چهارشنبه, ۲۷ تیر, ۱۴۰۳ / 17 July, 2024
مجله ویستا

روایت تلفنی!


روایت تلفنی!

● درباره نمایش ۱۷ دی کجا بودی
نمایش «۱۷ دی کجا بودی» به نویسندگی و کارگردانی امیررضا کوهستانی و با بازی نگار جواهریان، احمد مهرانفر، مهین صدری، الهام کرد، سعید چنگیزیان و فاطمه …

درباره نمایش ۱۷ دی کجا بودی

نمایش «۱۷ دی کجا بودی» به نویسندگی و کارگردانی امیررضا کوهستانی و با بازی نگار جواهریان، احمد مهرانفر، مهین صدری، الهام کرد، سعید چنگیزیان و فاطمه فخرایی در تماشاخانه ایرانشهر به روی صحنه رفت.

داستان نمایش دزدیده شدن تفنگ یک سرباز در خانه‌ای در لواسان است که گروهی از دانشجویان تئاتر در آنجا تمرین داشته‌اند. اعضای گروه برای گرفتن انتقام‌های شخصی تفنگ را برمی‌دارند. صبح روز ۱۷ دی ماه همه رفته‌اند و سرباز مستأصل مانده است تا شاید تفنگش را بیابد. با برخی از اعضای گروه تماس می‌گیرد تا شاید تفنگش را بیابد. نمایش مکالمات تلفنی او با اعضای گروه است و بررسی وضعیت تک تک اعضای گروه و چگونگی برقراری ارتباطات تلفنی. در بخش طراحی صحنه کارگردان ترکیب سه بخشی را اعمال کرده؛ سه مربع سفید رنگ شطرنجی که دو بخش آن کاملاً تکمیل شده است و تنها یک بخش انتهایی آن به نظر نیمه‌کاره است که در پایان نمایش به طور المانی مبین خانه نیمه‌کاره یکی از شخصیت‌هاست. اما به طور کلی اثر دارای سیالیت مکانی است و همچون لوکیشن‌های متفاوت یک فیلم کوتاه هستند. دو طرف این سه بخش با پرده‌های سفیدی پوشیده شده و فاصله این سه بخش با دو ردیف صندلی پر شده است.

شخصیت‌ها تا زمان ایفای نقش‌های خود روی صندلی‌ها نشسته‌اند و هنگام اجرای نقش خود روی فضای شطرنجی سفید حرکت می‌کنند. اما برخلاف دیگر اجراهای امیررضا کوهستانی حرکت بازیگران ناپخته است تا آنجا که به نظر می‌رسد طراحی خاصی مدنظر قرار نگرفته است. آزادی بازیگران در پرداخت حرکت خوب است اما نه تا آنجا که به نوعی سبب هرج و مرج شود. گاهی بازیگران از فضای شطرنجی میانی به فضای اولیه و یا از بخش میانی به بخش سوم می‌روند که چه به لحاظ مفاهیم دیالوگ‌ها و چه به لحاظ حرکتی پیام خاصی ندارد. بنابراین بیش از پیش بر سیالیت حرکت و سیالیت گفت‌وگو بین شخصیت‌ها تأکید نشده است تا آنجا که زیبایی‌شناختی حرکت و میزانسن از یاد رفته است.مسئله ارتباطات سیال با گوشی همراه، امروزه یکی از مشکلات و دغدغه‌هایی است که هر شخصی با آن روبه‌رو است اما نشان دادن شکل ارتباطات انسانی با گوشی همراه تا عدم درک و فهم دیالوگ‌ها از سوی تماشاگران و بی‌نظمی طراحی حرکات بازیگران و بی‌منطقی سبب افت کار می‌شود.

پیش از این بارها نمایش‌هایی از امیررضا کوهستانی را شاهد بوده‌ایم از آن جمله می‌توان به رقص روی لیوان‌ها، قصه‌های در گوشی، کوارتت سفری به شمال، در میان ابرها، تجربه‌های اخیر، اتوپیاها؟! اشاره کرد و خلق ایده‌های متنوع و تعجب‌انگیز در طراحی حرکت بازیگران و یا حتی طراحی صحنه سبب شاخص بودن کارهای او بود، اما این بار به نظر می‌رسد «متن» بیشتر به خوانش اثر اکتفا می‌کند و شرایطی تقریباً رئالیستی را ایجاد می‌کند و از طراحی صحنه استفاده سطحی می‌شود. همچون دیگر آثارش عنصر «خواب» یکی از مسائل کلیدی و نقطه شروع نمایش است اما در این نمایش تنها در ابتدای اثر و در ایجاد گره افکنی از این عنصر استفاده و ناگهان رها می‌شود. در حالی که در آثاری همچون «در میان ابرها» خواب تا پایان اثر از ارکان اصلی نمایش بود.اما یکی از نقاط مثبت این نمایش، دیالوگ‌نویسی دقیق می‌باشد و بازی بازیگران همچون قبل دور از هرگونه اغراق است اما پیش از این گفته شد که پرده‌هایی دو طرف صحنه وجود دارد. استفاده از این پرده‌ها برای نشان دادن تصویر وسایل داخل کمدها در حین گشتن آنها از سوی سرباز اگرچه جذابیت تصویری خاصی دارد اما بار مفهومی و معنای ضمنی خاصی ندارد.

حال آنکه پیش از این کوهستانی از عناصر تصویری و حتی صوتی همچون منشوری سود می‌جست که از هر سو مفهومی تازه و نگاه تازه‌ای دربرداشت.