سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

زندگی بیمار در ساختمان پزشکان


زندگی بیمار در ساختمان پزشکان

نمایش سریال کمدی «ساختمان پزشکان» از سیما به پایان آمد, اما حکایت همچنان باقی است

نمایش سریال کمدی «ساختمان پزشکان» از سیما به پایان آمد، اما حکایت همچنان باقی است! حکایت تولید و نمایش یک سریال در رسانه ملی، بدون پشتوانه استراتژیک و تضاد آن با اهداف اصلی صداوسیما. این سریال در نشاندن مخاطب پای رسانه ملی، کمی تا قسمتی موفق بود. اما در زمینه تحقق سایر اهداف اساسی صداوسیما نظیر تحکیم نهاد خانواده، عدالت خواهی، ترویج سبک زندگی ایرانی و... چطور؟ این نوشتار، جست وجویی است برای یافتن پاسخ این پرسش:

سریال «ساختمان پزشکان» نیز همچون سایر فیلم ها، سریال ها و برنامه ها، مبلغ یک سبک زندگی خاص است.

یکی از ویژگی های اصلی و ثابت همه رسانه ها این است که الگوی ذهنی و اخلاقی خاصی را بازتاب می دهند. الگوهایی که آموزشگر سبک زندگی هستند. برخی از رسانه ها مانند کتاب، هم الگو سازند و هم الگوگستر. اما رسانه هایی چون سینما و تلویزیون، غالباً الگوها و نظراتی که اندیشمندان تولید می کنند را به مثابه یک واسطه، بین مردم توزیع می نمایند.

تلویزیون، امروز در ایران مردمی ترین رسانه موجود و دارای بالاترین قدرت انتشار فرهنگ و اطلاعات است. زیرا این رسانه، شعاع بسیار وسیعی از مردم کشورمان را پوشش می دهد. در این میان، سریال های نمایشی بیشترین نقش را در توزیع الگوهای زیستی و اخلاقی ایفا می کنند. چون این گونه برنامه ها از یک طرف از قابلیت سرگرم کنندگی بسیار زیادی برخوردارند و از طرف دیگر، در قالب به تصویر کشیدن داستان ها و روایت هایی دراماتیک، زندگی روزمره مردم را بازسازی می کنند. اگر یک فیلم سینمایی در بازه زمانی حدودا دوساعته، مخاطب خود را در یک دنیای مجازی و با شخصیت هایی ساختگی همراه می کند، سریال ها به خاطر خاصیت دنباله دار و مستمر خود، مدت هایی طولانی ذهن و روان بینندگان خود را هدف انتقال پیام ها و معانی قرار می دهند.

در سریال «ساختمان پزشکان» نیز مجموعه ای از الگوهای ذهنی و شیوه های زندگی ترسیم شده است. سریالی که فضای داستانی آن را می توان ماکتی از جامعه دانست. چون انواع و اقسام روابط انسانی و همچنین قشرها، طیف ها و تیپ های مختلف اجتماعی و فردی در آن دیده می شود.

به عنوان مثال، پدر و مادر نیما افشار، شمایلی شهرستانی و سنتی دارند و به نوعی می توان آن دو را نمونه ای از عوام کوچه و بازار دانست. سریال، این دو کاراکتر را به شکلی بی رحمانه نمایش داده است. یکی از ارزش های برآمده از فرهنگ بومی سرزمین ما، جایگاه رفیع والدین و کهن سالان است. اما در این سریال می بینیم که انواع و اقسام صفت های بد و ناپسند به آن دو نسبت داده می شود. از زالو صفتی گرفته، تا بلاهت و تبعیض قائل شدن میان فرزندان و ظلم و آزار رساندن به عروس. به بیانی بهتر، این دو شخصیت که اتفاقا ظاهری ساده و عوامانه دارند و با لهجه صحبت می کنند، قطب شرور درام «ساختمان پزشکان» را تشکیل می دهند. ضمن اینکه این همه قساوت و بدرفتاری این پیرمرد و پیرزن نسبت به عروسشان، خارج از دایره منطق و نوعی ضعف ساختاری و تکنیکی در آن محسوب می شود. نحوه خلق این دو کاراکتر در این سریال با کینه ای عجیب همراه بوده. این تصویر سازی از جایگاه بزرگترها در سریال، تاثیری جز کمرنگ کردن شأن و نقش کهن سالان بین مخاطب های این برنامه ندارد.

این مسئله تنها درباره والدین حاکم نیست، بلکه سایر روابط نیز دچار این ابتلا هستند. مثلا رابطه برادری در این سریال به شدت زیرسوال رفته است. این که یک فرد آن هم در بزرگسالی به طور مکرر به برادر خود توهین نماید و بر سر هر مسئله کوچکی، برادرش را به کتک تهدید کند، به مرور در ذهن بینندگان کم سن و سال تلویزیون تبدیل به یک الگوی رفتاری می شود. نکته مهم این است که «ناصر» هیچ وقت هم نتیجه این گونه رفتارهای زشت خود را نمی بیند. برعکس، نیما که همیشه به برادرش احترام می گذارد، ارزش و جایگاه ضعیف تری نسبت به ناصر نزد دیگران دارد.

این مسئله درباره روابط زن و شوهر نیز برقرار است. یکی از رسالت های تعریف شده برای صداوسیما، صیانت از نهاد خانواده به عنوان پایه و هسته اصلی جامعه است. اما در سریال «ساختمان پزشکان» از یک طرف تصویری منفی از ازدواج و تشکیل خانواده به نمایش درآمده و از طرف دیگر، الگوهایی ناسالم و مخرب برای زندگی مشترک ارائه شده است. به طوری که یکی از الگوهای سبک زندگی در این سریال زندگی مجردی و گریز از خانواده است. به عنوان مثال، نیما افشار و هومن ملک زاده، همکار و دو دوست صمیمی یکدیگر هستند. نیما، متأهل و صاحب خانواده است و هومن مجرد. در اینجا می بینیم که همکار مجرد موفق تر از دوست متأهلش است.

برخلاف نیما که مطبش اکثر اوقات خالی از مشتری است و با مشکلات اقتصادی فراوانی دست و پنجه نرم می کند، هومن همیشه با خیل مشتری مواجه است و چنین مشکلاتی ندارد. نیما بار اول که ازدواج کرد، با شکست روبه رو شد و هر ماه باید قسط مهریه بپردازد، اما هومن هیچ گاه از این دردسرها ندارد. به جز این، سایر کاراکترهای متأهل «ساختمان پزشکان» نیز از همسران خود رنج می کشند. پدر نیما افشار همیشه به خاطر کارهای همسرش در عذاب است، دکتر سهرابی از دست زنش آسایش ندارد و... . به طور کلی به زعم این سریال، زندگی زناشویی و خانوادگی حاصلی جز بدبختی و نکبت برای آدم ها ندارد.

یکی دیگر از الگوهایی که از سریال «ساختمان پزشکان» به ذهن مخاطب ها شلیک می شود، مخدوش کردن حریم ها در روابط اعضای خانواده است. علاوه بر رابطه والدین با فرزندان و عروس خانواده که شرح داده شد، بینندگان ساختمان پزشکان می دیدند که یک زن به راحتی می تواند حرمت همسرش را بشکند و حتی برای دعوت یک مرد دیگر به خانه اش، رو در روی شوهرش بایستد و او را تهدید کند! در این سریال شاید برای اولین بار در سیما دیدیم که یک مرد می تواند بدون هیچ مانعی وارد حریم خصوصی همسر برادرش شود و بدون اینکه با مقاومت برادر مواجه شود، هر حرف و توهینی را به زن او نثار کند! شاید بتوان «ساختمان پزشکان» را از نادر سریال های سیما از ابتدا تاکنون دانست که در آن برخورد فیزیکی زن با شوهرش به طور آشکار نمایش داده شد. همه این تصاویر، بدون منجر شدن به نتیجه گیری اخلاقی، تاثیری جز قبح زدایی در بی حرمتی به همخانواده ها و خویشان ندارد.

یکی از شاخص های تفکر سرمایه داری که در سریال «ساختمان پزشکان» هم تجلی یافته، پندار غلط رذالت ذاتی مستضعفان است. در این تفکر، ادعا می شود که افراد مبتلا به فقر و تنگدستی، آدم های بی لیاقت و دون صفتی هستند. این انگاره هم در عرصه اجتماعی و هم جهانی با هدف توجیه بی عدالتی القا می شود.

در سریال «ساختمان پزشکان» نیز فیروز به عنوان نماینده قشر زحمتکش جامعه، از همین تفکر برآمده است. او به عنوان سرایدار ساختمان، شمایلی خوفناک و نفرت انگیز دارد. فیروز در مقابل قدرتمندان سر تسلیم فرو می آورد اما در برابر افراد مظلوم، سرکش و شجاع است. او نیز فرد فرصت طلب و شیادی به تصویر کشیده شده که تا جای ممکن به دیگران بدی می کند.

این نگاه، تنها به این کاراکتر محدود نشده است. در سایر قسمت های سریال هم افراد فقیر و زحمتکش به همین شکل هستند. مثلا در قسمتی که نیما و ناصر برای تحقیق درباره پدرشان به محل سابق زندگی خود رجوع می کنند، وقتی از یک رفتگر سوال پرسیدند، او برای راهنمایی آن ها مقدار زیادی پول طلب کرد! کجای ایران دیده اید که یک فرد برای یک راهنمایی ساده، از دیگران باج بگیرد؟ اما چنین تحریف هایی برای تکمیل آموزش زندگی به سبک «ساختمان پزشکان» الزامی بود.

آرش فهیم