سه شنبه, ۲۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 11 February, 2025
پیدایی حزب الله لبنان و رویارویی با جبهه ی سه گانه
![پیدایی حزب الله لبنان و رویارویی با جبهه ی سه گانه](/web/imgs/16/119/kvjz61.jpeg)
یكی از مشهورترین و تأثیرگذارترین گروههای اسلامگرا كه در دهه هشتاد میلادی در جهان عرب ظهور و رشد پیدا كرد، جنبش انقلابی «حزب الله لبنان» میباشد. این حركت جدید كه نام «حزبالله لبنان» به خود گرفت، تدریجاً به یكی از انقلابیترین تشكلهای سیاسی در جهان اسلام تبدیل شد. حزبالله، از ابتدای تأسیس خود در سه جبههی مختلف اعلان جنگ داد: «جنگ علیه اشغالگران اسرائیل؛ جنگ علیه حضور نیروهای نظامی غرب (به ویژه آمریكا و فرانسه) در لبنان؛ و جنگ علیه دولت امین جمیل، كه با فشار اسرائیل بر سر كار آمده بود.
دههی هشتاد میلادی را باید دوران اوجگیری «اسلامگرایی» در جهان اسلام نامید. در این دهه، گروههای معتقد به اسلام سیاسی، اقدامات زیادی را به منظور براندازی حكومتهای موجود در كشورشان و برپایی حكومت اسلامی به انجام رساندند. بسیاری از كشورهای اسلامی شاهد ظهور چنین گروههایی بودهاند. گروهها و تشكلهایی همچون اخوانالمسلمین در مصر و اردن و سوریه، التكفیر و الهجره در مصر، راشد الغنوشی در تونس، جبهه نجات اسلامی در الجزایر، جنبش حسن ترابی در سودان، الحجیمان در عربستان سعودی و همچنین گروههای اسلامگرای افغانستان، احزاب اسلامگرای پاكستان و ... نمونههایی از آنها میباشند.
این جنبشها علیرغم دارا بودن اختلاف وسیع در روشها و برنامههای كاری خود، در اصول ایدئولوژیكی با یكدیگر اشتراك نظر داشتهاند.
یكی از مشهورترین و تأثیرگذارترین گروههای اسلامگرا كه در دهه هشتاد میلادی در جهان عرب ظهور و رشد پیدا كرد، جنبش انقلابی «حزب الله لبنان» میباشد. در شرایطی كه لبنان در آتش جنگ داخلی میسوخت، در خرداد سال ۱۳۶۱، ارتش اسرائیل تهاجم گستردهای را به این كشور آغاز نمود و نیمی خاك آن را به اشغال خود درآورد. در واقع، شكست گروههای فلسطینی و احزاب چپ لبنان در مقابله با این تهاجم، به منزله شكست نظریههای «ملیگرایی عربی» و ایدئولوژیهای چپ (كمونیسم، بعث، ناصریسم و ...) بود و این امر و زمینه را برای ظهور گروههای اسلامگرا، در میان اهل تشیع و تسنن لبنان ـ به عنوان تنها گزینهای كه توان مقابله با این تجاوز را داشت ـ آماده نمود.
این حركت جدید كه نام «حزبالله لبنان» به خود گرفت، تدریجاً به یكی از انقلابیترین تشكلهای سیاسی در جهان اسلام تبدیل شد. حزبالله، از ابتدای تأسیس خود در سه جبههی مختلف اعلان جنگ داد: «جنگ علیه اشغالگران اسرائیل؛ جنگ علیه حضور نیروهای نظامی غرب (به ویژه آمریكا و فرانسه) در لبنان؛ و جنگ علیه دولت امین جمیل، كه با فشار اسرائیل بر سر كار آمده بود.
