جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
کسی به جز تو یار من نیست
در زندگی امروز خیلی وقتها نیاز به داشتن یک حامی برایمان تبدیل به خواستهای پراهمیت میشود....
حامیای که برای ما دایره امنیتی درست کرده و به ما آرامش بدهد و اگر نتواند زخمهایمان را مداوا کند حداقل با ما همکلامی و همدردی کند. نه تنها میخواهیم این فرشته را در کنار خودمان داشته باشیم که گاه کسی به ما نیاز دارد تا برای او نقش این فرشته «حامی» را بازی کنیم؛ مثلا وقتی دوستی مشکل مالی دارد، یکی از اعضای خانواده رابطهای را از دست داده یا هر اتفاق دیگری که باعث شده تعادل زندگی به هم بخورد. اما واقعا یک حامی خوب چه کسی است؟ کسی که پناهمان بدهد اما اسیرمان نکند، حضورش گرممان کند اما ما را نسوزاند، مشکلی از سر راهمان بردارد اما طناب بردگی بر گردنمان نیندازند. و انتظار نداشته باشد تا ته چاه هم با او برویم.
«حامی» تعریف واحدی ندارد. همه تعریف یکسانی از «حامی» در ذهنشان ندارند. بعضیها حامیاند اما ترجیح میدهند تنها در نقش یک شاهد ماجرا باشند و نیازهای شما را نشنوند؛ چون به نفعشان نیست، چون شنیدن و سکوت کردن بالهای فرشته حامی را میسوزاند و چهره واقعی آن را نشان میدهد. عدهای دیگر میشنوند، جواب هم میدهند اما خودشان هم میدانند که عکسالعملشان نه تنها دردی از شما کم نمیکند که مثل نمکی زخمتان را بدتر و بیشتر میسوزاند. پس چگونه میتوان حامی خوبی بود و چگونه میتوان روی حمایتهای درست یک نفر حساب باز کرد و اصلا مرزهای درست حمایت چیست؟
چگونه حامی خوبی باشیم؟در محیط کار، کسی به حمایت شما نیاز دارد، مثلا فرزندش مریض است، خانماش بیمارستان بستری است یا خودش مشکل خاصی دارد؛ کمک به این فرد به عنوان یک حامی با توجه به رابطهاش با شما همکار- با دیگر موارد فرق میکند؛ چون شما نه میتوانید از فرزند مریضاش نگهداری کنید و نه هزینه بیمارستان را بپردازید ولی میتوانید در انجام کارها به او کمک کنید تا کمتر احساس خستگی کند.
اگر رییستان این موضوع را نمیداند و از او انتظار همیشگی را دارد، طوری برایش توضیح بدهید که شرایط همکارتان چیست و اگر میشود سطح انتظارشان را از او برای مدتی پایین بیاورند و یا حداقل اگر فکر میکند کاری باید در همان موعد مقرر انجام شود، آن کار را به جای او انجام بدهید. گاهی وقتها حامی نه دست در جیباش میکند و یک چکپول به طرف مقابل میدهد و نه جور کارهای شما را میکشد، تنها سکوت و بیخیالی را میشکند و میپرسد واقعا حالات خوب است؟ کمکی از دست من برمیآید؟ خیلی وقتها حرف زدن با دیگران و شنیدن مشکلاتشان و همدردی بزرگترین کاری است که میتوان و باید انجام داد.
کسی را که مشکل دارد و نیازمند حمایت است میشناسید؛ مثلا او برادر شماست، دوست نزدیک شماست، همسایهای است که سالهای سال با زندگی او از نزدیک آشنایید. خب، چرا کمکهای تخصصیتر و راهگشاتری برایش انجام نمیدهید؟ حرفهای تکراریتان را دور بریزید. به مشکلاتاش جدیتر فکر کنید و حتی با کسی مشورت کنید و تنها شانهای برای گریه و گوشی برای شنیدن نباشید. دقیقتر باشید. اگر حس انساندوستی درونتان پیدا میشود کمی دقیقتر به آدمهای اطرافتان نگاه کنید.
لازم نیست این حس را نسبت به همه داشته باشید: آیا امروز واقعا نحوه سلام دادن نگهبان شرکت مثل همیشه بود؟ مثل همیشه شاد و خندان بود؟ یا نه... آشفته بود و حالاش مثل هر روز نبود؟ برای اینکه بیشتر متوجه این موضوع شوید، بد نیست به صحنهای از مجموعه «زنان خانهدار» که یک سریال آمریکایی است اشاره کنیم. در یکی از قسمتهای این مجموعه یکی از زنان به نام مریآلیس که زن شاد و موفقی بهنظر میرسد خودکشی میکند و این قضیه تبدیل به کابوس لینت- یکی دیگر از زنان همسایه- میشود؛ نه تنها به خاطر اینکه دوست و همسایه نزدیکاش خودکشی کرده، بلکه لینت، بسیاری وقتها خواب آن صبحی را میبیند که مریآلیس نگران در حیاط خانهاش ایستاده بود و لینت حال او را پرسیده بود اما او با اینکه متوجه نگرانی او بود به درون خانه رفته و چند ساعت بعد صدای شلیک گلوله را شنیده بود! لینت مدام خودش را مقصر میدانست که چرا جلوتر نرفته و از او علت حال بدش را نپرسیده بود؟! اشتباه نکنیم؛ گاهی یک سوال کوتاه و ساده میتواند غمی را از دلی بردارد و کسی را که احساس میکند زیر بارانی تند و تیز و بیامان، تنها مانده است، نجات دهد.
