یکشنبه, ۳۱ تیر, ۱۴۰۳ / 21 July, 2024
مجله ویستا

از تولید تلویزیونی به مصرف سینمایی


از تولید تلویزیونی به مصرف سینمایی

نقد«فیتیله و ماه پیشونی»

سینمای کودک؛ باز هم همان حکایت نوستالژیک و البته درد آور و قصه های پرغصه اش! سینمایی که درخلأ آثار درخشان و دوست داشتنی و قابل دفاعش، دچار مرگی روزافزون شده و با آثار نازل و باری به هر جهت و روزمره ای دست به گریبان است.

سینمایی که گرچه «نیست» اما جشنواره پرطمطراق و پرهیاهویی دارد که ... بیا و ببین!

باری؛ فیلم «فیتیله و ماه پیشونی» هم مثل سایر همقطاران و مشابهانش از یک روند و ایده معمول و مألوف برای ساخت و پرداخت و تولید و نمایش خود سودجسته است:

کاراکترهای مشهور یک «برنامه تلویزیونی» گردآمده دریک «فیلم سینمایی»! این همان اتفاقی است که برای کلاه قرمزی هم افتاد و فیلم کلاه قرمزی و پسرخاله را به پرفروش ترین فیلم تاریخ سینمای ایران تبدیل کرد.

اما باید دید استفاده از این شگرد و بهره بردن از این سفره- تا حدی-آماده و سودجستن از یک آشنایی تصویری قبلی میان مخاطب و شخصیت های فیلم تا چه حد قابل قبول و استاندارد است و اینکه استفاده از چنین موقعیت و شرایطی تا چه اندازه از دل ارزش های سینمایی بیرون می آید و تا چه میزان هم ناشی از تنبلی و یا سوء استفاده از داشته های پیشینی است؟

از جهت دیگر باید این مسئله نیز مطرح و سنجیده شود که فیلم «فیتیله و ماه پیشونی» آیا بناست به طور مستقل و بنابر داشته های خودش مورد قضاوت قرارگیرد و یا به عنوان دنباله ای بر یک مجموعه تلویزیونی با کاراکترهای محوری مشخص؟

این مسئله وقتی اهمیت پیدا می کند که با خود «فیلم» روبه رو می شویم و با این نکته که فیتیله و ماه پیشونی دریک عدم توازن و لغزندگی، به جهت روایت سینمایی و بیان و زبان و لحن و درام به سرمی برد و معلوم نیست که مخاطب با یک اثر شخصیت محور روبروست یا موقعیت محور؟ و اینکه آیا این کاراکترها هستند که بستری برای بازگویی قصه فیلم شده اند و یا اینکه این قصه است که بهانه و بستری برای جولان دادن شخصیت ها شده؟

فیلم داستان ضعیف و اولیه ای دارد که ورز داده نشده و درعین حال، نتوانسته به آن خواسته و چینش اصلی هم در استفاده از کاراکترهای آشنای آن برنامه تلویزیونی دست یابد و از آن، آنچنان که باید و شاید سود ببرد.

ضمن آنکه باید گفت شخصیت فیتیله ای ها هم در فیلم در نیامده و این به خاطر یک غفلت جدی در باب یک مسئله اساسی است و آن اینکه:

برخی از شخصیت ها خاص مدیوم و قالب تلویزیون هستند و الزاما همان کارکردی را که در رسانه «تلویزیون» دارند، در رسانه دیگری مثل «سینما» یا تئاتر ندارند و این نکته مهمی است که کارگردان فیلم «فیتیله و ماه پیشونی» از آن غفلت ورزیده است.

اینکه ما گمان کنیم سینما مثل خمره رنگرزی است و می شود هر مظروفی را در این ظرف ریخت و از آن معجونی خوب و بدیع و تازه و قابل استفاده پدید آورد، صرفا تلقی ناقص و غلط ماست و ابدا ربطی به سینما و ماهیت و ذات آن ندارد و البته در این گونه مواقع معمولا نتایجی که از ماحصل کار به بار می آید اتفاقات به شدت ناخوشایند و گاه افسرده کننده ای است. درحالی که سازنده اثر اگر به این بینش و سواد هنری دست می یافت که تفاوت میان قالب ها و ساختار آنها را دریابد به چنین مخمصه ای نمی افتاد.

فیلم «فیتیله و ماه پیشونی» درحالی که عده ای گمان می کردند به سطح بالایی از فروش دست یابد و خاطره ای شبیه کلاه قرمزی و امثالش را تکرار کند درپایین ترین رتبه جدول فروش فیلم های حال حاضر اکران سینماها، شرایطی ناخوشایند و محقرانه را تجربه می کند که البته دلایل اصلی این وضعیت را برشمردیم. قابل توجه سازندگانش برای توجه و دقت درکارهای بعدی که امیدواریم آثار بهتر و استانداردتری باشد و فیلم هایی برای کودکان و طبق خواسته و بنابر نیازسنی و فکری آنان و نه صرفا به نام کودکان و به کام دیگران!

محمد قمی