف حجاب در سال ۱۳۱۷ که به بهانه آزاد کردن‏نیمی از نیروهای انسانی جامعه انجام شد، نقطه عطفی است که تاثیر به سزایی در شکل‏گیری‏برداشت‏های منفی در ذهنیت جامعه مسلمان ایرانی داشت.

● مبانی فمینیسم

مبنای اساسی فمینیسم یا زن گرایی غربی عبارت است از:

۱) نفی کلیسا و نفوذ مسیحیت

۲) مذهب زدایی و دور ساختن دین از خانواده

۳) نفی اصالت‏های اخلاقی دینی در باب زن از جمله: حجاب، عفت، پارسایی، وفاداری،حیا و هر گونه ارزش انسانی از منظر دین

۴) شکستن حریم خانواده و تعهدات خانوادگی

۵) مبارزه با هر گونه مظاهر پیوندهای خانوادگی

البته مبانی فوق، بر اساس اومانیسم یا انسان‏گرایی افراطی بنیان یافته است که نفی تفکر معنوی‏و مبارزه با دین و گرایش به خدا از اصول آن می‏باشد.

بنابراین، مسلمان باید توجه کند که فاکتورها و دستورالعمل‏های زن گرایان فمینیست، باچارچوب‏ها و معیارهای اعتقادی الحادی ویژه‏ای شکل گرفته‏اند که هرگز سر سازگاری بامعیارهای حیات بخش دین به ویژه اسلام در راستای حمایت از زن و حقوق او ندارند.

پی‏نوشتها:

۱) فخر رازی، تفسیر کبیر.

۲) ر.ک: زمخشری، ربیع الابرار، ج ۱، ص ۸۶۹، چاپ منشورات الشریف الرضی.

۳) حاکم، مستدرک، ج ۲، ص ۳۲۷ و ۴۳۰ و ۴۳۱، بیروت، دارالکتب العلمیة.

۴) حاکم، مستدرک، ج ۲، ص ۳۲۷ و ۴۳۰ و ۴۳۱، بیروت، دارالکتب العلمیة.

۵) حاکم، مستدرک، ج ۲، ص ۳۲۷ و ۴۳۰ و ۴۳۱، بیروت، دارالکتب العلمیة.

۶) صدوق، ثواب الاعمال، ص ۴۴۸، رضی‏الدین طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۲۵۱.

۷) انس می‏گوید: رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم فرمود:حبب الی‏النساء والطیب و جعلت قرة عینی‏الصلوة، حاکم، مستدرک، ج ۲، ص ۱۷۵.

۸) ر.ک: المغازی، ج ۱، ص ۲۶۹، مکتب الاعلام الاسلامی.

۹) ر.ک: جان استوارت میل، کنیزک کردن زنان، ترجمه خسرو بیگی، چاپ اول، سال ۷۷.

۱۰) مارتین سگالن، جامعه‏شناسی تاریخی خانواده، ترجمه حمید الیاسی، نشر مرکز، چاپ دوم، ۱۳۷۵، ص ۳۳۵.

۱۱) فمینیسم، از منشورات نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه.

۱۲) زن در دوره قاجار، ص ۱۱۱.

۱۳) صحیفه نور، ج ۱۲، ص ۱۴۸.

۱۴) شرح چهل حدیث، ص ۴۸۶ و ۴۸۷.

۱۵) شرح چهل حدیث، ص ۱۲۶.

۱۶) صحیفه نور، ج ۱۷، ص ۱۴۳.

۱۷) صحیفه نور، ج ۱۵، ص ۱۹۹.

۱۸) صحیفه نور، ج ۱۶، ص ۲۴۶.

۱۹) صحیفه نور، ج ۱۳، ص ۲۱۹.

۲۰) صحیفه نور، ج ۱۵، ص ۲۵۷.

۲۱) صحیفه نور، ج ۱۵، ص ۲۳۷ و ۲۳۸.

۲۲) صحیفه نور، ج ۹، ص ۱۳۷.

۲۳) صحیفه نور، ج ۱۵، ص ۲۳۲.

۲۴) صحیفه نور، ج ۱۳، ص ۲۲۱.

۲۵) صحیفه نور، ج ۱۶، ص ۵.

۲۶) صحیفه نور، ج ۱۴، ص ۱۲۹.

۲۷) صحیفه نور، ج ۱۸، ص ۵۷.

۲۸) صحیفه نور، ج ۱۶، ص ۱۲۲.

۲۹) صحیفه نور، ج ۱۶، ص ۱۸۵.

۳۰) صحیفه نور، ج ۱۶، ص ۱۵.

۳۱) صحیفه نور، ج‏۱۴، ص ۱۴۲.

۳۲) صحیفه نور، ج ۸، ص ۱۷۹.

۳۳) صحیفه نور، ج ۷، ص ۲۰۵.

۳۴) ر.ک، تبیان، دفتر هفتم، ص ۹۵.

۳۵) ر.ک. تبیان، دفتر هفتم، ص ۹۵.

۳۶) ر.ک. تبیان، دفتر هفتم، ص ۹۶.

۳۷) ر.ک. تبیان، دفتر هفتم، ص ۹۶.

۳۸) ر.ک. تبیان، دفتر هفتم، ص ۹۷.

۳۹) ر.ک. تبیان، دفتر هفتم، ص‏۲۶۳.

۴۰) ر.ک. تبیان، دفتر هفتم، ص ۲۶۴.

۴۱) ر.ک. تبیان، دفتر هفتم، ص ۲۶۵


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.