دوشنبه, ۲۴ دی, ۱۴۰۳ / 13 January, 2025
تانگوی تك نفره بچه خشن مكزیكی كه می خواست ناپلئون شود
پسر تنهای تیرهپوست مكزیكی با آن لبخند بیمارگونهاش كه در كودكی دلش میخواست ناپلئون میبود و در برهههای مختلف نوجوانی آرزوی «میكلآنژ»، «شكسپیر»، «پیكاسو»، «مارتین لوتر» و «جك دمپسی» بودن را داشت، همه اینها را در نهایت به دست آورد. این نوجوان حاشیهنشین لسآنجلسی در دهههای بیست و سی كه مشاغل گوناگونی را تجربه كرد در نهایت با بازیگر بودنش در همه نقشی حضور یافت و رویاهای كودكیاش را تعبیری خوش انجام بخشید...
«آنتونی كویین» با نام واقعی «آنتونی رادولف اكساكا كویین»، این هنرپیشه سرزنده، شاد و البته خاكی و زمینی یكی از پیچیدهترین و متنوعترین شخصیتها را میان مشاهیر هالیوود دارد. او در آوریل سال۱۹۱۵ در مكزیك به دنیا آمد، اما پیش از اینكه بدل به یك هنرپیشه شود، رشد سنی و شخصیتیاش را در امریكا بود كه به انجام رساند. خانواده او، وقتی «آنتونی» فقط چهارسالش بود به «لسآنجلس» مهاجرت كردند.
در دهه سی، «كویین» پیش از اینكه كار بازیگری را آغاز كند مشاغل زیادی را تجربه كرد. او زمانی یك بوكسور حرفهیی بود و زمانی هم نقاشی و طراحی میكرد. كارنامه حرفهیی این هنرمند در سال ۱۹۳۶ با فیلمهای «آزادی مشروط» و «راه شیری»، پس از اندك زمانی بعد از حضور صحنههای تئاتر آغاز شد. در سال ۱۹۳۷، او با دختر كارگردان مشهور «سیلی ب دمیل» به نام «كاترین دمیل» ازدواج كرد، اما این ازدواج در پیشرفت كاری این هنرپیشه نقش چندانی نداشت و سرتاسر دهه چهل را «آنتونی كویین» با بازی در نقشهای منفی كمپانی پارامونت گذراند. تا سال ۱۹۴۷، آنتونی، بیش از پنجاه فیلم را بازی كرده بود، در نقشهای متنوعی كه از سرخپوست تا مافیایی، از آشپز هاوایی تا آدمهای چینی را شامل میشد، اما او هنوز یك هنرپیشه بزرگ محسوب نمیشد. بنابراین او رو به تئاتر آورد، به جایی كه او در برادوی با بازی در نقش «كوالسكی استنلی» در نمایش «تراموایی به نام هوس» (كه مارلون براندو هم با بازی در این نقش به اشتهار رسید) اعتباری فراوان به دست آورد.
پس از بازگشت به روی پرده سینما در اول دهه پنجاه، «كویین» در یكسری فیلم ماجرایی رده B همچون «نقاب مرد انتقامجو» (۱۹۵۱) بازی كرد. اما یكی از بزرگترین نقشهایش را در سال ۱۹۵۲ در فیلم «زنده باد زاپاتا» ساخته «الیا كازان» در نقش مقابل «مارلون براندو» ایفا كرد. نقش مكمل او در نقش برادر زاپاتا، اولین اسكار را برای «آنتونی كویین» به ارمغان آورد و پس از آن «آنتونی» پیشنهادات فراوانی در فیلمهای بزرگ و مطرحی در هالیوود دریافت كرد. در سال ۱۹۵۳ او به ایتالیا رفت و در چند فیلم ظاهر شد كه یكی از بهترین نقشآفرینیهایش در فیلم «جاده» ساخته «فدریكو فلینی» در نقش یك مرد قدرتمند خشن با لكنت زبان كه ماجراجویی از سرورویش میبارد محصول آن دوران است. «آنتونی كویین» دومین اسكار نقش مكملش را بخاطر ترسیم نقش «گوگن» نقاش در فیلم «شور زندگی» ساخته «وینسنت مینهلی» در سال ۱۹۵۶ به دست آورد. سال بعد هم او بخاطر بازی در فیلم «غرب وحشی» ساخته «جرج كیوكر» یك بار دیگر نامزد اسكار شد. در طول دهه پنجاه، كویین بیشتر در نقش آدمهای خشن و جاهل ماب ظاهر شد، اما با پایان این دهه، او به تبع شرایط سنی نقشهای دیگری را پذیرفت، فیزیك كار شده و قدرتمند او، اندكی از فرم خارج شد، موهایش خاكستری شد و صورتش پر از چین و چروك شد. این تغییرات ظاهری برای او بهترین فرصت بود تا در فیلم «مرثیهیی بر یك سنگین وزن» در نقش یك بوكسور سابق ظاهر شود و سپس در همان سال در فیلم «لورنس عربستان» هم حضور یابد. هر دو این فیلمها در سال ۱۹۶۲ ساخته شدند. موفقیت بینظیر «زوربای یونانی» در سال ۱۹۶۴، نقطه اوج كارنامه «آنتونی كویین» در دهه شصت را رقم زد.این فیلم یك نامزدی اسكار دیگر برای آنتونی كویین به ارمغان آورد.
در پایان این دهه، كویین یك هنرپیشه قابل احترام بود كه هر فیلمش توجهمان را به خود جلب میكرد. در سال ۱۹۷۱، آنتونی كویین در یك سریال تلویزیونی ظاهر شد و یك بار دیگر هم در سال ۱۹۹۴ به این كار مبادرت ورزید...
پس از یك دوره كمكاری در دهههای هفتاد و هشتاد با حضور در فیلمهای متفاوتی چون «تب جنگل» (۱۹۹۱)، «آخرین قهرمان اكشن» (۱۹۹۳) و «قدم زدن روی ابرها» (۱۹۹۵) حضورش را در دهه نود هم امتداد بخشید.
در زندگی شخصی هم، كویین مثل شخصیت شكل گرفتهاش روی پرده سینما، شخصیتی دمدمی مزاج و غیرمتعارف بود. او زنش كاترین را در سال ۱۹۵۶، با سه فرزندی كه داشتند طلاق داد و سال بعد با «لولاندا كویین» كه یك طراح صحنه بود ازدواج كرد. ازدواج آنها در سال ۱۹۹۳ پس از اینكه منشی كویین در مطبوعات گفت كه از این هنرپیشه بزرگ بچهیی دارد، داغان شد. این دو در سال ۱۹۹۶ دومین فرزندشان را هم به دنیا آوردند. در كل، آنتونی كویین صاحب سیزده فرزند شد. او و لولاندا كه در سال ۱۹۵۶ به شكل بسیار باشكوهی ازدواج كرده بودند، در سال ۱۹۹۷ به تلخی از هم جدا شدند، جوری كه «لولاندا» و یكی از پسرانش «دنی كویین» در دادگاه از این هنرپیشه بزرگ بخاطر بدرفتاری و كتك زدن «لولاندا» شكایت كردند. «آنتونی كویین» اما این ادعا را رد كرد و عنوان داشت كه همسر سابقش به دلیل تصاحب ثروتش و بخصوص كلكسیون هنری بینظیرش این ادعاها را تنظیم كرده است.
در زمانهایی كه «كویین» بازی نمیكرد، یا اینكه در پی نامزدیهای جدید نبود، به نقاشی میپرداخت و در این راه هم یك هنرمند صاحب سبك شناخته میشد. او همچنین دو كتاب خاطرات نوشته است: گناه اصلی (۱۹۷۲) و «تانگوی تك نفره» (۱۹۹۷). در كتاب دوم، كویین بخاطر لحظات سیاه و تاریك گذشتهاش لحنی عذرخواهانه دارد.در سال ۲۰۰۱، آنتونی كویین كه سینما خیلی از لحظات زیبایش را مدیون اوست، به دلیل مشكلات تنفسی در هشتاد و شش سالگی از دنیا رفت.
● گزیده فیلمشناسی آنتونی كویین، ارباب مرده است
راه شیری، آزادی موقت، دشمن قسمخورده، فروشنده شب (۱۹۳۶)، عروسی وایكی كی، زیر پرچمهای بیگانه، آخرین قطار از مادرید، شركای جنایت، دختر شانگهای (۱۹۳۷)، دانستن خطرناك است، مردان قمارباز، سلطان آلكاتراز (۱۹۳۸)، سلطان محله چینیها، یونیون پاسیفیك، جزیره مردان گمشده، جاسوس تلویزیونی (۱۹۳۹)، جادهیی به سنگاپور، روحگیرها، رنجرهای تگزاس باز میگردند (۱۹۴۰)، ضربه، دزدان سقوط میكنند، خون و شن، گلولههایی برای اوهارا، آنها چكمه به پا مردند (۱۹۴۱)، غرور كامل، راهی به مراكش، شاهین سیاه، بوفالو بیل (۱۹۴۳)، بانوان واشنگتن، گانگستر، چشمان ایرلندی میخندند (۱۹۴۴)، آسمان چینی، از اینجا كجا میرویم؟، بازگشت به باتان (۱۹۴۵)، كالیفرنیا (۱۹۴۶)، سندباد بحری، زن ناكامل، طلای سیاه، غول (۱۹۴۷)، شجاعان، خطر، نقاب انتقامجو (۱۹۵۱)، زندهباد زاپاتا، دنیا در دستان او، علیه همه پرچمها (۱۹۵۲)، شهر كنار دریا، سمینوله، شرق سوماترا، وحشی غران (۱۹۵۳)، انتظار طولانی، جاده، آتیلا (۱۹۵۴)، اولیس، ماتادور دلاور، هفت شهر طلا (۱۹۵۵)، شور زندگی، مردی از دل ریو، گوژپشت نتردام، ضیافت خشونت (۱۹۵۶)، حاشیه رودخانه (۱۹۵۷)، اركیده سیاه، نجات معصومان، آخرین قطار گان هیل (۱۹۵۹)، پرتره سیاه (۱۹۶۰)، توپهای ناوارون (۱۹۶۱)، باراباس، مرثیهیی برای یك سنگینوزن، لورنس عربستان (۱۹۶۲)، اسب كهر را بنگر، دیدار، زوربای یونانی (۱۹۶۴)، بادهای جاماییكا، ماجراهای ماركوپولو (۱۹۶۵)، فرمان گمشده (۱۹۶۶)، ساعت بیست و پنجم، اتفاق، توپهای سن سباستین (۱۹۶۷)، كفشهای ماهیگیر، ماگوس، راز سانتا ویتوریا (۱۹۶۸)، رویای سلاطین، قدم زدن در باران بهاری (۱۹۶۹)، پرچم (۱۹۷۰)، شهر، مرد و شهر (۱۹۷۱)، ترور ژولیوس سزار، در خیابان صد و دهم (۱۹۷۲)، ارباب مرده است (زیبا و مرگبار) (۱۹۷۳)، قرارداد مارسی (۱۹۷۴)، پیغام، هدف تروریست، میراث (۱۹۷۶)، مسیح نازارا، غول یونانی (۱۹۷۸)، كاروانها، فرزندان سانچز، گذر (۱۹۷۹)، شیرهای صحرا، ریسك بزرگ (۱۹۸۱)، والنتینا (۱۹۸۲)، انتقام، ارواح نمیتوانند این كار را انجام دهند، پیرمرد و دریا (۱۹۹۰)، ستارهیی برای دو نفر، فقط تنها، تب جنگل، مافیاییها (۱۹۹۱)، آخرین قهرمان اكشن (۱۹۹۳)، كسی برای دوست داشتن (۱۹۹۴)، راه رفتن روی ابرها (۱۹۹۵) و...
سهند عنایتی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست