پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
قلبم پرجمعیت ترین شهر دنیاست
عادت داشت در ابتدای هر دیدار یا گفتوگویی به جای سلام بگوید خداحافظ! اگر شیوه گفت وگو را میگذاشتی خودش انتخاب کند، سکوت را ترجیح میداد؛ شاید برای اینکه سکوت برای او فرصتی برای عمیقتر اندیشیدن و تمرکز بر چیزهایی که دستمایه نوشتناش میشدند! او را به تواضع، سادگی، ژرف نگری و طنزگویی میشناسند. اگر چه شهرت اجتماعیاش بیشتر به خاطر نامی است که احمد شاملو بر نوشتههای تک خطیاش گذاشت: کاریکلماتور. او کسی نیست جز پرویز شاپور که با ایجاد گونهای نو در ادبیات، پدر ِکاریکلماتور ایران نام گرفت!
● سالی دوبار جشن تولد بگیرید!
پرویز شاپور ۵ خرداد سال ۱۳۰۲ در قم چشم به جهان گشود؛ البته به روایتی دیگر نیز ۵ اسفند ماه! به قول خودش: «حالا که صحبت از جشن تولد به میان آمد، بد نیست این را هم بدانید که چون تاریخ تولد جسم و روحم با هم فرق میکند مجبورم سالی دوبار برای خودم جشن تولد بگیرم.» دوران تحصیلش را در تهران سپری کرد. به قول خودش به دلیل وضع خراب مالی خودنویساش را از سیاهی شب پر میکرد! اما از آنجا که پس از هر سیاهی، سپیدی هم سر میزند در رشته اقتصاد دانشگاه تهران پذیرفته شد و پس از آن به استخدام وزارت دارایی درآمد. حوالی سال ۱۳۲۹ با فروغ فرخزاد که از بستگان مادریاش بود ازدواج کرد و برای زندگی به اهواز رفتند. آن زمان تجربه روزنامهنگاری خود را با نشریات اهواز آغاز کرد. سال ۱۳۳۴پس از جدایی از فروغ به تهران بازگشت و ادامه فعالیتهای مطبوعاتی خود را در نشریات سپید و سیاه و توفیق پی گرفت. آن زمان شاپور و عمران صالحی در نشریه خوشه که سردبیر آن احمد شاملو بود صفحهای ثابت داشتند. عمران صلاحی طرح میزد و شاپور مینوشت. ۲۱ خرداد سال ۱۳۴۶ بود که با چاپ نوشتههای تک خطی شاپور، احمد شاملو نام کاریکلماتور را بر آنها گذاشت و شاید این تاریخ زادروز کاریکلماتور باشد! پس از آن ۶ مجموعه کاریکلماتور از او منتشر شد. «به نگاهم خوش آمدی» و «پایین آمدن از درخت گربه» و «قلبم را با قلبت میزان میکنم» از آثار اوست.
● کاریکلماتور چیست؟
کاریکلماتور ترکیبی از کاریکاتور و کلمه است. شاید بتوان گفت کاریکاتوری که با کلمات بیان میشود. واژهها باید به گونهای در کنار یکدیگر چیده شوند که با حفظ ماهیتشان، طنزگونه باشند و جنبه تصویری نیز بیابند. البته این تعریف به طور قطع نمیتواند جامعیت و گسترده بودن مفهوم کاریکلماتور را بیان کند. کاریکلماتور یعنی در کمترین زمان ممکن، مخاطب پیامی را دریافت کند که او را به فکر وا دارد و گاهی هم لبخندی را بر لبانش بنشاند. در کاریکلماتور نویسنده تلاش میکند به دنیای اطراف خود و دنیای واژهها با نگاهی متفاوت بنگرد. تفاوتی که در آن روزمرگیها کمرنگ میشوند و تفکر عمیق و طنزی که در آن هجو وجود ندارد جایگزین میشود و در کلامی ایجازگونه در مقابل چشمان مخاطب قرار میگیرد و این شاید نقطه قوت کاریکلماتور باشد که مخاطب کم حوصله را در کمترین زمان ممکن جذب خود میکند! در ادامه نمونههایی از کاریکلماتورهای شاپور را میخوانیم:
روزگار شب، سیاه است.
درخت به باد تعظیم منفی میکند.
تمام مردم دنیا به یک زبان سکوت میکنند.
به نگاهم خوش آمدی.
قطره باران، اقیانوس کوچکی است.
با اینکه گلهای قالی خار ندارند، مردم با کفش روی آن پا میگذارند.
● شاپور، ایجاز و وارونهگری
شاپور این ایجاز را در زیباترین شکل ممکن به کار میگیرد. اگر چه گاهی با تکرار برخی مضامین به سوژهای پیله میکند و تا به همه زوایای آن نپردازد سراغ سوژهای دیگر نمیرود. البته خودش در این باره میگوید: «به طور کلی، من ساختمانم طوری است که نمیتوانم درباره یک شی حقّ مطلب را ادا نکنم... تا آنجا که امکان دارد، حقّش را تضییع نمیکنم!» سنجاق قفلی، گربه، ماهی و... هر کدام سوژههایی هستند که نه تنها در کاریکلماتورهایش به آنها پرداخته، نقاشیهای خطی نیز دربارهشان به یادگار گذاشته است. کتابهای فانتزی سنجاق قفلی و تفریحنامه و موش و گربه عبید زاکانی شامل نمونه طرحهایی از او هستند. طبیعت در کاریکلماتورهای شاپور بسیار پر رنگ است تا جایی که حتی به بعضی از عناصر طبیعت شخصیت میدهد و نگاهی انسانی میبخشد. گاهی نیز به سراغ مضامینی میرود که تلخ و منفی هستند. مرگ، مضمونی ناگوار است که کمتر انسانها تمایل به خواندن و گفتن از آن دارند شاپور با نگاهی طنزآمیز و وارونه مخاطب را تشویق میکند درباره چیزهایی بخواند که شاید از آنها فراری باشد! نمونههایی چون:
به محض اینکه چشمم به عزرائیل افتاد خودم را به مردن زدم.
برای اینکه از مخارج خودکشی شانه خالی کنم زندگی مینمایم.
از عزرائیل تقاضا نمودم خارج از نوبت به زندگیام خاتمه دهد.
هر وقت ساعت مرگم فرا میرسد با دستپاچگی ساعتم را عقب میکشم.
● دنیای شاعرانه یا دنیای طنزگونه؟
در نگاهی کلی شاپور در نوشتههایش گاهی شاعر میشود و گاهی فیلسوف، گاهی نقاش میشود و گاهی راوی داستان! و هنرمندی خود را زمانی به کمال میرساند که به سختترین و پیچیدهترین مفاهیم، لباس ایجاز و طنز میپوشاند. البته ایرادهایی را نیز به بعضی از کاریکلماتورهای شاپور وارد دانستهاند و آن اینکه گاهی از قوانین کاریکلماتور پیروی نمیکند؛ به عنوان مثال وقتی جملهای خبری میگوید یا زمانی که بعضی از ترکیبها را تکرار میکند و... اما پس از ایجاز و سادگی، برخورداری از بسیاری از آرایههای ادبی از ویژگیهای ممتاز کاریکلماتورهای پرویز شاپور است که از آن میان میتوان به استفاده از تشبیه، حسآمیزی، تناسب، مراعات نظیر، ایهام، کنایه، تشخیص و... اشاره کرد:
رد پای ماهی نقش بر آب است.
وقتی پرنده را از قفس منها میکنم اشک شادی در چشمم جمع میشود.
در خشکسالی آب از آب تکان نمیخورد.
وقتی که نیستی، لبخندهایم اشک میریزند.
مرگم را از چشم تولدم میبینم!
پرویز شاپور ۱۵ مرداد ۱۳۷۸ در تهران درگذشت و به قول خودش: برای مردن، یک عمر زندگی کردم...
نویسنده: ملیحه جهانبخش
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست