یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

هجوم دوباره «نوآر»ها


هجوم دوباره «نوآر»ها

این روزها طی یك موج پایان ناپذیر ولی امیدواركننده, تعداد زیادی از فیلم های اصیل پلیسی جنایی و آثار موسوم به «فیلم نوآر» توسط استودیوهای مربوطه بر روی نوارهای D V D و با كیفیت بالنسبه خوب در كشورهای مختلف غرب اروپا و همچنین آمریكا و كانادا روانه بازار شده اند و حتی بعضی «نوآر»های نه چندان درخشان هم در این روند در اختیار علاقه مندان گذاشته شده اند

این روزها طی یك موج پایان ناپذیر ولی امیدواركننده، تعداد زیادی از فیلم های اصیل پلیسی - جنایی و آثار موسوم به «فیلم نوآر» توسط استودیوهای مربوطه بر روی نوارهای D.V.D و با كیفیت بالنسبه خوب در كشورهای مختلف غرب اروپا و همچنین آمریكا و كانادا روانه بازار شده اند و حتی بعضی «نوآر»های نه چندان درخشان هم در این روند در اختیار علاقه مندان گذاشته شده اند. به این ترتیب می توانید به یاد گذشته بسیار پربارتر سینما دوباره كارآگاه های خصوصی و اسلحه به دست را در كنار گنگسترهای بی رحم و افراد مرموزی كه معلوم نیست یاور خلافكاران هستند یا متمایل به قانون، دوباره روبروی خود ببینید و در تصورات و اوهام فرو روید و در تصاویری عمدتاً سیاه و سفید از خود بپرسید كه چرا كارآگاه قصه بیشتر از هر یك از گنگسترهای ماجرا، مستعد و آماده كج روی است.

بر اثر این روند، «فیلم نوآر»ها یكی از روشن ترین دوران خود را طی دهه های اخیر سپری می كنند و بازگشت پرشكوهی داشته اند و به هر یك از فروشگاه های عرضه نوارهای ویدئویی در لندن و نیویورك كه قدم بگذارید، قفسه های آن را سرشار از این محصولات می یابید.

آلن سیلور كه نویسنده كتاب های متعددی درباره «فیلم نوآر»ها بوده و حتی یك دایره المعارف هم در این خصوص نوشته، پاییز ۲۰۰۶ می گوید: «استودیوها شروع به عرضه مجدد تمامی فیلم نوآرهای خود كرده اند و این كار پایان نمی یابد مگر در زمانی كه هرچه در انبارها دارند، تمام شود. آنها باز هم قانع نمی شوند و پس از تمام شدن این آثار هم به دنبال هر چیزی خواهند گشت كه قسمتی از آن شبیه به نوارها باشد و بتوان این واژه را به آن اطلاق كرد و فیلم هایش را به نمایش درآورد.»

در این راستا استودیوهای برادران وارنر و فاكس یك نقش پیشرو را بازی كرده اند و بیشترین «نوآر»ها در ماه های اخیر را آنها روانه بازار كرده اند.وارنر سه مجموعه از «فیلم نوآر»ها را كه هر كدام بالغ بر ۵ یا ۶ فیلم می شوند، عرضه كرده و جدیدترین آنها از اواخر شهریور ماه در اختیار متقاضیان گذاشته شده است. مجموعه اول بسیار خوب بود، زیرا كلاسیك هایی مثل «از درون گذشته» و «عزیز مرا بكش» را در بر داشت، اما مجموعه های بعدی چند فیلم ناشناخته و نه چندان برتر را نیز شامل می شده است. بهترین فیلم در مجموعه سوم «بر زمین خطرناك» كار نیكولاس ری بوده است و در این مجموعه «بانویی در دریاچه» (یك داستان جنایی با در بر داشتن كارآگاه فیلیپ مارلو)، «اتفاق مرزی» (درباره یك مزرعه دار كه مكزیكی ها را از مرز عبور می دهد)، «نوع زن دلخواه او» (فیلمی جنایی و خاص با بازی رابرت میچم) و «راكت» (یك فیلم دیگر از میچم درباره فساد در اداره پلیس) هم مشاهده می شوند.

جورج فلتن اشتاین یكی از نواب رئیس كمپانی برادران وارنر كه سازمان متبوعش به گنجینه آثار جنایی و «نوآر»های خوب و بد كمپانی های قدیمی M.G.M و R.K.O دسترسی دارد و فیلم های این استودیوهای معتبر را تحت تملك خود گرفته، می گوید: «هیچ پایانی بر این قضیه متصور نیست و ما چنین چیزی را در افق پیش رو نمی بینیم. مردم دائماً می آیند و می پرسند این فیلم رابدهید، آن فیلم را می خواهیم و هركدام هم كه به دستشان می رسد، بلافاصله دیگری را می خواهند و اشتها و خواستشان در این زمینه پایان ناپذیر است. آنها تمام نوآرهای موجود را می طلبند.»

حدس فلتن اشتاین و بهتر بگوییم یقین او این است كه سازمان متبوعش از مرز عرضه ۱۰ كلكسیون از فیلم نوآرها بر روی نوارهای D.V.D هم فراتر خواهد رفت. در همین حال فاكس هم تا به حال ۲۵ فیلم نوآر ساخت خود را تحت عنوان فیلم نوآرهای فاكس روانه بازار و مغازه ها كرده و جدیدترین نمونه ها در این روند فیلم های «۱۴ ساعت»، «شوك» و «ویكی» هستند و اینها جملگی كارهایی به شمار می آیند كه تم شان چندان با چیزی كه به عنوان فیلم نوآر می شناسیم، همخوانی ندارد و اگر هم داشته باشد، از تطابق صد درصد با آن بی بهره است.

اما «فیلم نوآر» واقعاً چیست؟ تشریح و توصیف آن سخت است.

اگر سال های ۱۹۴۱ تا ۱۹۶۰ را زمان رواج و عرضه تمام كارهای قابل ذكر این ژانر بدانیم، این سبكی بود كه روش اكسپرسیونیسم آلمانی را به دل زندگی های شهری و فاسد آمریكا می برد و این دو دنیای متفاوت را با هم ادغام می كرد. با اینكه به سختی می توان خط بندی كرد و گفت كه موضوعات یك نوآر چه باید باشد، می توان گفت كه نوآرها تراژدی های جذاب و تلخی های جلب كننده ای هستند و از دنیایی می گویند كه سیاهی ها آدم هایی را در بر گرفته است كه چاره ای جز رویكرد به تباهی ندارند.

اكثر قریب به اتفاق این فیلم ها سیاه و سفیدها هستند و آدم های آن غیرقابل تخمین زدن اند و در ورای روشن ترین تصویر (اگر اصلاً موجود باشد) یك تفكر سیاه نشسته است و كاراكترها سوداهایی در سر دارند كه خود بهتر از هر كس می دانند فقط با قانون شكنی به دست می آید. آنها می دانند كه پایان محتوم راهشان مرگ است، اما با اشتیاق خیره كننده ای به سمت آن می شتابند. پلیس های این قصه ها هم گاه اسیر پلیدی ها هستند و حتی وقتی به روی طرف مقابل اسلحه می كشند، به نظر می آید كه دارند به سمت تصویری از خود شلیك می كنند و انگار آینه ای را می شكنند كه دو سو دارد و هر یك از سوها آدمی كاملاً متفاوت را به تصویر می كشد.

این آدم ها پوشالی و بدفرجام اند، اما به طرز محسوسی جذاب و شیك به نظر می رسند و بعید است كه بیننده فیلم در دنیای خیال با آنها همذات پنداری نكند و برای یك لحظه هم كه شده، خودش را جای آنها نگذارد. این در حالی است كه مقابل چشمش، آثار و پیامدهای تبهكاری این آدم ها را می بیند.

فاكس كه وصفش رفت، «نوآر»های دیگری چون «لورا»، «گوشه تاریك»، «بوسه مرگ»، و «فرشته سقوط كرده» را نیز روی D.V.D روانه مغازه ها كرده و هر ۴ مورد از تحسین شده ترین «نوآر»های تاریخ هستند. فاستر هرش، یكی از اعضای هیأت مدیره بنیاد فیلم های «نوآر» كه كتاب «طرف تاریك پرده» را درباره این ژانر ویژه سینمایی نوشته است، می گوید: «تفاوتی كه نسبت به گذشته به وجود آمده، این است كه استودیوها بیش از گذشته به ارزش های نوآر و محبوبیت آن نزد مردم پی برده اند و در همین راستا نیز به اقدام پرداخته اند. حتی اگر به فیلم های متوسط نوآر گذشته نگاه كنید و یا آثاری را كه به این صنعت مشهورند از نظر بگذرانید، می بینید كه اغلب آثار خوبی هستند. حسن این آثار این است كه هرچه بیشتر بگردید، باز آثار دیگری از این سبك را خواهید یافت و به گنجی می رسید كه قبلاً كسی آن را نیافته بود.»

فیلم های كلاسیك «نوآر» كه از نو عرضه شده اند، توجه و لطف ویژه ای را هم شامل حال خود دیده اند. به عنوان مثال فیلم «غرامت مضاعف» كار درخشان سال ۱۹۴۴ بیلی وایلدر كه به روایتی «مادر» تمام «نوآر»های تاریخ است و بر تمام آثار بعدی این ژانر تأثیرگذار بوده است، با كیفیت و تصاویر شفاف تری عرضه شده و نسخه D.V.D آن آشكارا بهتر و باكیفیت تر از هر نسخه ای است كه پیشتر از این فیلم به چشم دیده ایم. در فیلم كلاسیك وایلدر، مأمور بیمه ای (با بازی فرد مك موری) را می بینیم كه در دام یك زن حیله گر (باربارا استن ویك) می افتد تا شوهر این زن را سر به نیست كند و حق كلان بیمه او را بالا بكشند، اما همكار تیزهوش او در شركت بیمه (ادوارد جی رابینسون) و یك سری مسائل و برخوردهای دیگر او را لو می دهد.

«پستچی همیشه دو بار زنگ می زند» ، چه نسخه اصلی آن كه در ۱۹۴۶ با بازی لاناترنر و جان گارفیلد در رل های اصلی عرضه شد و چه بازسازی آن كه در سال ۱۹۸۰ با ایفای نقش از سوی جسیكا لانگ و جك نیكلسون به اكران درآمد، به گونه ای واریاسونی بر موضوع بنیادین «غرامت مضاعف» محسوب می شود و از آن وام گرفته است.

توجه فراوان مجدد به «فیلم نوآر»ها باعث شده كه ارزش بنیادین و غنای «نوآر»های خاص دیگری مثل «شب و شهر» و «كامیونی در خیابان جنوبی» از نو كشف و لمس شود و چشم ها را خیره كند و بازیگر اصلی هر دو فیلم ریچارد ویدمارك بوده است كه مثل رابرت میچم انگار زاده شده بود كه نوآر بازی كند و «عین جنس» بود.

رویكرد وسیع به نوآرها حتی در جریان فستیوال های سینمایی نیز محسوس بوده است. به عنوان مثال اواسط تابستان امسال بنیاد فیلم نیویورك جشنواره ای ۶ هفته ای از «نوآر»های «B» (درجه دوم) را كه توجه كمتری را برانگیخته، اما كارهای باارزشی بوده اند، به راه انداخت و از این طریق «نوآر»هایی مثل «زن شبح آسا» و «كومبوی بزرگ» را كه كمتر دیده شده اند، به نمایش نهاد.

به حرف های فاستر هرش بازمی گردیم. «شرایط طوری شده كه اگر ارائه كنم، می توانم حداقل از ژانویه تا جولای هر روزه به دیدن یك نوآر بروم و در گوشه ای از شهر یا فستیوال اثری از این ژانر را بیابم.»

از دید عده ای، رنسانس و حیات مجدد نوآرها، مسأله بی دلیلی نیست. آن فیلم ها اغلب در دوره جنگ جهانی دوم و سپس ایام جنگ سرد ساخته شده بودند و در نتیجه فیلم هایی تیره و سرشار از روحیات پارانوا و تصویرگر ایامی پرتردید و ریا بودند و زمانی را فراروی ما می گذاشتند كه عصبیت ها و نامرادی ها در آن فراوان بود و امروز و ۶ سال پس از گذشت قرن بیست و یكم، دنیا چندان بی شباهت با آن دوران نیست. آلن سیلور اظهار می دارد: «كافی است اخبار رادیو و تلویزیون را باز كنید و در دنیایی فرو روید كه فرق چندانی با آثار نوآر ندارد و ممكن نیست كه چنان چیزی به ذهنتان القا نشود. البته قضیه مقداری هم از نوستالژی و دلتنگی ایام از دست رفته نشأت می گیرد. مردم دوست دارند دوباره در دنیای گنگسترها، آدم های غیرقابل اعتماد، كارآگاه های خصوصی مرموز و مأموران چندجانبه فرو روند و روابطی را ببینند كه هیچ چیز آن قابل اعتماد نیست و چیزهایی كه واقعاً وجود دارد، همانی نیست كه به ظاهر دیده می شود.»

در عین حال یك دلیل اصلی تر برای درخشش و محبوبیت مجدد نوآرها وجود دارد و آن، عالی بودن شماری از این فیلم ها است. این آثار را می توان تركیبی هوشمندانه از سبك و محتوا دانست كه توانایی سحر كردن بیننده ها را دارد و می تواند تماشاگران را مثل كاراكترهایش به سایه های سیاه زندگی آدمی و به قسمت های تیره شخصیت انسانی منتقل كند و آنها را به سوی احتمال های توأم با پلیدی و كج اندیشانه ای بكشاند كه در همه حال برای بیننده رازآمیز و به تبع آن جذاب است.

او چیزی در این كاراكترها و كارهایشان می بیند كه برایش غیرمتعارف و تازه است و رفتن به سوی سرنوشت و مقصد نامعلومی را گواهی می دهد. مقصدی كه نوآرها برای ما به تصویر كشیده و تیره و ناشناخته اما بیانگر چیزهایی است كه اگر وجود داشته باشند، زندگی آدم ها متفاوت با چیزی می شود كه اینك هست و مردم آن را كسالت بار توصیف می كنند.

منبع: نیویورك تایمز

مترجم: وصال روحانی



همچنین مشاهده کنید