یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

شب قدر , قدسیان در پیشگاه خلیفه الله


شب قدر , قدسیان در پیشگاه خلیفه الله

شب قدر در فرهنگ قرآنی ویژگی بسیار برجسته ای دارد افزون بر اینکه در این شب, قرآن نازل شده و نامه اعمال سالانه مکلفان به ولی الله ارایه می شود, کارنامه اعمال قدسیان و برنامه های آینده هر یک از آنان نیز به خلیفه الله ارائه می شود

شب قدر در فرهنگ قرآنی ویژگی بسیار برجسته ای دارد. افزون بر اینکه در این شب، قرآن نازل شده و نامه اعمال سالانه مکلفان به ولی الله ارایه می شود، کارنامه اعمال قدسیان و برنامه های آینده هر یک از آنان نیز به خلیفه الله ارائه می شود. از این رو در آیات قرآنی از عدم توانایی کامل فهم و درک عظمت این شب سخن به میان آمده است.

نویسنده در این مطلب بر آن است تا با بررسی آیات قرآنی گوشه ای از حقیقت و عظمت این شب را بشناساند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

● تمایز زمان ها و مکان ها

هر چند که در پیشگاه الهی زمان و مکان یکسان است و همه آنها جزو آفریده های الهی است و خداوند بر زمان و مکان محیط و مسلط است؛ اما خداوند باتوجه به قابلیت های آفرینش در مقام فعل، عمل می کند. از این رو با همه ظاهر یکسان زمان و مکان، تمایز و تفاوت هایی را مطرح می سازد.

به عنوان نمونه برای ارتباط میان عوالم از مکان هایی سخن به میان می آورد که از آن به منافذ اقطار السموات و الارض یاد می کند و می فرماید: یامعشر الجن و الانس ان استطعتم ان تنفذوا من اقطار السموات و الارض فانفذوا لاتنفذون الا بسلطان؛ ای گروه جن و انس اگر بخواهید به نقاط مختلف آسمان ها و زمین راه یابید، بیایید که راه باز است، ولی بدون قدرت و برهان و سلطه قادر نخواهید بود. (الرحمن، آیه ۳۲)

بنابراین، همه مکان ها همانند یکدیگر نیستند؛ چنانکه همه زمان ها این گونه همانند هم نیستند و تفاوت های شگفتی با هم دارند. از این رو از سحرها و زمان فجر به عنوان زمان های خاص یاد می کند و می فرماید: ان قرآن الفجر کان مشهودا؛ قرآن فجر، مشهود است. (اسراء، آیه ۷۸)

از سوره جمعه نیز می توان دریافت که این روز نیز از زمان های اختصاصی است؛ چنانکه ماه رمضان نیز زمانی اختصاصی و خاص با ویژگی های انحصاری است.

● تمایزهای شب قدر

شب قدر نیز از زمان های اختصاصی است. این شب که در میان شب های ماه رمضان قرار دارد. زمانی است که خداوند آن را شب سرنوشت انسان بلکه همه هستی دانسته است. از این رو در بیان عظمت آن، سخن از عدم ادراک فهم عظمت آن سخن به میان آمده و در آیه دوم سوره قدر، این عبارت را بیان می کند: و ما ادراک ما لیله القدر.

سپس خداوند خود گوشه هایی از عظمت این شب را برای فهم این زمان عظیم بیان می کند و می فرماید: شب قدر، از نظر ارزشی برتر از هزار ماه است.

آن گاه در بیان علت این عظمت و ارزش به مهمترین و کلیدی ترین نکته اشاره می کند و می فرماید: تنزل الملائکه و الروح فیها باذن ربهم من کل امر؛ در این شب فرشتگان و روح به اذن و فرمان پیشین پروردگارشان از هر امری نازل می شوند. (قدر، آیه ۴)

سپس به نکته ای دیگر در آیه ۵ سوره قدر اشاره می کند و می فرماید: سلام هی حتی مطلع الفجر؛ این شب سلام است تا زمان طلوع فجر خورشید. در این آیه محدوده سلام خداوندی تا طلوع فجر بیان شده است. این آیه حاوی چند نکته اساسی از جمله ارزش ویژه شب قدر است؛ زیرا بیان می کند که این شب از سوی خداوند شب سلام است و خداوند بر آن درود می فرستد و آن را شب سلامت می داند. دیگر اینکه محدوده زمانی این شب از هنگام غروب خورشید تا طلوع فجر خورشید است.

