یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

استانداردهای حقوقی دوگانه آمریکا


استانداردهای حقوقی دوگانه آمریکا

نومحافظه کاران آمریکائی زمانی که بخواهند به کشور مشکل سازی تعرض کنند, هیچ وقعی به قوانین بین المللی نمی گذارند, اما دیدن اینکه حالا بعد از حمله روسیه به گرجستان چطور ناگهان مقررات بین المللی و تمامیت ارضی کشورها را محترم می شمارند, تعجب برانگیز است

نومحافظه کاران آمریکائی زمانی که بخواهند به کشور مشکل سازی تعرض کنند، هیچ وقعی به قوانین بین المللی نمی گذارند، اما دیدن اینکه حالا بعد از حمله روسیه به گرجستان چطور ناگهان مقررات بین المللی و تمامیت ارضی کشورها را محترم می شمارند، تعجب برانگیز است.

ظاهرا آمریکا برای رعایت کردن و یا رعایت نکردن قوانین بین المللی شرایط را مهم می داند. مثلا حمله این کشور به گرنادا، نیکاراگوئه، پاناما، عراق یا صربستان برایش قابل توجیه است، هرچند دلایلی که می آورد اساس ندارد و یا از نظر سازمان ملل، دادگاه لاهه یا دیگر نهادهای مرتبط با قانون بین الملل، معتبر نیست.

اما وقتی که روسیه در مناقشه ای گسترده تر بر سر سرکوب جنبش های جدائی طلبی در دو منطقه نیمه خود مختار، به گرجستان حمله می کند، از نظر آمریکا همه باید بپذیرند که تمامیت ارضی گرجستان محترم است و روسیه باید محکوم شود.

روزنامه های آمریکائی مانند نیویورک تایمز هم چاپ اظهارات جورج بوش رئیس جمهور آمریکا در این باره را خنده آور نمی بینند که گفت:”گرجستان یک کشور مستقل است و تمامیت ارضی آن باید محترم شمرده شود.”

اما هیچکس خاطر نشان نمی سازد که بوش اصلا در جایگاهی نیست که بتواند چنان اصولی را گوشزد کند. عراق هم یک کشور مستقل بود، اما بوش براساس ادعاهای ساختگی به آن تعرض کرد، ارتش آن کشور را نابود کرد، دولت آنرا سرنگون ساخت و بعد بمدتی طولانی آن کشور را تحت اشغال قرار داد که تاکنون منجر به مرگ صدها هزار نفر شده است.

تصمیم حمله به عراق هم ضرورتی نبود که فورا در مورد آن تصمیم گیری شده باشد. در ماههای بعد از حملات یازده سپتامبر ۲۰۰۱، بوش اعلام کرد ایالات متحده بطور استثنائی حق دارد به هر کشوری که تهدیدی برای امنیت آمریکا و یا استیلای جهانی آن محسوب شود تعرض کند.

آن زمان وقتی از بوش در باره قوانین بین المللی سوال می شد به شوخی جواب می داد:”قوانین بین المللی؟ بهتر است به وکیلم تلفن کنم”.

نفرت نومحافظه کاران از قوانین بین المللی به قبل از آن نیز می رسد یعنی تا سالهای دهه ۸۰ میلادی و جنگ غیرقانونی کنتراها بر علیه نیکاراگوئه و همچنین تجاوز به پاناما. تنها در همین روزهای اخیر است که نومحافظه کاران در خود احترام به نهادهای چندملیتی و اصول مربوط به لزوم عدم دخالت در امور کشورهای دیگر را کشف کرده اند.

به رغم این سابقه، روزنامه های مثلا‌ وزین در ایالات متحده این کار را به هیچ وجه ریاکاری نمی دانند. در عوض، آنها صفحات خود را در اختیار قلم نومحافظه کاران مشهور و دیگر حامیان تعرضات ایالات متحده گذاشته اند و بدین ترتیب این نوع متفکران حالا می توانند روسیه را محکوم کنند ولی به هیچ یک بام و دو هوائی اشاره نکنند.

سرمقاله نویسان نومحافظه کار روزنامه واشنگتن پست در سرمقاله های خود روسیه را پوست کندند. دو مقاله دیگر هم در صفحه دوم این روزنامه چاپ شده بود. یکی نوشته رابرت کیگن، نظریه پرداز نومحافظه کار و دیگر نوشته ریچارد هولبروک سفیر بیل کلینتون در سازمان ملل بود.

هر سه اینها - یعنی هیات سردبیری روزنامه واشنگتن پست و کیگن و هولبورک، از حامیان تجاوز به عراق بودند، اما حالا حمله روسیه به کشور مستقل گرجستان را غیرقابل توجیه می بینند، حتی با اینکه رهبران گرجستان در تفلیس با حمله علیه جدائی طلبان اوستیای جنوبی در امتداد مرز روسیه، انگیزه اصلی آغاز این حمله را ایجاد کردند.

هولبروک و رونالد دی آسموس، همکار وی در نگارش این مقاله نوشتند:”تفلیس هر اشتباهی که کرده باشد، اقدامات روسیه قابل توجیه نیست. مسکو به همسایه خود تعرض کرده است که یک اقدام تهاجمی غیرقانونی است که منشور سازمان ملل و اصول بنیادین همکاری و امنیت در اروپا را نقض می کند”.

این دو برای بدتر نشان دادن اوضاع، روسیه را به نقض یک توافق بین المللی باستانی نیز متهم کردند و آن اینکه:”آغاز یک جنگ از پیش به خوبی طراحی شده ... همزمان با افتتاح بازیهای المپیک، ناقض سنت باستانی آتش بس در مناقشات طی این بازیها است”.نیویورک تایمز هم در صفحه دوم خود مقاله ای به قلم ویلیام کریستول، ستون نویس نومحافظه کار درج کرد. او در آن ستون بدون ابراز هرگونه پشیمانی از شعف خودش نسبت به تعرضات واشنگتن به کشورهائی که دوست ندارد، روسیه را محکوم کرد.

● بستن چشم بند

در حالی که رسانه های خبری عمده آمریکا به راحتی اینطور به خودشان چشم بندی می زنند، که فقط می گذارد آنان خلاف دیگران را ببینند، بقیه مردم جهان خشم بوش و نومحافظه کاران از روسیه را استاندارد دوگانه ای میخکوب کننده می بینند.

مشکل بزرگتر دولت بوش و متحدان نومحافظه کارش و دموکراتهای دستگاه حکومتی آمریکا این است که آنها نزد جهانیان اعتبار خود را از دست داده اند و نمی توانند ادعای لزوم رعایت قانون بین المللی را داشته باشند.

بوش این اصول قانونی را سالها است که با استاندارد و رفتاری متفاوت اجرا کرده است. مثلا او هر وقت بخواهد معاهدات ژنو را نادیده می گیرد. بسیاری از دیگر مقامات با سابقه تر آمریکائی نیز دهها سال است که رویدادها را از پشت عینک استثنا بین آمریکائی مشاهده کرده اند.

به عنوان مثال، همان زمان که دولت ریگان در سالهای دهه ۸۰ میلادی تروریسم را محکوم می کرد، مخفیانه کنتراهای نیکاراگوئه را نیز مسلح می کرد که در داخل خاک آن کشور اقدامات تروریستی انجام می داند. در سال ۱۹۹۰، زمانی که بوش پدر تجاوز عراق به کویت را محکوم کرد، همه به راحتی فراموش کرده بودند که او در سال ۱۹۸۹ به پاناما تجاوز کرده است.

کار به گونه ای بوده که گوئی قوانین بین المللی قطارهائی هستند که روی ریل های مختلف حرکت می کنند، یعنی مجموعه ای برای ایالات متحده و مجموعه ای دیگر برای بقیه کشورهای جهان و هم اینکه اگر کسی متوجه موضوع بشود، بی ادبی کرده است.

اما از زمان اشغال عراق در سال ۲۰۰۳، نادیده گرفتن استانداردهای دوگانه واشنگتن دشوارتر شده است. همچنین بعد از بیش از پنج سال ناکامی مفتضحانه آمریکا در عراق، دولت بوش باید هم با محدودیت های توان دست اندازی امپریالیستی خود دست و پنجه نرم کند و هم با این واقعیت که به آداب و رسوم رفتار بین المللی به شدت آسیب رسانده است.

همانگونه که روسیه در مناقشه خود با گرجستان نشان می دهد، دیگر قدرتهای جهان هم مایلند همان مقررات و استانداردهای دوگانه ای که ایالات متحده ایجاد کرده را دنبال کنند.

موضوع روسیه و گرجستان برای واشنگتن، بوش و نومحافظه کاران موضوع، “هرچه کاشتی همان را درو می کنی” است.

رابرت پری

ترجمه: جمشید سلمانیان

پی نوشت:

رابرت پری در سالهای دهه ۸۰ میلادی، در اخبار خبرگزاری آسوشیتدپرس و هفته نامه نیوزویک، افشاگری های متعددی در باره همکاری دولت وقت آمریکا با کنترا های نیکاراگوئه بعمل آورد.

او به تازه گی با همکاری دو پسرش کتابی نگاشته تحت عنوان “تا گردن در منجلاب: ریاست جمهور جورج دبلیو بوش” او پیشتر دو کتاب دیگر نگارش کرده تحت این عناوین:“پنهانکاری و حق ویژه: ظهور سلسله حکومتی بوش از واترگیت تا عراق” و “تاریخ مفقوده: کنتراها، کوکائین و مطبوعات”