در این جنگ سه گانه، جنبش حزبالله با توجه به عملكردهای نظامی و خشن دشمنان سه گانه فوقالذكر؛ كاربرد روشهای قهرآمیز را پیشه كرد و سعی نمود با متجاوزان با زبان خودشان سخن بگوید.به همین خاطر دستاوردهای قابل توجهی را نیز كسب كرد. ضربات این حزب منجر به «خروج نیروهای غربی از لبنان، عقبنشینی اسرائیل از بخش اعظم خاك لبنان در دههی هشتاد و لغو پیمان منعقده میان دولت امین جمیل و اسرائیل گردید.
از این رو ظهور حزبالله در جنوب شیعه نشین لبنان، نتیجه جنایات قدرتهای بیگانه به طور اعم و اسرائیل به طور اخص بود.
حزب الله در اولین بیانیهای كه به منزله معرفی این گروه و مانیفست آن بود، مشخصاً از اسرائیل به عنوان «دشمن» یاد كرده و نه تنها نجات لبنان از شر آن بلكه نابودی این دشمن را آرمان خود قرار داده است. در این مانیفست كه در بهمن ۱۳۶۳ تحت عنوان «نامه سرگشاده حزبالله» منتشر شد، آمده است:
«اسرائیل را سرنیزهی آمریكا در جهان اسلام میدانیم. باید با این دشمن غاصب جنگید تا حقوق غصب شده به صاحبان اصلیاش بازگردد. این دشمن، خطری بزرگ برای آیندهی فرزندان ما و سرنوشت امت ما میباشد. به ویژه آن كه از اندیشههای توسعهطلبانه در سرزمینهای اشغالی پیروی میكند و به دنبال تأسیس اسرائیل بزرگ، از فرات تا نیل میباشد. مبارزه ما با این رژیم، تا نابودی كامل آن ادامه پیدا كند. بنابراین، امضای هرگونه توافقنامهی آتشبس، توقف عملیات مسلحانه بر ضد اسرائیل و یا امضای قرارداد صلح یك جانبه و چند جانبه با این رژیم را به رسمیت نمیشناسیم... در راستای این دیدگاه، تلاش تمامی كشورها و سازمانهای منحرف را كه شتابان به دنبال راهحلهای تسلیمطلبانه با دشمن میباشند و پذیرای طرح «زمین در برابر صلح» هستند را به شدت محكوم كرده و آن را خیانت به خون مردم مسلمان فلسطین و آرمان مقدس فلسطین میدانیم.»
مواضع سیاسی حزبالله در دههی هشتاد میلادی به علت خشونت بیش از حد اسراییل و حمایت صریح قدرتهای خارجی از آن، بر بسیج مردمی و نظامی مبتنی بود و روشهای قهر امیز را شامل میشد. هرگونه شكلی از اشكال رفتار سیاسی مستقل از جنگ با اسرائیل را مردود میدانست. حتی در سال ۱۳۶۴ كه اشغال لبنان توسط اسرائیل به منطقهی كوچكی در مناطق مرزی جنوب این كشور محدود شد، حزب الله همچنان روشهای مبارزه جویانه خود را رها نكرد. با توجه به استراتژی توسعهطلبانه اسراییل، حزبالله تنها هدفی كه دنبال میكرد، به اوج رساندن حالت بسیج مردمی و باقی ماندن در موضع استقامت و مقابله با متجاوز بود؛ تا بدین وسیله، كلیه بازیگران سیاسی در قبال طرحهای سیاسی داخلی و یا در خصوص جنوب لبنان، احساس آسودگی خاطر و یا بیتفاوتی نكنند. بدین ترتیب، با غلبهی جنبهی نظامی بر فعالیتهای حزب، موضوعات داخلی لبنان فرع بر مبارزه با تعرض خارجی قرار گرفت اعتقاد راسخ حزب در آن مرحله، این بود كه «تغییر و اصلاح، در درجهی اول با خاتمه دادن به اشغال حاصل خواهد شد.»
