جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

هویت اسلامی و شالوده شکنی گفتمان های مدرن


هویت اسلامی و شالوده شکنی گفتمان های مدرن

پارادایم دو جهانی شدن, نگاهی است که در درجه اول به تبیین و متمایز کردن دو جهان موازی و در عین حال مرتبط و درهم آمیخته در یکدیگر می پردازد و در درجه بعدی جهانی شدن های متکثری را در درون این دو جهان مورد توجه قرار می دهد

به همت موسسه مطالعات ملی و مشارکت مرکز تحقیقات زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرس و دیگر مراکز علمی و پژوهشی کشور همایش هویت اسلامی و جهانی شدن یکشنبه ۳۰ بهمن​ در تالار شهید مطهری دانشگاه تربیت مدرس برگزار شد.

این همایش با سخنرانی علمی حجت‌الاسلام دکتر سعیدرضا عاملی رئیس دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران آغاز شد که اکنون بخش‌هایی از چند سخنرانی ارائه شده در این همایش​ از جمله سخنرانی دکتر جعفر هزارجریبی، رئیس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی، دکتر علیرضا شجاعی زند، عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس، آسیه مهدی‌پور دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه اصفهان ارائه می‌شود. همچنین در این همایش مقالاتی از سوی پژوهشگران و کارشناسان در زمینه انقلاب اسلامی، بیداری اسلامی و جهانی‌شدن؛ روابط حقوق بین‌الملل اسلامی ؛ جهانی شدن، هویت اسلامی و جهانی شدن، چالش‌ها و فرصت‌ها ارائه شد.

● عاملی: جهانی شدن تکنولوژیک و سلطه فناورانه

پارادایم دو جهانی‌ شدن، نگاهی است که در درجه اول به تبیین و متمایز کردن دو جهان موازی و در عین حال مرتبط و درهم‌ آمیخته در یکدیگر می‌‌پردازد و در درجه بعدی جهانی‌‌شدن‌‌های متکثری را در درون این دو جهان مورد‌ توجه قرار می‌دهد. اساسا مهم‌ترین تغییر جهان معاصر که بنیان تغییرات آینده جهان را می‌سازد، رقابتی‌شدن جهان واقعی و جهان مجازی است. ظهور جهان جدید یعنی جهان مجازی بسیاری از روندها، نگرش و ظرفیت‌های آینده جهان را تحت تأثیر خود قرار خواهد داد. این جهان در واقع به موازات و گاه مسلط بر جهان واقعی ترسیم و عینیت واقعی می‌یابد، این دو جهان از یک رابطه انعکاسی هندسی برخوردار هستند.

فهم دقیق تغییرات آینده جهان نیازمند توجه جدی به وجود این دو جهان موازی است، دو جهانی‌‌شدن‌ها، فرآیندهای جهانی است که در عین حال منعکس‌کننده دو جهانی ‌گرایی نیز هست. دو جهانی‌‌شدن‌ها بیان‌‌کننده فرآیندهای جهانی در دو فضای متفاوت است و دو جهان‌‌گرایی‌‌ها اشاره به شکل‌‌گیری معرفت‌های جدید جهانی نسبت به جهان واقعی و جهان مجازی است.

هویت چیست؟ اندیشمندان بسیاری معتقد به نسبی بودن هویت یا هویت‌ها هستند. به دیدگاه برخی هویت نسبی است و افراد از حیث‌‌های متفاوت، دارای هویت‌های متفاوت هستند. هر فرد می‌تواند یک هویت شغلی، هویت فامیلی و هویت دینی داشته باشد. هویت‌‌های فردی، مربوط به احساس فرد نسبت به خود و تمایزاتی است که با مولفه‌‌هایی مثل اسم، ملیت، قومیت یا تمایلات شخصی، فکری، ارزشی یا ایدئولوژیک، هویت یک فرد را از دیگری متمایز می‌‌کند. هویت اجتماعی، به احساس مشترک یک جمع باز می‌‌گردد. این احساس منابع مشترک دارد که همه افراد آن هویت مشترک را به هم وصل می‌‌کند. باید توجه داشت آینده هویت از ابعاد مختلف قابل مطالعه است. هویت فرد و جامعه هویت فرهنگی یک منطقه که نماد فرهنگی و هویتی مجموعه‌ای از کشورها را در بردارد. با توجه به پارادیم دو جهانی‌‌شدن‌ها، می‌‌توان گفت هویت‌‌های ثابت پیشینی که ساخته ‌شده جهان اول یعنی جهان واقعی بودند در مواجهه تعاملی با جهان دوم یعنی جهان مجازی، پایه هویت‌های جدیدی را می‌گذارند که ظرفیت تضادهای گسترده بین زندگی، فرهنگ و هویت در جهان واقعی و جهان مجازی را خواهد گذاشت. تکثر و لایه‌‌ای شدن و چند بعدی شدن هویت‌‌ها در جهان آینده، نیز گریز‌ناپذیر به نظر می‌رسد.

امروزه جهانی شدن برنامه‌ای و نرم‌افزاری در جهان شکل گرفته است. محیط مجازی شش خصلت دارد که در این مجال تنها به یک نمونه از آن اشاره می‌کنم. یکی از خصلت‌های محیط مجازی «مرکزیت و غیر مرکزیت» آن است. این مطلب به این معنی است که اطلاعات در یک مکان تولید و جمع‌آوری می‌شود، اما در تمام دنیا مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ به‌عنوان مثال تولید ویکی‌پدیا یعنی انتشار قدرت در تمام دنیا. در نظام حکومتی غرب نیز قدرت در یک سامانه مشخص در میان افراد تقسیم می‌شود، تا مردم نتوانند از قدرت سوءاستفاده داشته باشند.

جهانی شدن محتوایی نیز اشاره به محتوای پیام‌هایی دارد که در اثر تکنولوژی در جهان رشد و ترویج پیدا می‌کند و بتدریج حاکم در جهان می‌شود، البته این‌که جهان سلطه هر روز دامنه پروازش بیشتر شود، محقق نخواهد شد. بنیان اسلام بر اخوت و برادری شکل گرفته در حالی که نظام سلطه غرب تنها بر بی‌‌مردمی بنیان نهاده شده است. این مطلب را می‌توان از یک بررسی ساده در نظام‌های اجتماعی اسلامی و غربی متوجه شد. امروزه در نظام‌های اجتماعی غربی بنیان خانواده بی‌اساس‌ترین و سست‌ترین بنیان‌های اجتماعی در عالم است. این در حالی است که در نظام اسلامی، همه مردم از یک حق و حقوق مساوی و برادری و برابری برخوردار هستند. باید دقت کرد که این نظام در میان نظام‌های غربی تعریف نشده است.

جهانی شدن باعث افزایش سلطه‌های جهانی شده، اما در مقابل فهم و درک مردم را نیز بالا برده است بالا رفتن فهم و درک مردم همچون محلولی است که قدرت‌های جهانی را در خود حل می‌کند

لایه‌های قدرت در جهان بی‌شعور است، زیرا بعد از جنگ جهانی دوم ما شاهد این هستیم که دوازده برابر جنگ جهانی انسان کشته شده است. این مثال بیانگر آن است که پس از جنگ جهانی دوم، جهان به سوی صلح و آرامش پیش نرفته، بلکه به سوی جنگ، تجاوز، قتل و غارت پیش رفته است. در آیات قرآن شاهد واژه‌هایی همچون «یا ایها الناس» و «یا ایها الذین آمنوا» هستیم که «ال» در واژه «الناس» همه مردم جهان را در بر می‌گیرد. قرآن با این واژه خطاب به همه مردم جهان گفته است «ای همه مردم جهان» همچنین هنگامی‌که از واژه «یا ایها الذین آمنوا» استفاده می‌کند، منظور تمام مومنان جهان هستند، بدون هیچ‌گونه سمت و سوی خاص در مورد ایشان و همگی مورد خطاب قرآن قرار می‌گیرند. اسلام انطباق با وجدان عمومی و عقل عمومی جهان دارد. هر انسانی بماهو انسان اگر پیام اسلام را بشنود، حتما آن را می‌پذیرد، اگر ما نتوانستیم اسلام را خوب معرفی کنیم، برای مردمان جهان پارادوکس میان مفهوم و مصداق سردرگمی ایجاد می‌کند. اسلام برای «با هم بودن» اهمیت بسزایی قائل شده است، هویت اسلامی بر بنیان توحید شکل می‌گیرد و توحید مترقی‌ترین ارزش جهان امروزه است؛ زیرا توحید یعنی جهان منهای سلطه. توحید تمام قدرت‌های دیگر را از بین می‌برد و تنها به قدرت الهی در جهان تکیه می‌کند. هنگام ظهور حضرت مهدی(عج) روی پرچم ایشان نقش بسته است «هو المتعالی»؛ این واژه به معنای آن است که تنها خداوند حاکم بر جهان است و هیچ‌کس حق حکومت بر دیگر انسان‌ها را ندارد. جهانی شدن باعث افزایش سلطه‌های جهانی شده، اما در مقابل فهم و درک مردم را نیز بالا برده است. بالا رفتن فهم و درک مردم همچون محلولی است که قدرت‌های جهانی را در خود حل می‌کند و این مطلب در نهایت منجر به از بین رفتن قدرت‌های مستکبر در جهان خواهد شد.

● هزارجریبی: ظرفیت‌های هویت اسلامی در گفتمان جهانی شدن

به‌‌رغم تفاسیر متنوع از جهانی شدن می‌توان آن را در مسیر تحولات ادواری تجدد درک کرد، جهانی شدن در چالش با هویت‌های فرهنگی در صدد تعلیق و بازتعریف آنها در سیر تک‌خطی تاریخ غربی است. به این منظور باید ابعاد مختلف پارادایم‌های هویت اسلامی و هویت تجددی مورد مقایسه واقع شود و قابلیت‌های این دو گفتمان برای رقم زدن دوره‌ای جدید از سرنوشت بشر نشان داده شود. ابتدا باید هستی‌شناسی مادی و سکولار غربی در برابر نگاه توحیدی انقلاب اسلامی بررسی شود، سپس معرفت‌شناسی غربی منقطع از وحی که در بن‌بست نسبیت گرفتار شده، در برابر معرفت‌شناسی متصل به وحی و سنت اجتهادی شیعه قرار گیرد. آگوست کنت معتقد بود بی‌نظمی جهان باید به یک نظم تبدیل شود، همچنین مارکس از یک آرمان‌شهر صحبت می‌کند، دیگران نیز هر کدام بیاناتی درباره جهان دارند که مشخص می‌شود همگی به ‌نوعی به‌دنبال جهانی‌شدن بوده‌اند. این روند و دیدگاه دانشمندان غربی بیانگر این است که از چند قرن گذشته دانشمندان غربی به‌دنبال روند جهانی‌شدن بوده‌اند. هستی‌شناسی انسان امروز هستی‌شناسی‌ای است که در درون خود به سوالات جواب می‌دهد. نگاه متجددانه در غرب به انسان به‌گونه‌ای شده که نقطه شروع را خودشان می‌بینند، یعنی غربیان اعتقاد دارند نظم جهان با ایشان شروع شده و بعد از ایشان نیز هیچ مفهومی ندارد. ایشان عقل را همراه با حس می‌پذیرند، یعنی عقلی صحیح است که تنها با حس تکمیل شود. از رهگذر این نگاه، تنها مطالبی پذیرفته است که مورد تجربه قرار گیرد. این دیدگاه باعث شده نظرات مختلفی در جهانی شدن پدید آید، به‌عنوان مثال خاک، زمین، فرهنگ، تکنولوژی و قدرت معیارهای جهانی شدن و تقسیم جهان از نگاه دانشمندان غربی به حساب می‌آیند. آنچه از جهانی شدن از نگاه اسلام مطرح شد و با رخ دادن انقلاب اسلامی ایران سرعت گرفت، کاملا با نگاه غربی متفاوت است. پیروزی انقلاب اسلامی با ایجاد هژمونی جدید در سطح جهان شروع شد و روند و رشد جهانی شدن و دیالوگ بین فرهنگ‌ها را سرعت بخشید، اما اگر سوال شود که چرا انقلاب اسلامی ایران نتوانست این هژمونی را در سطح جهان پیاده بکند، در پاسخ باید گفت قدرت سلطه غرب با ابزارهایی که در اختیار داشت، اجازه نداد که هژمونی انقلاب اسلامی ایران رشد و گسترش پیدا کند. معرفت‌گرایی تجددی در غرب با تنگناهایی مواجه شد که تلاش کرد با عقل محض، آنها را برطرف کند. این در حالی‌ است که جهانی شدن در معنای قدیم آن یعنی استثمار انسانی در سطح وسیع جهان، به‌عنوان مثال سفید پوستان، سیاه پوستان را به خدمت می‌گرفتند.

پس از گذشت زمان، این نوع جهانی شدن دیگر نتوانست به حیات خود ادامه دهد. در مرحله بعد از جهانی شدن، بحث فرهنگ‌ها مطرح می‌شود که فرهنگ قوی‌تر، فرهنگ ضعیف‌تر را تحت سلطه خود قرار می‌دهد. جهانی شدن در غرب که با تجدد شکل گرفت، انسان را موجودی رها معرفی می‌کند و معتقد است قدرت در هر زمانی در حیطه اختیار شخصی از بشر قرار می‌گیرد. این روند به علت نگاه اومانیستی به انسان شکل گرفته است، اما هویت اسلامی هدفمند بودن انسان را و بندگی خدا و آزادی و آزادگی نفس را مطرح می‌کند. همچنین در نگاه غربی انسان به خود بازمی‌گردد، بنابراین با نوعی سردرگمی مواجه می‌شود و یک نوع نگاه خودخواهی در وی شکل می‌گیرد، اما در جهانی شدن اسلام، انسان از خود به خدای خود بازگشت می‌کند. این مطلب باعث می‌شود که یک روند هدفمند برای انسان ایجاد شود و زندگی وی رنگ و بویی خدایی بگیرد. در غایت‌شناسی قابلیت‌های چشم‌انداز تاریخی شیعه که در گفتمان مهدویت تبلور می‌یابد، در مقابل انواع بن‌بست‌های ادواری تجددی ارزیابی می‌شود و در نهایت انسان‌شناسی غربی مورد توجه قرار خواهد گرفت و پاسخ هویت اسلامی به این معضل که آیا انسان میزان همه چیز است، تبیین خواهد شد.