اما محوری ترین نکته ای که در آیات سوره قرآن در بیان عظمت این شب بیان شده، همان چیزی است که در آیه۴ آمده است. همین نکته کلیدی و محوری است که این شب را از شب های دیگر استثنا می کند و در جایگاه بلند هزار ماه می نشاند و سلام الهی را با خود همراه می آورد.

● تعلیل خلافت انسان از نظر قرآن

براساس آموزه های قرآنی، فلسفه و هدف آفرینش هستی، انسان است که در جایگاه اشرف آفریده ها نشسته است. انسان به عنوان خلیفه الهی انتخاب می شود؛ زیرا در انسان ویژگی هائی وجود دارد که در موجودات دیگر نیست. از جمله این ویژگی ها می توان به نفخ و دمیده شدن روح، تعلیم اسمای الهی و علم انسان به تمامی آنها اشاره کرد.

خداوند هنگامی که خواست به اعتراض فرشتگان در انتخاب انسان به عنوان خلیفه الله پاسخ دهد، به ویژگی تعلیم همه اسمای الهی به انسان سخن می گوید و از فرشتگان می خواهد اگر این توانایی را دارند، آن را آشکار سازند تا خود به عنوان خلیفه الله این مسئولیت و جایگاه و امانت الهی را به عهده گیرند. اما براساس گزارش خداوند در قرآن، آنان خود به این عدم آگاهی و ناتوانی اقرار می کنند و خلافت انسان را می پذیرند. (بقره، آیات ۳۰تا ۳۴)

در حقیقت، عامل تعیین کننده در خلافت انسان، تعلیم کل اسمای الهی به انسان از سوی خداوند است. (بقره، آیه۳۱) همین فصل ممیز انسان و فرشتگان موجب شده است تا فرشتگان به فرمان سجده پاسخ مثبت داده و سجده اطاعت انسان را به جا آورند و تحت ربوبیت انسانی قرار گیرند.

اما در این میان برخی از آفریده ها که به اطاعت خویش تا مقام قدس عروج کرده و فراز آمده اند، از در انکار برمی آیند و خود را شایسته این مقام می دانند. ابلیس شاخص این مخالفان و مدعیان است. او هنگامی که در کالبد ساخته شده از گل بدبو و متعفن انسان، روح دمیده می شود، خود را با انسان مقایسه می کند و مدعی می شود که هیچ تفاوتی میان آدم و ابلیس نیست، بلکه ابلیس به سبب آن که عنصر جسمانی اش از آتش است بهتر و برتر از آدمی است که از گل بدبو آفریده شده است.

به سخن دیگر، در تحلیل ابلیس، ازنظر مقام امری، هر دو همانند یک دیگر هستند؛ زیرا روح در هر دو آفریده وجود دارد، تفاوتی که میان ابلیس و آدم است، همان عنصر خلقی است. از این رو خداوند در بیان تعلیل ابلیس در مخالفت خود برای پذیرش خلافت آدم چنین گزارش می کند و می فرماید: «هنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت من آفریننده بشری از گل هستم پس هرگاه آن را استوار کردم و در آن از روح خود دمیدم، بر او سجده کنندگان باشید پس همه فرشتگان سجده کردند مگر ابلیس که استکبار ورزید و از کافران بود. خداوند گفت: ای ابلیس چه چیزی تو را از سجده بر آن چیزی که با دو دستم آفریدم بازداشت؟ آیا استکبار کردی یا از عالین می باشی؟ گفت من بهتر از او هستم؛ مرا از آتش خلقت کردی و او را از گل آفریدی. (ص.آیات۷۱تا۷۶)

از این آیات و همچنین آیات ۱۱ و ۱۲ سوره اعراف برمی آید که ویژگی خلقی و تمایز ابلیس و آدم در این مسأله، عامل سرکشی و طغیان ابلیس بوده است.

در حقیقت ابلیس به این نکته توجه پیدا نکرده که ویژگی انحصاری آدم در تعلیم کل اسمای الهی است و اینکه این آفریده می تواند همه اسمای الهی را در خود فعلیت بخشد و متاله کامل و تمام شود؛ درحالی که ابلیس هرچند که ازنظر خلقی از آتش است و ازنظر امری با آدم یکسان است و هر دو دارای روح و به تبع آن اراده و تکلیف می باشند، ولی ازنظر تعلیمی تفاوت های جوهری دارند.

آنچه انسان را در درجه عالین قرار داده، همان ویژگی تعلیمی کل اسمای الهی است که در ابلیس و جنیان وجود ندارد.

بنابراین، انسان در میان آفریده های الهی از همه سر می باشد و همین سرآمدی که برخاسته از تعلیم کل اسمای الهی است، عامل اصلی خلافت انسان بشمار می رود.

براساس گزارش های قرآنی، خلافت انسان موجب شد تا همه فرشتگان بی هیچ استثنایی به آدم سجده برند و او را به عنوان خلیفه الله و مظهر ربوبیت الهی بپذیرند.

● امام زمان(ع) خلیفه الله زمان

چنانکه گفته شد، خلافت انسانی، خلافت بر هستی است و همه کائنات تحت مظهریت ربوبی انسان قرار دارند. در هر زمانی، انسانی، خلیفه الله است. این انسان کامل معصوم متاله و خدایی شده، فیض الهی را بر همه هستی جاری می سازد.

مقام خلیفه بودن انسان مقتضیات و لوازمی دارد که از آن جمله احاطه علمی کامل بر هستی است. از این رو انسان کامل بر غیب نیز احاطه دارد (بقره، آیه۲۵۵) این احاطه علمی موجب تسلط او بر همه کائنات خواهد بود و می تواند هرگونه تصرفی را به اذن الهی انجام دهد. البته این اذن در ذات و جوهر انسان کامل به حکم مظهریت در خدایی و ربوبی بودن وجود دارد و با اذن و اجازه معمولی و صوری تفاوت جوهری دارد.

انسان کامل و معصوم، به حکم خلیفه الله بودن، شاهد بر همه اعمال و نیات از ظاهر و نهان و خفی و سر و اخفی است. خداوند به صراحت درباره این مقام و منزلت انسان کامل می فرماید: و یوم نبعث فی کل أمه شهیدا علیهم من أنفسهم و جئنا بک شهیدا علی هؤلاء؛ روزی که در هر امتی شاهدی را از خودشان برمی انگیزیم و تو را به عنوان شاهد بر شاهدان می آوریم.

روایات بسیاری در ذیل این آیه درباره مقام امامان معصوم(ع) وارد شده است؛ زیرا ایشان به حکم آیه۱۶ سوره آل عمران، جان و نفس پیامبر(ص) می باشند و به حکم آیه۳۳ سوره احزاب از معصومان الهی بشمار می روند.

در بیان مقام و منزلت امامان معصوم(ع) و شاهد بودن امام زمان(ع) بر همه اعمال انسان و موجودات دیگر و تصرفات وی می توان به روایات متعددی تمسک جست.

در کافی به سند خود از عبدالاعلی بن اعین روایت کرده که گفت: من از امام صادق(ع) شنیدم که می فرمود: ما متولد شده از رسول خداییم و در همان حال تولد کتاب خدا را می دانیم، و در آن کتاب است آغاز خلقت و آنچه که تا روز قیامت خواهد شد و در آن، خبر آسمان و زمین است، خبر بهشت و خبر آتش است و خبر آنچه تاکنون شده و آنچه که خواهد شد، همه در آن است و من همه را می دانم، همان طور که کف دست خودم را می بینم، زیرا خدای تعالی فرموده: در آن کتاب تبیان هرچیزی هست.

