جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

کنفوسیوس


« کنفوسیوس » نام لاتین فیلسوف بزرگ چینی « کونگ چی یو » می باشد که شاگردان وی او را « کونگ فوتزه » به معنی « استاد کونگ» صدا می زدند. او در سال ۵۵۰ قبل از میلاد در شهر « کانتونگ » به دنیا آمد و زشت …

« کنفوسیوس » نام لاتین فیلسوف بزرگ چینی « کونگ چی یو » می باشد که شاگردان وی او را « کونگ فوتزه » به معنی « استاد کونگ» صدا می زدند. او در سال ۵۵۰ قبل از میلاد در شهر « کانتونگ » به دنیا آمد و زشت ترین پسر بچه در سراسر چین بود که گوشی بسیار بزرگ و آویزان ، دماغ گنده و دندانهای تیز بیرون زده ای داشت و هنگام تولد وی ، پدرش هفتاد ساله بود و چون به سه سالگی رسید ، پدرش درگذشت.

او را به مدرسه فرستادند و تصمیم گرفت برای کمک به مادرش جهت مخارج زندگی ، حین تحصیل کار هم بکند. او در جوانی در تیراندازی و خنیاگری ماهر شد. او موسیقی را بسیار دوست داشت و سرانجام پس از شنیدن آهنگی دلنشین منقلب شد و از آن پس به گیاه خواری روی آورد و مدت سه ماه گوشت نخورد. در سن نوزده سالگی ازدواج کرد ولی پس از چهار سال از همسرش جدا شد و دیگر تن به تأهل نداد.

در بیست ســـالگی مکـتبی برای جــوانـان تأسیس کرد تا در آن رموز مــعرفت و رفتار بـهتر را بـیاموزند و در ایـن رابطه به پایتــخت رفــت و در آنـجـا با « تائوئیسم » ملاقات کرد. در چهل و هفت سالگی وارد امور سیاسی شد و با احراز شغلی توانست در شهر « لو » افکار سیاسی خود را به مرحله اجرا گذارد و در این کار چنان موفق شد که کشورهای مجاور به وحشت افتاده و توطئه ای ترتیب دادند و توانستند به مدت سیزده سال او را از زادگاهش دور کنند.

هنگامی که بازگشت ، مابقی عمر خود را صرف تألیف اشعار، تصنیف ها و آیین های محلی و مباحث تاریخی کرد. دو قرن پس از درگذشت او ، امپراطور « تسین » ، زمامدار وقت چین سعی کرد آثار او را از بین ببرد امّا امپراطوران بعدی به ستایش او پرداختند زیرا مردم به شدت به کنفوسیوس و آثار او اعتقاد داشتند. برای قرنهای متمادی خواندن آثار کنفوسیوس در دانشگاه یک ضرورت به شمار می رفت و برای انتصاب به مشاغل مهم ، میزان آگاهی از افکار و تعالیم وی معیار مهمی به شمار می رفت.

در سال ۱۹۰۶ ، آخرین امپراطور چین او را در ردیف زمین و آسمان و قدیسین بزرگ قرار داد. به جرأت میتوان ادعا کرد تا کنون به جز پیامبران الهی ، هیچکس در افکار و احوال آدمی به اندازه کنفوسیوس تأثیر نداشته است. فلسفه وی بر دو اصل بنا شده که عبارتند از: « چونگ » به مفهوم « با خودت صادق و یکرو باش » و دومی « شو » به مفهوم « عالیترین معانی اصل اول را در روابط با دیگران ملحوظ بدار ». هسته تعالیم کنفوسیوس را « زن ، Zen » می نامند که این واژه را به درستی نمی توان معنی کرد. به اعتقاد خود وی این عبارت به معنی « عشق ورزیدن به نوع بشر » می باشد.

کنفوسیوس پنج رابطه مهم و عمده را مورد بحث قرار داده که شامل: رابطه ارباب و رعیت، پدر و پسر ، برادر با برادر ، دوست با دوست ، و زن و شوهر می باشد. کنفوسیوس با بیانی بسیار شیرین و دل انگیز مردم را به داشتن عواطف خانوادگی ، درایت ، ادب و شجاعت ، درستی و احترام به حق مالکیت تشویق می کرد.

او در کنار واژه « زن zen» واژه دیگری به نام « لی » را آورد که از رفتار نیکو هنگام مراسم نیایش و نحوه رفتار هنگام حضور در محافل و مجامع، تا تقوی و پرهیزگاری را در بر می گیرد. از آثاری که به کنفوسیوس نسبت داده شده « آنالکتس » یا ( محاورات ) است که مجموعه موعظه های او را تشکیل می دهد.

در پایان به ذکر چند مورد از نصایح وی می پردازیم که عبارتند از:

- شعر منش انسانی را می سازد و موسیقی منش را کمال می بخشد.

- برای کسی که مشتاق نباشد حقیقت را نمی گشایم.

- جر و بحث و مناقشه ایجاد خشم می کند و آدم خشمگین قادر به درک حقیقت نیست.

- پدری که در تربیت پسرش قصور می کند به اندازه پسری که از اجرای وظایفش سر باز میزند مقصر است.

- با مردم نرم خو به مهربانی رفتار کنید و با ستم پیشگان به عدالت و بد و نیک مردم را پاداشی در خور عملشان بدهید.

- حاکم ستمکار از ببر خطرناک تر است.

- خردمند همچون گیاهی پژمرده و نابود شود.

- به خدمت خلقی بپرداز که می دانی مشکلاتشان چیست.

- شالوده حکومت همچون بنیاد منش انسانی ، صداقت و اخلاص است.