حامیان را بشناسیمگاهی وقتها به اشتباه روی کسانی به عنوان حامی زندگیمان حساب باز میکنیم، در حالی که آنها نه تنها نمیتوانند حامی باشند، بلکه گاه زندگی ما را با حمایتهای نادرست به سمت و سوی اشتباهی میکشانند، پس چگونه حامیمان را بشناسیم؟ همین امروز به صورت کسی که فکر میکنید حامی شما است نگاهی دقیق بیندازید؟ در صورت او چه میبینید؟ امید یا ناامیدی؟ ترس یا شجاعت؟ شعور و فهم یا چارچوبهای بسته ذهنی؟ چرا دقیق نگاه نمیکنید و به اشتباه، فردی را حامی خود میدانید و هم به خودتان ضرر میزنید، هم شانههای او را از این بار خسته میکنید؟ یک حامی، شما را در بند نمیکند؛ او شمارا سوار دوچرخه میکند و پشت دوچرخه را میگیرد و صبوری میکند تا کمی توان ایستادن بر دوچرخه را یاد بگیرید و بعد رهایتان میکند تا خودتان حرکت کنید. بعضی افراد نه تنها اجازه نمیدهند از استعداد و تواناییمان درست استفاده کنیم و نه تنها جرأت و شهامت به ما نمیدهند که همان یک ذره جرأت و شهامتی را هم که داریم از ما میگیرند.
آنها حامی ما نیستند. آنها ما را به جلو که نمیبرند هیچ، باعث پسروی ما هم میشوند. یک حامی خوب، گوش شنوا دارد. حرفهای شما را میشنود. غرق در اوهام خود نیست و برای خودش و شما درصد خطا میگذارد. او شما را با یک اشتباه دور نمیاندازد و با یک عمل درست تاج پادشاهی نمیدهد. یک حامی خوب مدام به شما «بله» نمیگوید. او هر گاه اشتباهی از شما ببیند، گوشتان را میگیرد و میپیچاند.
● حمایتهای تخصصی
یک چراغ قرمز در راه حمایت وجود دارد و آن هم اینکه سعی نکنید در زمینه مشکلات خیلی حاد بدون داشتن تخصص به دیگران کمکرسانی کنید. در این موارد، اوج یک عملیات حمایتی گوش سپردن به افراد و ارجاع آنها به متخصص مربوطه است؛ مثلا به چند مورد زیر نگاهی بیندازید.
▪ وقتی کسی از شما میخواهد که به او بگویید طلاق بگیرد یا نه؟ آیا واقعا شما علم به این موضوع، علم به مشکلات اصلی خانواده آنها، حل شدن و یا نشدن آن دارید؟
▪ وقتی کسی از شما رژیم غذایی میخواهد. آیا فکر میکنید رژیم غذایی که باعث شده شما لاغر شوید برای او هم کارساز است؟
حامیان مواظب خودشان باشند
شما سنگ صبور همه هستید. خیلیها با شما درددل میکنند. شما هم با خوشرویی جواب میدهید و تا جایی که میتوانید و از دستتان برمیآید کمکی میکنید اما باید مواظب خودتان هم باشید:
▪ گوشهایتان را باز نگذارید! یعنی در فواصل انجام کارهای حمایتی از گوش دادن به درد و غصه دیگران گرفته تا کمکهای مالی، همکاری در انجام کارهای خانه و ... را تعطیل کنید و به خودتان برسید. پیادهروی کنید، شنا بروید، نقاشی کنید و یا هر کاری که از انجام آن لذت میبرید را انجام بدهید.
▪ زیادی کمک نکنید! یک اشتباه معمول این است که بعضی افراد میخواهند خودشان را همیشه فدای دیگران بکنند. نه شب دارند و نه روز. این کار نه تنها به خود فرد آسیب میزند که طرف مقابل را هم دچار مشکل میکند.
▪ زیادی تنها نمانید! گاهی وقتها در انجام بعضی کارها از دیگران کمک بخواهید؛ مثلا در شستن ظرف، انجام دادن کارهای اداره، حتی در سرگرمیها و... امروز تنهایی به پیادهروی نروید. از کسی که دوستاش دارید بخواهید که همراهیتان کند. اگر فکر میکنید احتیاج به پول دارید، از کسی قرض بگیرید و گاهی شانههایتان را از بار مسوول بودن در قبال دیگران سبک کنید.
سارا جمالآبادی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست