یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

بازنگری وضعیت كودكان خیابانی در جهان در حال توسعه


این مقاله ادبیات موجود درباره كودكان خیابانی را بازنگری می كند و ناظر بر این مسئله است كه چرا كودكان خیابانی در فرهنگ های خاصی وجود دارد و در برخی دیگر از فرهنگ ها وجود ندارد دلایل وجود این مسئله, با فقر, سوء رفتار و عوامل نوساز كننده مرتبط است

این مقاله ادبیات موجود درباره كودكان خیابانی را بازنگری می كند و ناظر بر این مسئله است كه چرا كودكان خیابانی در فرهنگ های خاصی وجود دارد و در برخی دیگر از فرهنگ ها وجود ندارد؟ دلایل وجود این مسئله، با فقر، سوء رفتار و عوامل نوساز كننده مرتبط است. كودكان خیابانی متمایز از كودكان كار و كودكان آواره هستند. در این مقاله توضیحاتی درباره ساختار خانواده كودكان خیابانی ارائه می شود و چگونگی سازگاری و سطح عملكرد روانشناختی كودكان خیابانی مورد بحث قرار می گیرد. همچنین این مقاله، علل خشونت نسبت به كودكان را بررسی كرده و مسائل و مشكلات روش شناختی را كه متوجه تحقیق درباره كودكان خیابانی است مطرح می سازد. مسائلی از قبیل قدرت كودكان در تحریف اطلاعات، گرایش محقق به افراط و تفریط در برآورد شرایط عاطفی كودكان، تحریف واقعیات به وسیله مطبوعات و سازمان های بین المللی و مشكلات عام مربوط به تحقیق های بین فرهنگی. خانواده هایی در آمریكای لاتین هستند كه كودكان خیابانی را بوجود می آورند. این خانواده ها، از سه نسل از زنانی كه اغلب با همدیگر در یك خانه واحد زندگی می كنند، تشكیل یافته است.

در این نوع خانواده ها، مادر، دارای همسری است كه بطور موقت و ناپایدار با او زندگی می كند. مباحث اخیر درباره زنان آمریكایی آفریقایی تباری كه وابسته به بهزیستی هستند، وضعیت مشابهی را در بین برخی از خانواده هایی فقیر آمریكایی تبار نشان می دهند. (شی هان ۱۹۹۳) همچنین خانواده های كارائیبی نیز دارای وضعیت مشابهی با وضعیت توصیف شده هستند (مین تز ۱۹۸۴). مطالعات معدودی كه در این زمینه انجام گرفته است، اطلاعات و داده های جمعیت شناختی تأیید كننده ای را عرضه داشته اند. به عنوان مثال تنها ۷ در صد از كودكان خیابانی كه در جامائیكا مورد مطالعه قرار گرفته اند، دارای خانواده دو والد بوده اند (براون ۱۹۸۷) و ۸۵ درصد از «پسران پارك خواب» نایروبی در خانواده های زن سرپرست به سر می برند (وینانا ۱۹۸۱). تغییر پذیری ساختار خانواده سنتی در آفریقای شرقی و میزان مقاومت و پایداری سنت ها در مقابل فشارهای ناشی از نوسازی، فرصتی را برای فهم روابط بین ساختار خانواده و منشأ كودكان خیابانی فراهم می كند بعنوان مثال، در نایروبی بخش عظیمی از كودكان خیابانی را كی كیویوها تشكیل می دهند (وینانا ۱۹۸۷) این مسئله ممكن است ناشی از این امر باشد كه، كی كیویوها، دارای قبایل متعددی هستند و یا اینكه آنها در اطراف نایروبی پراكنده هستند. لذا می توان این فرضیه را مطرح كرد كه، در جریان استقلال كنیا، خانواده های كی كیویوها، نسبت به خانواده های سایر قبایل، نغییرات بیشتری را تجربه كرده اند. این مسئله به این خاطر است كه، در جریان جنگ بر ضد استعمار، بسیاری از مردان قبیله كی كیویوها، زندانی شدند (ادگارتن ۱۹۸۹) در اثر چنین وضعیتی، زنان وادار به بر عهده گرفتن نقش هایی شدند كه به طور متعارف متعلق به پدران و شوهران بود و همین عامل باعث تغییرات سریع در سنت های خانوادگی شد. (مك وی ۱۹۸۷) می توان كودكان خیابانی كی كیویوها را با كودكان خیابانی برخاسته از سایر قبایلی كه تجربیات خانوادگی متفاوتی داشته اند مقایسه كرد. در برخی از قبایل آفریقای شرقی، مایملك ـ و از جمله كودكان ـ به مرد و خانواده او به ارث می رسد (ارنی ۱۹۸۱) در دیگر قبایل و جوامع آفریقای شرقی ارث به مادر و خانوادهٔ او منتقل می شود. بنابراین میزان پول و دارایی زن و فرزندانش می تواند انباشت نماید (در هریك از قبایل و جوامع آفریقای شرقی) متفاوت است (هاكان سون، ۱۹۸۸) اگر زنان بتوانند به لحاظ مالی استقلال داشته باشند، آنها احتیاجی به ادامه زندگی زناشویی نخواهند داشت و آن دسته از زنانی كه طلاق می گیرند، بهتر می توانند از كودكانشان مراقبت كنند. بعلاوه در جوامعی كه زنان می توانند استقلال مالی داشته باشند، میزان طلاق بیشتر از جوامعی است كه در آن زنان چنین امكانی ندارند. (كایونگوـ مایل و اویانگو ۱۹۹۱). امروزه در بین قبایل بوسوبا در شرق اوگاندا و نزدیك مرز كنیا، ارث به زنان تعلق می گیرد و به همین دلیل تقریبا ۴۵ درصد از ازدواج ها به طلاق منتهی می شود (هلد ۱۹۸۹).

می توان فرض كرد كه در جوامعی كه، مالكیت ارث، خارج از ازدواج برای زنان مقرر نشده است، احتمال كمتری دارد كه ازدواج هایی كه، قرین موفقیت نبوده است به جدایی بیانجامد. این پویش ها با كودك آزاری توأم است. لذا اگر كودك آزاری عامل مهمی در خیابانی شدن كودكان باشد، این امر باید در مقایسه گروه هایی از خانواده ها كه در آن زنان از درجات متفاوتی از استقلال مالی برخوردار هستند، انعكاس یابد. یكی از مسائل مهمی كه بطور فزاینده ای نمود بیشتری می یابد، پیدایش خانواده پست مدرن شهری است، اما درباره رابطه خانواده پست مدرن و پدیده كودكان خیابانی، مطالبی نوشته نشده است. خانواده پست مدرن شهری، خانواده ای است كه در آن فرزندان متعلق به مردان مختلف و از مادران مختلف، وجود دارد و مادر این كودكان ارتباطی با همدیگر ندارند. در این گونه خانواده ها، زن و شوهر دارای فرزند، زن و شوهر طلاق گرفته، مرد با زنی دیگر كه دارای فرزند است ازدواج كرده و زنی كه با مردی كه از دیگر ازدواج هایش صاحب فرزند است، ازدواج كرده است، به چشم می خورد. كودكان در این گونه خانواده ها متعلق به سه خانواده هستند. یكی خانواده ای كه منشأ بیولوژیكی آنها را تشكیل می دهد، دیگری خانواده مادری آنها كه مجددا ازدواج كرده است و دیگری خانواده پدری آنها كه مجددا ازدواج كرده است. چنین خانواده گسترده ای دارای پیوند های خویشاوندی مداوم و طولانی نسبت به اعضای آن از یك تبار واحد تشكیل نشده اند و حتی اعضای آن به یك اجتماع واحد نیز پیوند ندارند. شجره خویشاوندی در خانواده پست مدرن شهری ـ خیلی پیچیده است. این امر مبتنی بر احساس تعلق نداشتن به خانواده است. این مسئله در این گونه خانواده ها شایع و معمولی است و به احتمال زیاد، سبب ترك خانه بوسیلهٔ كودكان می شود. برای روشن شدن این مسئله، تحقیقات بیشتری باید انجام گیرد.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید