جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

فلسفه سیاسی امام علی علیه السلام


فلسفه سیاسی امام علی علیه السلام

در مقاله حاضر در صدد آنیم كه نظر و سیره آن بزرگوار را در این موضوع بررسی كنیم روشن است كه تاریخ هیچ موردی را سراغ ندارد كه در آن, حضرت علی ع از روش غیر انسانی و خلاف اخلاق و شرع استفاده كرده باشد این سخنی است كه جملگی بر آنند و دوست و دشمن به آن اعتراف دارند و حتّی غیر مسلمانانی چون جرج جرداق مسیحی نیز امیرالمؤمنین ع را اسوه انسانیت می شمارند و او را «صدای عدالت انسانی» می نامند

●آیا هدف؛ وسیله را توجیه می‏كند؟

این، یكی از مهم‏ترین سؤالهایی است كه در فلسفه سیاسی مطرح است. پس برای مردم عادی مطرح نیست؟ چرا. این پرسش برای همگان مهم است و مردم كوچه و بازار نیز با زبان خاصّ خود در صدد یافتن جواب آن هستند. این سؤال را به تعبیر روان‏تر و روشن‏تر می‏توان چنین بیان كرد: آیا برای رسیدن به مطلوب و مقصود خود، می‏توانیم هر گونه ابزار و وسیله‏ای را به كار ببریم؟ به بیان دیگر: اگر هدفمان خوب باشد، آیا می‏توان برای رسیدن به آن از وسایل بد و پلید هم استفاده كرد؟ مثلاً هدف شخصی آن است كه مردم را شاد كند؛ آیا برای این كار می‏تواند از هر روشی مثل دروغ و... بهره بگیرد؟ یا آنكه كسی می‏خواهد به قدرت و حكومت برسد؛ آیا به این جهت می‏تواند از نیرنگ و فریب استفاده كند؟ و ...

نظر واقعی و عملكرد بسیاری از سیاستمداران دیروز و امروز چنین بوده و هست كه: آری، هدف وسیله را توجیه می‏كند و به كار بردن هر وسیله‏ای هر چند ضدّ اخلاق و دین و انسانیت باشد، برای تأمین هدف رواست و «اَلغایاتُ تُبَرِّرُ الْمَبادِیَ» و «خُذِ الْغایاتِ و اتْرُكِ الْمَبادِیَ» .

این نظر بسیار عجیب و تأسفّ آور است؛ امّا وجود دارد. مثلاً ماكیاول در كتاب «شهریار» چنین نوشته است: «.... همگان بر این نكته واقفند كه صفاتی مانند وفاداری، حفظ حرمت قول، درستی رفتار و نیالودگی به نیرنگ تا چه پایه در شهریار پسندیده است. امّا از آن طرف، در قبال حوادثی كه در عصر ما اتفاق افتاده است، خود به چشم می‏بینیم كه شهریارانی كه زیاد پایبند حفظ قول خود نبوده‏اند ولی در مقابل، رموز غلبه بر دیگران را به كمك حیله و نیرنگ خوب می‏دانسته‏اند، كارهای بزرگ انجام داده‏اند و وضعشان در آخر كار بهتر از آن كسانی بوده است كه در معامله با دیگران صداقت و درستی به خرج داده‏اند. پس بگذارید همه این را بدانند كه برای رسیدن به هدف از دو راه می‏توان رفت: یكی از راه قانون و دیگری از راه زور. از این دو راه، اولی شایسته انسان‏ها و دومی شایسته حیوان‏هاست. ولی از آنجا كه طریقه اول غالبا بی تأثیر است، تشبّث به طریقه دوم ضرورت پیدا می‏كند... . بر شهریار واجب است كه حیله‏گری روباه را برای دفع گزند با صولت شیر برای نشان دادن قدرت توأم سازد.... یك شهریار دور اندیش هرگز نمی‏تواند ـ و نباید ـ خود را پایبند حفظ قولی كه داده است، بشمارد... در نتیجه هر آن شهریاری كه در استقرار و حفظ قدرتش كامیاب گردد، می‏تواند مطمئن باشد كه همگان، از كوچك و بزرگ، بی آنكه درباره خوبی یا بدیِ وسایلی كه وی برای تحصیل هدفش به كار برده است، اندیشه كنند، از آنجا كه خود هدف را تصویب كرده‏اند وسایلش را نیز ـ هر قدر هم پست و ناروا باشد.ـ تصویب خواهند كرد.»(۱)

مثال دیگر، سخن چرچیل است. او در كتابی كه در تاریخ جنگ جهانی دوم نوشته است، درباره حمله متّفقین به ایران می‏نویسد: «اگر چه ما با ایرانی‏ها پیمان بسته بودیم، قرارداد داشتیم و طبق قرارداد نباید چنین كاری می‏كردیم، ولی این معیارها ـ پیمان و وفای به عهد ـ در مقیاسهای كوچك درست است؛ دو نفر وقتی با یكدیگر قول و قرار می‏گذارند، درست است؛ امّا در سیاست وقتی كه پای منافع یك ملّت در میان می‏آید، این حرفها دیگر موهوم است؛ من نمی‏توانستم از منافع بریتانیای كبیر به عنوان اینكه این كار ضدّ اخلاق است، چشم بپوشم كه ما با یك كشور دیگر پیمان بسته‏ایم و نقض پیمان بر خلاف اصول انسانیّت است. این حرفها اساسا در مقیاسهای كلّی و در شعاعهای خیلی وسیع درست نیست.»(۲)

نمونه سوم عملكرد معاویه است. او صلح نامه‏ای را با امام حسن مجتبی علیه‏السلام امضاء كرد؛ امّا دیر زمانی نگذشت كه همه مواد صلح‏نامه را نادیده گرفت و نقض كرد و به صراحت گفت كه: «ای مردم! آگاه باشید آن پیمان و شروط در زیر دو پای من قرار دارد.»(۳)

و از این نمونه‏ها؛ صفحات تاریخ، ده‏ها و صدها و بلكه هزارها و میلیون‏ها سراغ دارد و بسیارند انسانها و سیاستمدارانی كه شعار و ادّعای اصول انسانی و حقوق بشر و دین و اخلاق داشته و دارند امّا اعمال و رفتار آنها طبق دستور شیطانی ماكیاول است و زشت‏ترین افعال را برای اهداف مادّی و حیوانی خود مرتكب می‏گردند. چنان رفتار می‏كنند كه گویی بویی از انسانیّت نبرده‏اند و حیوانی بیش نیستند و به تعبیر قرآن كریم:«... أولئك كالأنعام بل هم أضلّ»

نمونه روشن آن در دوران معاصر ؛ عملكرد خائنانه صدام ـ رئیس جمهور عراق ـ است كه در سال ۱۳۵۹ شمسی آشكارا در برابر چشمان حیرت‏زده جهانیان در پرده تلویزیون عراق ظاهر شد و قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر را پاره كرد و عهد و پیمان و قراردادی را كه تنها پنج، شش سال از امضای آن گذشته بود، نادیده گرفت و نقض كرد و بدین وسیله به دست خود، سندی بر رسوایی و پیمان شكنی خود پدید آورد!

امّا در بین سیاستمداران تاریخ ؛ به ندرت كسانی یافت می‏شوند كه با اعمال و رفتار خود اخلاق و اصول متعالی انسانی را پاس داشته‏اند و عملكرد آنان گواهی می‏دهد كه «هدف» هرگز «وسیله» را توجیه نمی‏كند و برای تأمین اهداف عالی و مقدّس نیز باید از ابزار و وسیله‏های اخلاقی، انسانی و مشروع استفاده كرد. بی تردید یكی از مهم‏ترین سیاستمداران جهان و اسوه‏های انسانیت؛ حضرت امیرالمؤمنین علی علیه‏السلام است، در مقاله حاضر در صدد آنیم كه نظر و سیره آن بزرگوار را در این موضوع بررسی كنیم. روشن است كه تاریخ هیچ موردی را سراغ ندارد كه در آن، حضرت علی علیه‏السلام از روش غیر انسانی و خلاف اخلاق و شرع استفاده كرده باشد. این سخنی است كه جملگی بر آنند و دوست و دشمن به آن اعتراف دارند و حتّی غیر مسلمانانی چون جرج جرداق مسیحی نیز امیرالمؤمنین علیه‏السلام را اسوه انسانیت می‏شمارند و او را «صدای عدالت انسانی» می‏نامند. این در حالی است كه امام علی علیه‏السلام دشمنان بسیاری داشت و دارد و بلكه از پر دشمن‏ترین انسانهای روی زمین است و دشمنان از راه‏های گوناگون سعی در تخریب شخصیت ایشان داشته و دارند؛ امّا با این همه، آن قدر گفتار و رفتار و سیره امیرالمؤمنین علی علیه‏السلام پاك و پیراسته و خدایی و اخلاقی بود كه تاكنون ـ و بعد از گذشت حدود ۱۴ قرن از عصر ایشان ـ احدی نتوانسته است حتی یك مورد را نشان دهد كه در آن امیرالمؤمنین علیه‏السلام برای رسیدن به هدف، از روش و شیوه غیر انسانی و اخلاقی و شرعی استفاده كرده باشد و بلكه در تاریخ موارد فراوانی ذكر شده است كه در آن امیرالمؤمنین علیه‏السلام به خاطر مراعات اصول اخلاقی و انسانی و شرعی، دچار محرومیّت و مشكلات اجتماعی و.... شده است و هرگز به هیچ زشتی و بدی و شیطنتی آلوده نشده است. همه آنچه گذشت، در حالی است كه امیرالمؤمنین علیه‏السلام روشهای شیطانی را بهتر از هر انسانی می‏دانست و به همه چیز آگاهی داشت و به تعبیر خودش:

«وَ اللّهِ ما معاویهُٔ بِأَدهی مِنّی و لكنَّهُ یَغدِرُ وَ یَفجُرُ وَ لَو لا كَراهِیَهُٔ الغَدرِ لكنت من أدهی الناسِ و لكن كُلُّ غدرهٍٔ فجرهٌٔ و كُلُّ فجرهٍٔ كفرهٌٔ و لكُلّ غادر لِواءٌ یُعرَفُ بِهِ یَومَ القِیامَهِٔ و اللّهِ مااُستَغفَلُ بالمكیدهٔ و لا اُستغمز بالشّدیدهٔ.»(۴)

به خدا قسم! معاویه از من زیرك‏تر نیست؛ امّا فریبكاری و خیانت و معصیت می‏كند. و اگر مكر و فریب ناپسند نبود، من از زیرك‏ترین مردمان بودم؛ ولی هر بی وفایی، گناه است و هر گناه، ناسپاسی. و برای هر فریبكاری پرچمی است كه با آن در روز قیامت شناخته می‏شود. به خدا قسم! من به وسیله مكر غافلگیر نمی‏شوم و در سختی‏ها ناتوان و عاجز نمی‏گردم.

و این گونه است كه پس از بیعت مردم مدینه در سال ۳۵ هجری، امام امیرالمؤمین علیه‏السلام در اولین سخنرانی، با كمال صداقت و صراحت و قاطعیت می‏فرماید: «ذمّتی بما اقول رهینهٌٔ و أنابه زعیمٌ انّ من صرّحت له العبرُ عمّا بین یدیه من المثلات حجزته التقوی عن تقحّم الشّبهات. اَلا و انّ بلیّتكم قد عادت كهیئتها یوم بعث الله نبیّه صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و الذی بعثه بالحقّ لَتُبَلبَلُنَّ بَلبَلَهًٔ و لَتُغَربَلُنَّ غَربَلَهًٔ و لَتُساطُنَّ سوطَ القِدرِ حتّی یعودَ اَسفلكم اَعلاكم و أعلاكم أسفلكم و لیسبقَنَّ سابقون كانوا قصّروا و لیقصرنّ سبّاقون كانوا سبقوا. واللّهِ ما كتمت وَشمَهًٔ و لا كذبتُ كِذبَهًٔ و....»(۵)

نویسنده:محمّد خردمند

پی‏نوشتها:

۱ ـ خداوندان اندیشه سیاسی؛ مایكل ب. فاستر، ترجمه دكترجواد شیخ الاسلامی؛ شركت انتشارات علمی و فرهنگی، ویراسته دوم، چاپ اول، تهران، ۱۳۷۳ ش، ج ۱، ص ۵۲۷ـ۵۳۱.

۲ ـ بنابرنقل استاد شهید مرتضی مطهری در سیری در سیره نبوی، انتشارات صدرا، چاپ دوم، ۱۳۶۶ ش، ص ۹۲.

۳ ـ الفتوح لابن اعثم الكوفی، ج ۴، ص ۱۶۳ و صلح امام حسن(ع)، شیخ راضی آل یاسین، ترجمه حضرت آیت اللّه سیدعلی خامنه‏ای؛ انتشارات آسیا، چاپ اول، ۱۳۴۸ ش، ص ۴۰۷.

۴ ـ نهج البلاغه صبحی صالح و دشتی، خطبه ۲۰۰ و فیض الاسلام، خطبه ۱۹۱.

۵ ـ همان، خطبه ۱۶.

۶ ـ همان، خطبه ۱۲۶.

۷ ـ حیات فكری وسیاسی امامان شیعه، رسول جعفریان، انتشارات انصاریان، چاپ اول، ۱۳۷۶ ش، ص ۵۹.

۸ ـ مروج الذهب، ج ۲، ص ۳۵۴ـ۳۵۶ و نیز سیری در سیره نبوی، ص ۱۳۲.

۹ ـ نهج البلاغه، خطبه ۲۲۴.

۱۰ ـ لؤلؤ و مرجان، ص ۱۸۳ـ۱۸۷ و نیز ر.ك: حماسه حسینی، شهید مطهری، ج ۱، ص ۱۹ـ۵۲.

منبع:ماهنامه كوثر، شماره ۴۸


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.