شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

عوامل موثر در نهضت سیدالشهدا ع


عوامل موثر در نهضت سیدالشهدا ع

بازخوانی اندیشه شهید مطهری درباره قیام امام حسین ع

بار دیگر پرچم‌ها و بیرق‌های سیاه رنگ محرم به اهتزاز درآمد و همه جا عطر و بوی حسینی گرفت. اینک وظیفه ماست که بدانیم و بشناسانیم که حسین ع که بود و چرا قیام کرد و چرا مظلومانه خود و عزیزانش را فدا کرد تا اسلام، زنده باشد و زنده بماند. این نوشتار به مناسبت فرا رسیدن ایام محرم‌الحرام، به بازخوانی اندیشه استاد شهید مرتضی مطهری در باب عواملی که در نهضت امام حسین ع، تاثیرگذار بودند، می‌پردازد و از میان عواملی که ایشان برمی‌شمارند، بر عنصر امر به معروف و نهی از منکر تاکید می‌شود.

از دیدگاه استاد شهید مرتضی مطهری،۳ عامل در نهضت حسینی تاثیر داشته است که از دیگر عوامل نقشی تاثیرگذارتر داشته‌اند که می‌توان آنها را این گونه برشمرد: امتناع از بیعت، پذیرش دعوت کوفیان و سوم که از آن دو عامل پیشین جداست امر به معروف و نهی از منکر. حقیقت‌مطلب این است که همه این عوامل در نهضت سیدالشهداع موثر و دخیل بوده است. یعنی همه این عوامل وجود داشته و امام در مقابل همه آنها عکس‌العمل نشان داده است. برخی از عکس‌العمل‌ها و عمل‌های امام براساس امتناع از بیعت است. پاره‌ای از تصمیمات امام براساس دعوت مردم کوفه است و بعضی دیگر براساس مبارزه با منکرات و فسادهایی که در آن زمان وجود داشته است. همه این عناصر، در حادثه کربلا که مجموعه‌ای است از عکس‌العمل‌ها و تصمیماتی که از طرف وجود مقدس اباعبدالله ع اتخاذ شده ‌ دخالت داشته است. هر یک از این سه عامل برای امام ع وظیفه بخصوصی را ایجاب می‌کرده و عکس‌العمل خاصی را به وجود می‌آورده است. ارزش این نهضت، بر حسب هر یک از این ۳ عامل، مختلف و متفاوت می‌شود.

به گفته استاد شهید مطهری، اگر فقط عامل دعوت کوفیان را در نظر بگیریم، حد معینی از ارزش را دارا خواهد بود. اگر عامل امتناع از بیعت در نظر گرفته شود، ارزش خیلی بیشتر و عظیم‌تری را خواهد داشت و اگر عامل امر به معروف و نهی از منکر را در نظر بگیریم، ارزش این نهضت ده‌ها برابر بالاتر می‌رود و مهم‌تر می شود؛ چراکه در عامل دعوت، حداقل احتمال موفقیتی در حدود صدی پنجاه یا کمتر هست، ولی در عامل امتناع از بیعت، چنین احتمالی هم وجود ندارد. یک مقاومت صددرصد خطرناک است.

عامل امر به معروف و نهی از منکر هم این تفاوت عظیم را با عامل بیعت دارد که در عامل بیعت، تقاضا از طرف دشمن است، یعنی در زمینه یک تقاضای نامشروع و نارواست؛ در نتیجه امام در برابر این تقاضا «نه» می‌گوید، امتناع می‌ورزد و نمی‌پذیرد. اگر صرفا این عامل را در نظر بگیریم، معنایش این است که اگر آنها چنین تقاضایی از امام نمی‌کردند، امام در برابر آنها قرار نمی‌گرفت. چون آنها چنین تقاضایی کردند، امام به عنوان شخصی که آن تقاضا را نمی‌پذیرد، در برابر آنها قرار گرفت. (و در عامل اول دعوت، امام را در مقابل آنها قرار داد) اما اگر عامل سوم را که امر به معروف و نهی از منکر است، در نظر بگیریم، نه دعوت امام را در برابر آنها قرار می‌دهد و نه تقاضای بیعت؛ بلکه خود امام در برابر آنها قرار می‌گیرد و در حقیقت، فساد اوضاع، شیوع بدی‌ها و منکرات و به تعبیر خود امام حلال شدن حرام‌ها و حرام شدن حلال‌ها و سرانجام مشاهده وضع نابسامان و فاسد اجتماع، امام را در برابر آنها قرار می‌دهد و وادار به قیام می‌کند. بنابراین، ارزش قیام امام بر حسب این عامل، خیلی بالا می‌رود و این درس شکل دیگری به خود می‌گیرد و حساب دیگری باز می‌کند. در اینجا استاد مطهری، عمده سبب و علتی را که به این نهضت، شایستگی داده که برای همیشه در پیشانی تاریخ بدرخشد، زنده بماند و به عنوان درسی جاویدان و نهضتی بی‌نظیر ماندگار باشد، همین جهت می‌داند. این عامل، ارزش نهضت را بسیار بالا می‌برد و به همین دلیل باید امر به معروف و نهی از منکر را از نظر اسلام شناخت که این چه اصلی است که چنان اصالت و قدرتی دارد و از نظر اسلام، دارای اهمیت است که مردی همانند حسین بن علی را وادار می‌کند جان خود را از دست بدهد، خون خویش را بریزد، خون عزیزان خود را بریزد، خون یاران خویش را بریزد و تن به فاجعه‌ای بدهد که واقعا در عالم کم نظیر است.

امر به معروف و نهی از منکر یگانه اصلی است که ضامن بقای اسلام است. به اصطلاح، علت مبقیه است و اگر این اصل نباشد، اسلامی وجود نخواهد داشت. امر به معروف و نهی از منکر، از نظر اسلام محدود به حد معین نمی‌شود. تمام هدف‌های مثبت اسلامی، داخل در معروف و تمام هدف‌های منفی اسلامی داخل در منکر است، گرچه در امر به معروف و نهی از منکر تعبیر امر و نهی هست، ولی با توجه به قرائنی که از خود قرآن کریم می‌توان استنباط کرد و به نص احادیث قطعی اسلامی و به دلیل این که از مسلمات فقه اسلامی ماست و تاریخ اسلامی ما به‌ آن گواهی می‌دهد، مقصود از آن، تنها امر و نهی لفظی نیست، بلکه مقصود استفاده کردن از هر وسیله مشروع برای پیشبرد هدف‌های اسلامی است. پس اگر بخواهیم روح امر به معروف و نهی از منکر را با ترجمه و تعبیر فارسی خودمان بیان کنیم، باید بگوییم: لزوم استفاده از هر وسیله مشروع برای پیشبرد اهداف اسلامی. قرآن کریم بعضی جوامع گذشته را یاد می‌کند و می‌گوید اینها متلاشی و هلاک شدند، تباه و منقرض شدند، به موجب این که در آنها نیروی اصلاح نبود، نیروی امر به معروف و نهی از منکر نبود و حس امر به معروف و نهی از منکر در میان این مردم زنده نبود. در قرآن کریم پس از آن که می‌فرماید: التائبون العابدون الحامدون السائحون الراکعون الساجدون، آن گاه در ادامه می‌فرماید: الامرون بالمعروف و الناهون عن المنکر. اینها هستند که در راه اشاعه خیر قدم بر می‌دارند، در راه مبارزه با شر و فساد، قدم برمی‌دارند و اینها هستند تنها کسانی که چنین صلاحیتی را دارند. و بشر المومنین در اینجا به مومنین، نوید و بشارت بده که اگر تائب، عابد، سائح، راکع و ساجد شدند و پس از آن، آمر به معروف و ناهی از منکر شدند، آن گاه موفق خواهند شد.

اما اگر همه آنها را داشتند، ولی امر به معروف و نهی از منکر را نداشتند، به جایی نخواهند رسید. اگر امر به معروف و نهی از منکر را داشتند، اما آمرین به معروف و ناهین از منکر خودشان آلوده بودند، باز هم به جایی نخواهند رسید.

استاد مطهری‌ عمده سببی را که به این نهضت شایستگی داده تا برای همیشه در پیشانی تاریخ بدرخشد امر به معروف و نهی از منکر بودن این نهضت می‌داند

امیرالمومنین، علیع هم در باب امر به معروف و نهی از منکر می‌فرماید: لعن الله الامرین بالمعروف التارکین له، والناهین عن المنکر العاملین به (نهج البلاغه، خطبه ۱۲۹.) یعنی خدا لعنت کند مردمی را که امر به معروف می کنند و خودشان بر خلاف آن معروف عمل می‌کنند و مردمی را که نهی از منکر می کنند و خودشان همان منکراتی را که نهی می کنند، مرتکب می شوند. یعنی آن آمرین به معروف و ناهون عن المنکری که التائبون نیستند، العابدون نیستند، الحامدون نیستند، السائحون نیستند، الراکعون نیستند، الساجدون نیستند، هنوز این مراحل و منازل را طی نکرده‌اند، می‌خواهند امر به معروف و نهی از منکر باشند، خدا چنین مردمی را لعنت کند.

حسین بن علی ع در راه امر به معروف و نهی از منکر یعنی در راه اساسی‌ترین اصلی که ضامن بقای اجتماع اسلامی است، کشته شد. در راه آن اصلی که اگر نباشد، دنبالش متلاشی شدن، تفرق، تفکک و از میان رفتن و گندیدن پیکر اجتماع است. امام حسینع در وصیتنامه‌ای که برای برادرش محمد بن حنفیه می نویسد و آن را به او می سپارد، می‌فرماید: هذا ما اوصی به الحسین بن علی اخاه محمدا المعروف بابن الحنفیه. در اینجا امام جملاتی دارد: حسین به یگانگی خدا و رسالت پیغمبرص شهادت می‌دهد. (چون امام می دانست که بعدها عده‌ای خواهند گفت حسین از دین جدش خارج شده است.) تا آنجا که امامع راز قیام خود را بیان می کند: انی ما خرجت اشراً و لا بطراً و لا مفسداً و لا ظالماً انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی، ارید ان امر بالمعروف و انهی عن المنکر و اسیر بسیره جدی و ابی علی بن ابی طالب علیه السلام.

دیگر در این جا مساله دعوت اهل کوفه وجود ندارد. حتی مساله امتناع از بیعت را هم مطرح نمی‌کند. یعنی غیر از مساله بیعت خواستن و امتناع من از بیعت، مساله دیگری وجود دارد. اینها اگر از من بیعت هم نخواهند، ساکت نخواهم نشست. مردم دنیا بدانند: ما خرجت اشراً و لا بطراً. حسین بن علی، طالب جاه نبود، طالب مقام و ثروت نبود، مرد مفسد و اخلالگری نبود، ظالم و ستمگر نبود، او یک انسان مصلح بود: و لا مفسداً و لا ظالماً انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی این روح از روز اول تا لحظه آخر در وجود مقدس حسین بن علیعمتجلی بود. به قول خودش جزو خون و حیاتش شده بود. امکان نداشت از حسین جدا شود.

وجود مقدس امام حسین ع در نهضت حسینی عملا یک آمر به معروف و ناهی از منکر بود و از او بیشتر، بعد از شهادت ایشان اهل بیت بزرگوار آن حضرت، بعد از روز عاشورا از همان روز یازدهم و حداقل از روز دوازدهم، به عنوان یک گروه آمر به معروف و ناهی از منکر در آمدند و تا پایان این ماجرا هر جا که بودند، امر به معروف و نهی از منکرکردند.

آنها هرگز به صورت یک جمعیت شکست خورده در نیامدند. آنها هم مثل خود اباعبدالله پایان کار را زنده ماندن یا کشته شدن نمی دانستند که بگویند مطلب این بود که حسین زنده بماند و به خلافت برسد یا حداقل در گوشه ای برود و زندگی کند، پس حالا که حسین کشته شده، مطلب تمام شد.نه! بلکه آنان نیز پس از شهادت سید الشهداع هر کجا که می‌رفتند، به افشاگری علیه یزیدیان می‌پرداختند و راه نهضت حسینی را که همان امر به معروف و نهی از منکر بود، ادامه می‌دادند.

در خاتمه این نوشتار، امام حسینع را خطاب قرار داده و می‌گوییم: اشهد انک قد اقمت الصلوه و آتیت الزکاه و امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر و جاهدت فی الله حق جهاده حتی اتیک الیقین. ما گواهی می‌دهیم تو نماز را به پا داشتی و زکات و انفاق را به همه مراتبش ادا کردی. تو آمر به معروف و ناهی از منکر هستی. تو امر به معروف و نهی از منکر کردی و جاهدت فی الله حق جهاده. در راه خدا کوشیدی، آن حد اعلای کوشش؛ کوششی که سزاوار است یک بشر، در راه حق از خود نشان دهد.

سیدجواد میرخلیلی



همچنین مشاهده کنید