● شجاعی‌‌زند: اسلام و جهانی‌سازی

جهانی شدن عنوان عامی است برای پدیده‌ای که به دلیل داشتن جنبه‌های مختلف، لااقل در چهار مفهوم و اصطلاح متفاوت قابل تفصیل و بیان است. تنها پس از تمایز دقیق مفهومی از این پدیده است که می‌توان به بررسی و ارزیابی نسبت دین، به‌طور عام و اسلام به‌طور خاص با هریک از این تعاریف پرداخت. اگر واقعیتی به نام جهانیت بخوبی شناخته شود و از جهانی شدن به عنوان نظریه موید وجود این فرآیند، درک روشنی پدید آید، آن گاه آشکار خواهد شد که چرا جریانات رقیب در عرصه جهانی نمی‌توانند نسبت به آن بی‌تفاوت بمانند. طبیعی است که برحسب ارزیابی این جریانات از روند اوضاع، حداقل دو ایدئولوژی مدافع و مخالف آن شکل گیرد، جهانی‌گرایی، همان ایدئولوژی مروج و مدافع تحقق این فرآیند است. برای دستیابی به پاسخ‌هایی روشن درباره مناسبات دین و پدیده جهانی، باید هرکدام از شقوق ناشی از آن مفهوم کلی با انواع دین بررسی شود. مهم‌ترین بحث‌ها از این میان، طبعاً به ادیانی مربوط می‌شود که با داعیه‌های جهانی شناخته شده‌اند و پس از پشت سر گذاشتن یک تاریخ بلند و پرفراز و نشیب، اکنون با پدیده‌ای مواجه شده‌اند که برای آنها حکم شمشیر دو دم را دارد، یعنی هم فرصت‌هایی را پیش روی ایشان نهاده و هم به نحو نگران‌کننده‌ای آینده آنها را مورد تهدید قرار داده است. به‌ نظر می‌رسد مهم‌ترین نقاط برخورد میان پدیده جهانی با اسلام در آنجا شکل می‌‌گیرد که این پدیده در قالب یک راهبرد و با جهت‌گیری‌های خاص ظاهر می‌شود. در این مقوله مواردی چون مسأله هویت، مبنا و نوع همبستگی، الگوی توسعه، مسوولیت‌پذیری، فردیت و فردگرایی و بالاخره خانواده باید مورد بررسی و مقایسه قرار گیرد.

● مهدی‌پور: گفتمان بازگشت به خویشتن اسلامی

پرسش این است که گفتمان امام خمینی(ره) در چه ابعادی به شالوده‌شکنی گفتمان غربگرا در ایران پرداخته است؟ موضوع مهم دیگر این است که گفتمان امام خمینی(ره) چه الگوی جایگزینی ارائه می کند. در پاسخ با پذیرش این فرض که گفتمان روشنفکران غربگرا اعم از گرایش های لیبرالی و سوسیالیستی در ایران تحت تأثیر اندیشه و ارزش‌های مدرنیته قرار دارند، ملاحظه می‌شود گفتمان امام خمینی(ره) به شالوده شکنی خودبنیادی تفکر غربی و مفاهیم و معانی استعلایی برگرفته از این نگرش پرداخت.

در شرایطی که هیچ یک از گفتمان های مدرنیته قادر نبود پاسخگوی مسائل جامعه ایرانی باشد، امام راحل با احیای گفتمان اسلام گرایی و شالوده شکنی از گفتمان غرب گرا قرائتی بدیع از هستی، انسان و دین ارائه کرد که می‌توان آن را در قالب گفتمانی نه ریشه‌دار در مدرنیته غربی و وابسته به آن و نه متأثر از موج نسبی‌گرایی و نیهیلیسم پست مدرنی نه سنت‌گرا و نه نوستالژیک دانست، بلکه گفتمانی برخاسته از متن اسلامی ایرانی بود که غایتی متعالی کامل را مطرح کرد؛ امری که در گفتمان غرب‌گرا مغفول مانده بود. امام خمینی(ره) تقابل های دوتایی گفتمان غرب‌گرا نظیر علم و دین، حکمیت مردم و حاکمیت خدا، ایران و اسلام، عقل و وحی، قانون و شریعت و... را پایان داد و در مجموع با بازتعریف رابطه هستی، انسان و دین، گفتمانی ایجاد کرد که بتواند ضامن سعادت آحاد جامعه باشد.

سید‌حسین امامی