و در تفسیر عیاشی از منصور از حماد لحام روایت کرده که گفت: امام صادق(ع) فرمود: ما می دانیم آنچه که در آسمانهاست و می دانیم آنچه که در زمین است و آنچه که در بهشت و آنچه که در آتش است و آنچه که ما بین آن است. حماد می گوید: من بهت زده به آن حضرت نگاه می کردم فرمود: ای حماد این خود در کتاب خدای تعالی است. آنگاه این آیه را تلاوت نمود: (و یوم نبعث فی کل امه شهیدا علیهم من انفسهم و جئنا بک شهیدا علی هؤلاء و نزلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شیء و هدی و رحمه و بشری للمسلمین) آنچه گفتیم همه در کتابی است که تبیان هر چیز است.

● شب قدر، شب تجدید بیعت قدسیان

اکنون که دانسته شد انسان در چه جایگاه بلندی قرار دارد، این معنا نیز معلوم می شود که انسان کامل به سبب ظهور و فعلیت یابی همه اسمای الهی در وی به شکل تمام، ولی الله و خلیفه الله کامل است.

بر این اساس، بر همگان است تا از مقام مظهریت انسان کامل بهره برند و تحت ربوبیت و پروردگاری او قرار گیرند. این سجده اطاعت که بر آدم به عنوان مظهر نخست برده اند، همواره می بایست ادامه یابد. این گونه است که شب قدر، شب تجدید سجده و اطاعت همه فرشتگان بر ولی الله و خلیفه الله است.

قدسیان در این شب به حکم اذن الهی نازل می شوند تا اطاعت خود را بیان کنند و از فیض ربوبی انسان کامل بر خود بهره برند.

● شب قدر، نزول روح اعظم بر امام زمان(عج)

هر یک از فرشتگان در شب قدر هر ساله (تنزل، فعل مضارع است و دلالت بر استمرار دارد) بر امام زمان نازل می شوند؛ زیرا این نزول می بایست بر کسی باشد و از آن جایی که خلیفه الله در زمان ما کسی جز صاحب الزمان(عج) نیست، فرشتگان بر ایشان نازل می شوند.

این فرشتگان که تحت ولایت و مظهریت ربوبی ولی الله اعظم(عج) و خلیفه الله فعالیت می کنند، هر ساله گزارش کار خویش را به عرض امام می رسانند و از وی دستور و برنامه های سال آینده را می گیرند.

نزول فرشتگان بر اساس گزارش قرآنی هر چند که مهم و عظیم است، ولی آنچه در شب بسیار عظیم تر است، نزول روح اعظم بر خلیفه الله(ع) است.

براساس آموزه های قرآنی، روح اعظم، آفریده ای از امر الهی است. اینکه در آیه ۵۸ سوره اسراء از روح پرسش می شود، روح انسانی نیست، بلکه همین روح به شکل مطلق و عام آن است: ویسألونک عن الروح قل الروح من أمر ربی و ما أوتیتم من العلم الا قلیلا؛ از تو درباره روح می پرسند. بگو روح از امر پروردگار من است و جز اندکی دانش نسبت به او چیزی به شما داده نشده است.

از آیات قرآنی برمی آید که تفاوت جوهری میان امر و خلق است. خداوند در آیه ۴۵ سوره اعراف می فرماید: الا له الامر و الخلق؛ آگاه باشید که امر و خلق برای اوست. از جمله امر الهی، روح است. روح انسانی مظهری از روح مطلق و عام است.

حال براساس آموزه های قرآنی و گزارش صریح خداوند در سوره قدر، روح که امر الهی است، در پیشگاه خلیفه الله فرود می آید. این نزول روح از آن روست که می خواهد اطاعت خود را به خلیفه الله بیان دارد و ماموریت خویش را تحت نظر خلیفه الله انجام دهد. این بدان معنا است که هر چیزی در هستی و کائنات از امور خلقی و امری که اتفاق می افتد، تحت مظهریت ربوبی خلیفه الله است.

از آیات قرآنی به دست می آید که الروح غیر از فرشتگان حتی جبرئیل است که از آن به عنوان روح الامین یا روح القدس یاد می شود. لذا در این آیه و نیز در آیه ۸۳ سوره نبأ، روح جداگانه از فرشتگان معرفی می شود: یوم یقوم الروح و الملائکه صفا لایتکلمون الا من اذن له الرحمن و قال صواباً؛ روز قیامت روزی است که روح در محضر خدا قیام می کند و فرشتگان نیز به طور صف بسته قیام دارند و کسی سخن نمی گوید مگر آن که خداوند رحمان به او اذن داده باشد و راست گوید.

چون جبرئیل از ملائکه است؛ و در این آیه روح در مقابل ملائکه قرار گرفته، پس روح غیر از ملائکه و جبرئیل است و روح یک مرحله ای است از مراحل وجودات عالی که خلقتش از ملائکه اشرف و افضل است و ملائکه هم از آنها در اموراتی که انجام می دهند، استمداد می طلبند.

دو آیه در قرآن کریم وارد است که دلالت دارد بر اینکه خداوند برای پیامبران و رسولان خود که مردم را به سوی حق دعوت می کنند، روح را به آنها می فرستد و ملائکه هم که نزول می کنند با روح پایین می آیند. چنانکه می فرماید: ینزل الملائکه بالروح علی من یشاء من عباده ان انذروا انه لا اله انا فاتقون؛ خدا فرشتگان را با روح فرو می فرستد بر هر یک از بندگان خود که بخواهد، برای اینکه انذار کنند که هیچ معبودی جز خدا نیست و باید شما از خدا بپرهیزید.(نحل، آیه ۲)

به هر حال از آیات و روایات به دست می آید که روح در شش آیه (نحل، آیه ۲؛ اسراء، آیه ۵۸؛ غافر، آیه ۵۱؛ معارج، آیه ۴؛ نباء، آیه ۶۳؛ قدر، آیه۴) که با شکل الروح آمده است، غیر از فرشتگان است.

در تفسیر عیاشی از امام صادق(ع) در پاسخ سؤال از روح آمده است، روح مخلوقی عظیم است که از جبرئیل و میکائیل برتر و با احدی از فرشتگان جز محمد(ص) نبوده و اکنون با ائمه(ع) است.

به هر حال، همه قدسیان حتی روح در شب قدر بر خلیفه الله نازل می شوند و ضمن گزارش دهی به آن حضرت(ع)، از وی کسب ماموریت و تکلیف برای سال آینده می کنند؛ زیرا خلیفه الله، مظهر تمام و کامل مظهریت ربوبیت الهی است و همه می بایست تحت این ربوبیت به کمال شایسته و بایسته برسند و اطاعت امر نمایند.

نزول هر ساله قرآن به عنوان کتاب کامل و وحیانی، در شب قدر به معنای تجدید راهنمایی خداوند و ادامه هدایت کامل الهی می باشد؛ زیرا قرآن، حقیقت همه کتب وحیانی است؛ چنانکه اسلام حقیقت تمام شرایع آسمانی و باطن آن است. پس آنچه از آغاز تا فرجام نازل می شود یک کتاب بیش نیست که مظاهر متفاوتی یافته است. این کتاب همان قرآن جامع است که هر ساله بر امام زمان(عج) در شب قدر نازل می شود.

اگر قرآن در شب قدر بر پیامبر(ص) نازل شده است (بقره، آیه ۵۸۱) بر جانان وی هر ساله در شب قدر تکرار می شود.

اینها تنها گوشه ای از عظمت شب قدر است. سخن در این باره بسیار است و از حوصله این مقاله بیرون می باشد.

علی جواهردهی



همچنین مشاهده کنید