جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
مجله ویستا

با زبون قناریا


با زبون قناریا

خواب می دیدم یه قناری
پریده بود از تو قفس
حیوونکی می ترسید و
هی می زدش نفس نفس
افتاده بود روی زمین
خسته بودن پر و بالاش
می خواست بره باز تو قفس
آهسته و یواش یواش
آزادی چیز خوبیه
اما …

خواب می دیدم یه قناری

پریده بود از تو قفس

حیوونکی می ترسید و

هی می زدش نفس نفس

افتاده بود روی زمین

خسته بودن پر و بالاش

می خواست بره باز تو قفس

آهسته و یواش یواش

آزادی چیز خوبیه

اما نه واسه ی قناری

تا که نپرن از قفس

باید درو باز نزاری

دم دمای نماز صبح

یک هویی از خواب پریدم

قناری رو توی قفس

سرجای خودش دیدم

حالا می خوام سر نماز

پرنده رو دعا کنم

با زبون قناریا

خداشونو صدا کنم

مرضیه اسکندری