مواضع حزبالله در دههی هشتاد، منحصراً مبارزه بود و تصور شكست یا ضرر، برای هر یك از اعضای حزب بسیار مشكل بود؛ زیرا در آن دوران، راهحلی برای مقابله با اسراییل متصور نبود و كلیه تلاشهای صلحآمیز به نوعی از سوی اسراییل به شكست انجامیده بود. به همین خاطر، جنبهی نظامی با استناد به دیدگاه عقیدتی و ایمان به جهاد و شهادت بر سایر جنبهها غلبه یافت و حزبالله به موفقیتآمیز بودن راهحلهای «میانه» و «دیپلماسی» با توجه به ماهیت رژیم صهیونیستی و معادلات قدرت در سطح جهانی، هیچ اعتمادی نداشت. بنابراین، مجموعههای نظامی حزب، در مواقع درگیریهای مسلحانه بسیار سریع تصمیمگیری میكرد و هیچ نوع مصالحهای را نمیپذیرفت
این رویكرد نتیجه مستقیم اقدامات تجاوزكارانه و جنایتبار اسرائیل در لبنان بود. با این همه عملكرد و مبارزات مسلحانه حزبالله لبنان با خشونت طلبیهای سایر گروههای مسلح لبنانی تفاوتی فاحش داشت.
تا قبل از دههی نود میلادی، خشونت در لبنان به صورت موضوعی شناخته شده و رایج درآمده بود. لبنان بر اثر جنگ داخلی به سرزمینی تبدیل شده بود كه صدای گلولهها همواره در آن به گوش میرسید. خشونتهای لبنان این كشور را به «بهشتگروههای رادیكال» تبدیل كرده بود. آدمربایی، ترور، بمبگذاریهای كور و بیهدف در مناطق مسكونی پرجمعیت،از معروفترین جلوههای خشونت در لبنان به شمار میرفت.
جنبش حزبالله لبنان نیز كه پس از تجاوز نظامی اسرائیل به لبنان و در بحبوحه جنگ داخلی این كشور به وجود آمد، نمیتوانست دامن خود را از این دریای خشونت دور نگه دارد. اما روش حزبالله در به كار بردن خشونت سیاسی، از سایر گروهها و احزاب لبنان كاملاً متفاوت بود. این حزب، اعمال قهرآمیز را كاملاً به صورت هدفمند، مبتكرانه و برنامهریزی شده علیه تعرض خارجی به كار میگرفت و از كار برد روشهای قهرآمیز كور، كاملاً اجتناب میورزید. اما عدم توجه برخی از تحلیلگران خارجی به این تفاوتها، منجر بدان شد تا به غلط آنها را با سایر فعالیتهای خشن، یكسان ارزیابی نمایند؛ به گونهای كه این رسانهها، حزبالله لبنان را به شكل «الههی انتقام و مجازات» در برابر جهان غرب و اسرائیل جلوهگر ساختهاند.
در اواخر دههی هشتاد و اوایل دههی نود میلادی، تحولات بینالمللی و منطقهای مهمی در جهان رخ داد. تحولاتی كه همزمان با تحولات مهم داخلی در كشور لبنان بود. مهمترین این تحولات، بدین شرح است:
۱ـ پایان جنگ ایران و عراق در تیرماه ۱۳۶۷؛
۲ـ رحلت امام خمینی(ره) در خرداد ماه ۱۳۶۸؛
۳ـ امضای پیمان طائف (منشور آشتی ملی لبنان) در آبان ۱۳۶۸؛
۴ـ تجاوز نظامی عراق به كویت در مرداد ۱۳۶۹؛
۵ـ احیای مذاكرات اعراب و اسرائیل در كنفرانس مادرید در آبان ۱۳۷۰؛
۶ـ فروپاشی شوروی در سال ۱۳۷۰.
منابع:
ـ از مقاومت تا پیروزی، تاریخچه حزبالله لبنان، مؤسسه مطالعات و تحقیقات اندیشهسازان نور.
ـ جنبش حزبالله لبنان، پژوهشكده مطالعات راهبردی غیر انتفاعی، مسعوداسداللهی.
ـ آرشیو روزنامه جمهوری اسلامی.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست