یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

تخیل در روایت تاریخ


تخیل در روایت تاریخ

نگاهی به مجموعه تلویزیونی « سال های مشروطه »

● بازیگران

ایرج راد، آزیتا حاجیان، محمدرضا شریفی نیا و...

● خلاصه داستان

سالهای پایانی سلطه حکومت فاسد قاجار بر ایران با نفوذ بیگانگان و بویژه سیاستمداران روس و انگلیس در تهران همراه شده است. فساد و ضعف حکومت ناصرالدین شاه، زمینه های گرایش مردم به مخالفت و درگیریهای داخلی را نیز فراهم می سازد...

مجموعه های تاریخی همواره جزو محبوب ترین و پر مخاطب ترین برنامه های تلویزیون در ایران بوده اند. سالهایی که «هزار دستان» و «سربداران» از محبوبترین ها بودند، تا همین چند سال پیش که «کیف انگلیسی» خیلی از مخاطبان را پای تماشای تلویزیون می نشاند، تاریخ ایران با پیچ و خم ها و اوج و فرودهایش همیشه از پربیننده ترین برنامه ها در مجموعه های داستانی بوده و هست. محمدرضا ورزی که ساخت دو برنامه «عمارت فرنگی» و «پدرخوانده» را هم به عنوان تجربیات قبلی در حوزه تاریخ ایران در پرونده دارد، با آگاهی نسبت به همین موضوع، به سراغ ساخت یک تاریخی دیگر رفته که البته نمونه های مشابه آن، در سالهای قبل و شاید بسیار بهتر از آنچه امروز جلوی دوربین ورزی رفته، ساخته شده است.

ورزی در مجموعه «سالهای مشروطه» که برای پخش در روزهای دهه فجر سفارش داده شده، به سراغ یکی از جذاب ترین و در عین حال پر داستان ترین شاهان ایرانی و آشفته ترین دوران تاریخی ایران معاصر رفته است که تا به حال بسیاری از هنرمندان در سینما و تلویزیون نیز آن را جلوی دوربین برده اند. مجموعه تلویزیونی «امیرکبیر»، سریال و فیلم سینمایی «کمال الملک» و چندین و چند نمونه مختلف و به یاد ماندنی دیگر را می توان از این دوران و داستانهای ناصرالدین شاهی نمونه آورد.

اما ورزی با وجود همه این تجربه های انجام گرفته، به قصد و با ادعای بازگویی برخی ناگفته های تاریخی به سراغ ناصرالدین شاه و دوران قاجاری تاریخ ایران رفته است. اینکه سالهای مشروطه چه جذابیتها و حرفهای تازه و ناگفته ای دارد، شاید یکی از ابعاد مهم توجه به سریال ورزی باشد که هر چه در آن کنکاش می کنیم، جز همان شعارها و ناسزاها و تمسخرهای گذشته به شاه فاسد قاجاری و نگاه دوباره به چگونگی اضمحلال ایران مقتدر در اواخر دوران سلطنت قاجاریه و حضور چپاولگر بیگانه در ایران، چیز تازه دیگری نمی توان در آن یافت، همه این روایت آشنا را ما و بسیاری از مخاطبان این سریال، از پیش می دانیم.

آنچه ناگفته پیداست اینکه روایت و داستان شتابزده سالهای مشروطه از تاریخ ایران دوره قاجار چندان تازه و جذاب نیست و تازه همان روایتهای آشنای پیشین از تاریخ را هم نمی توان در سریال ورزی سراغ گرفت. در واقع، آنچه بیش از هر چیز در مورد نگاه تاریخی سریال مشخص و پیداست اینکه؛ فیلمنامه و داستان آن به طور سطحی و به گونه ای شتابزده مورد پرداخت قرار گرفته و مطمئناً وجهه تاریخی و پشتوانه علمی و تاریخی غنی ندارد. همه این ویژگیها را می توان در شتابزدگی و سرعت روایت رویدادها و نگاه سطحی و یکجانبه گر دوربین ورزی نسبت به موقعیتها و رویدادها مشاهده کرد.

پر بیراه نیست اگر ضعف تحقیقات تاریخی و مبنای علمی را مهمترین کاستی «سالهای مشروطه» در یک نگاه کلی بدانیم و از آنجا که ورزی و داستان کلی و شتابزده اش همزمان با داستان ناصرالدین شاه و امینه تا میرزای شیرازی و شیخ فضل ا... نوری و میرزای آشتیانی و امیرکبیر و سیدجمال الدین اسدآبادی و... را یک جا و به سرعت روایت می کنند، تمرکز و دقت، یا حداقل امانتداری و صداقت را زیاد نمی توان انتظار داشت.

در کنار نگاه یکجانبه و یکسویه ورزی در این روایت تاریخی، البته جای داستان پردازی و استفاده از تخیل داستان پردازی هم وجود دارد و به نظر می رسد ورزی در مقام نویسنده فیلمنامه و کارگردان، بیشتر سعی کرده تا داستان تاریخی اش را با نگرش و نگاه داستانپرداز خود پر و بال بدهد و وارد کردن دیدگاه و روایتهای فرعی و شخصی جایگاه برجسته تر و پررنگ تری در سریال داشته است.

دیالوگ نویسی بدون دقت و شتابزده نیز در کنار سطحی نگری در پرداختن به داستانها، آسیب جدی دیگری است که «سالهای مشروطه» به آن دچار است. ظاهراً عدم تمایل به مشورت گرفتن و دخالت دادن تخصص های دیگر در حوزه های مختلف و بویژه در نوشتن دیالوگ ها، بیشترین ضعفها را متوجه سریال ساخته است.

در کنار همه اینها، ورزی سعی کرده با دکوپاژی تقریباً متفاوت از دیگر مجموعه های تاریخی، دست کم دوربینش را از نماهای ساکن و بی تحرک معمول برهاند و حرکت و زاویه دید متنوعی را برای نگاه سریال به شخصیتها و رویدادها انتخاب کند. این تنوع و تفاوت در استفاده از دوربین و حرکتهای آن در جاهایی باعث جذابیت بصری شده است؛ مثلاً حرکت سریع دوربین از روی آب حوض شمس العماره و نزدیک شدن به رویدادهای دربار، تعلیق و جذابیت رویداد را تشدید می کند.

اما در بخشهایی از سریال، این رویکرد در کنار ضعفهای ساخت و پرداخت قرار گرفته است. نماهای بسته متعدد از صورت و لبها و دستهای بازیگران در کنار بازی شتابزده و عجولانه آنها، بخشی از این ضعفها را دامن زده است. توجه کنید به نمای P . O . V از پشت عینکهای سید جمال الدین اسدآبادی در هنگام سخنرانی که چه تصویر زشت و بی هدفی را تنها به بهانه خلاقیت تصویری نتیجه داده است! یا مثلاً صحنه شلوغی ها و زد و خوردها که چقدر سریع و با کمک تکنیکهای تدوین جایگزین زیباییهای واقع گرایی در ساخت و بازنمایی مکان شده است.

گذشته از اینها، باید اعتراف کرد که قرار گرفتن دوربین سریال در مکانهای داخلی و فضاهای مربوط به کاخ گلستان و شمس العماره، به تنهایی بخش مهمی از جذابیتهای این سریال موزه ای را به خود اختصاص داده است. بازیگران در لباسهای قاجاری در اتاقها و سالنهای مختلف کاخ زیبای گلستان و شمس العماره به تنهایی تصاویر و رویدادهای زنده ای را به دست داده اند که با وجود تمام کاستیها و نواقص زیبا و دیدنی هستند و در بدبینانه ترین شرایط هم می توانند مخاطبشان را جذب و جلب فضا کنند.

بنابراین، طبیعی است که کارگردان هم تمایل و انگیزه بیشتری برای روایت داستان در باغها و کاخها دارد و از کنار فضاها و لوکیشن های عمومی و بیرونی به سادگی و با سرعت می گذرد.

از چهره آرام و گرم ایرج راد در نقش ناصرالدین شاه بگذریم که هیچ شباهت و سنخیتی میان آنها وجود ندارد؛ سریال ورزی یک روایت متفاوت با اصل، سطحی و شتابزده است که به واسطه فضاها و لوکیشن های زیبا و جذاب و نیز ساعت و زمان روتین پخش آن، توانسته مخاطبانی در میان بینندگان تلویزیونی پیدا کند.

آی سان نوروزی

نویسنده و کارگردان، محمدرضا ورزی