چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

در اقتصاد دانایی محور استعداد زنان شكوفا می شود


در اقتصاد دانایی محور استعداد زنان شكوفا می شود

روند مستقل كردن زنان از لحاظ اقتصادی در كشورهای ثروتمند بسیار كند بوده است و در كشورهای درحال توسعه, موانع نهایی و بنیادین از رشد حضور زنان در اقتصاد و دسترسی ایشان به منابع اقتصادی جلوگیری می كند

هم در كشورهای فقیر و هم در كشورهای توسعه‌یافته، زنان بخش عمدهء فقر ا تشكیل می‌دهند حتی در ایالات متحده نیز طبق آمار منتشر شده از سوی ادارهء سرشماری، ۱/۱۴ درصد زنان و ۱/۱۱ درصد مردان در فقر زندگی می‌كنند. در كشورهای درحال توسعه وضعیت اقتصادی زنان بسیار وخیم‌تر است. بر اساس برآورد كارشناسان سازمان ملل ۷۰ درصد فقرای جهان زنان هستند و با روزی كم‌تر از دو دلار زندگی می‌كنند. بانك جهانی در گزارش جدید خود اعلام كرده است راه‌حل اصلی، رفع فقر زنان مشاركت آن‌ها در فعالیت‌های اقتصادی است و این اقدام به رشد كل اقتصاد كمك بزرگی خواهد كرد.

روند مستقل كردن زنان از لحاظ اقتصادی در كشورهای ثروتمند بسیار كند بوده است و در كشورهای درحال توسعه، موانع نهایی و بنیادین از رشد حضور زنان در اقتصاد و دسترسی ایشان به منابع اقتصادی جلوگیری می‌كند. یكی از مهم‌ترین عوامل مساوی‌نبودن فرصت‌های اقتصادی زنان با مردان، تبعیضی است كه خانواده‌ها علیه دختران برای تحصیل قایل می‌شوند. این امر نه تنها چشم‌انداز زندگی شخصی زنان را در آینده دچار اختلال می‌كند بلكه با محروم كردن نیمی از نیروی كار از مشاركت در فعالیت‌های اقتصادی، از رشد مناسب اقتصادی می‌كاهند. گزارش بانك جهانی نشان می‌دهد به‌طور‌متوسط دستمزد زنان در جهان ۲۲ درصد پایین‌تر از مردان است و این وضعیت در كشورهای در حال توسعه بدتر از متوسط جهانی است. از سوی دیگر زنان جهان بسیار كم‌تر از مردان به اعتبار و وام‌های بانكی برای كسب و كار دسترسی دارند. برای مثال آمار منتشر شدهء بانك جهانی نشان می‌دهد در آفریقا، تنها یك درصد اعتبارات اعطا شده از بخش كشاورزی در اختیار زنان قرار می‌گیرد. تغییر این وضعیت بسیار دشوار و زمان‌گیر است اما راه دیگری وجود ندارد زیرا بهبود دسترسی زنان به فرصت‌های اقتصادی به محو محرومیت آن‌ها و در نهایت رشد اقتصادی كشورها منجر خواهد شد و به همین دلیل است كه بانك گرامین شبیه بسیاری از نهادهای ضدفقر تصمیم گرفته بر رفع محرومیت زنان تمركز كند. تقریبا تمام وام‌گیرندگان این بانك زن هستند و ارایه‌دهندگان وام‌های خرد تلاش می‌كنند ترتیبی دهند كه وام‌هایشان به افزایش دسترسی زنان به منابع اقتصادی و بهبود وضعیت آن‌ها منجر شود. برای مثال وام‌دهندگان كاری می‌كنند كه خانهء ساخته شده یا خریده شده از دسترنج زنان در مالكیت آن‌ها باقی بماند.

بانك جهانی و سازمان ملل در گزارش سال ۲۰۰۶ مدارك و شواهدی ارایه كرده‌اند مبنی بر این‌كه اعطای قدرت اقتصادی بالاتر به زنان به رشد اقتصادی كمك می‌كند. در بسیاری از كشورهای در حال توسعه مردان منبع درآمد خانواده هستند و توزیع درآمد بین دختران و پسران خانواده علیه دختران تبعیض‌آمیز است. به این ترتیب زنان آینده نیز به سبب همین تبعیض، از امكانات تحصیلی، شغلی و اجتماعی پایین‌تری نسبت به مردان برخوردار خواهند شد و این چرخهء معیوب ادامه پیدا خواهد كرد. قدرت اقتصادی، نحوهء تصمیم‌گیری زنان را به گونه‌ای تغییر می‌دهد كه باعث رشد رفاه كل جامعه می‌شود. تحقیقات نشان می‌دهد در خانوارهایی كه زنان درآمدها را تقسیم می‌كنند، هزینه‌ها بسیار اقتصادی‌تر انجام می‌شود و سلامت خانواده را بیش‌تر تامین می‌كند.

برای بسیاری از تحلیل‌گران اقتصادی این پرسش‌ها مطرح است كه آیا رشد اقتصادی به بهبود وضعیت زنان منجر خواهد شد یا ارتقای سطح زندگی و افزایش دسترسی آن‌ها به منابع اقتصادی، رشد اقتصادی را سبب خواهد شد؟ پاسخ این پرسش به ساختار اقتصادی هر كشور بستگی دارد. در كشورهایی كه ایجاد ارزش اقتصادی به قدرت بازو و كار فیزیكی بستگی دارد به طور طبیعی زنان از جایگاه مناسب برای ایجاد ارزش اقتصادی برخوردار نیستند، اما در جوامع دیگر كه ارزش اقتصادی حاصل تفكر و خلاقیت است زنان نقش گستردهء خود را در رشد اقتصادی نشان داده‌اند. در این جوامع رشد اقتصادی دانش محور، موقعیت زنان را بسیار بهبود بخشیده است. هر چه نقش زور بازو در اقتصاد كم‌تر می‌شود، فرصت‌های شغلی برای زنان بیش‌تر می‌شود. در اقتصاد دانش‌محور، قدرت و نفوذ اقتصادی و سیاسی زنان بسیار سریع‌تر از اقتصادهای دیگر رشد می‌كند. به این ترتیب بسیاری از اقتصاددان‌ها معتقدند، به جای تمركز صرف اعطای وام به زنان برای راه انداختن كسب و كارهای كوچك - كه البته ضروری است - بهتر است ساختار و محور اقتصاد را به سوی دانش و نرم‌افزار تغییر داد تا خود به خود زنان جایگاه مناسب اجتماعی، اقتصادی و سیاسی خود را بیابند.

● زنان كارآفرین در آفریقا

بر اساس تازه‌ترین برآوردها، زنان ۵۲ درصد جمعیت ۸۰۵ میلیون نفری قارهء آفریقا را تشكیل می‌دهند. به این ترتیب شكی باقی نمی‌ماند كه قدرت بخشیدن به این گروه برای رشد پایای اقتصادی ضروری است. اگرچه تحقیقات در زمینهء كارآفرینی زنان آفریقایی محدود است، اما تحقیقات انجام شده نشان می‌دهد، زنانی كه دارای ابزارهای اقتصادی و نیز منابع درآمدی هستند بیش‌تر از مردان در زمینهء آموزش، رفاه خانواده و اجتماع سرمایه‌گذاری می‌كنند. همچنین در آفریقا میزان برقراری ارتباط بین زنان كارآفرین با هم بسیار بیش‌تر از ارتباطی است كه مردان كارآفرین با هم برقرار می‌كنند در نتیجه شبكه‌های زنان كارآفرین استحكام بسیار بیش‌تری دارند. به این ترتیب می‌توان گفت زنان آفریقایی كه از كم‌ترین امكانات اقتصادی برای رشد بهره‌مند هستند، كلید توسعهء پایدار این قاره محسوب می‌شوند، البته این گفته در كشورهای پیشرفته و توسعه‌یافته نیز كاملا صادق است.

در ایالات متحده از سال ۱۹۹۰ تعداد شركت‌های تاسیس شده توسط زنان ۴۵ درصد رشد كرده و اكنون این واحدها _۲۰ میلیون نفر را در استخدام خود دارند و در كل سال گذشته بیش از هزار میلیارد دلار فروش داشتند. در آفریقا نشانه‌هایی از تحول مثبت مشاهده می‌شود. در محیط‌های كاری زنان به تدریج درصد بالاتری از كل نیروی كار را تشكیل می‌دهند و نیز میزان كارآفرینی رسمی توسط آن‌ها در حال افزایش است. در جهان، متوسط نرخ كارآفرینی زنان نسبت به جمعیت ۷۲/۷ درصد است، اما در آفریقا این میزان ۸/۴ درصد است و این زنان در كارهای نسبتا غیرتخصصی نظیر صنایع دستی، كشاورزی و خدمات مشغول فعالیت هستند. بیش از ۶۰ درصد زنان كارآفرین در آفریقا تنها سواد خواندن و نوشتن دارند و برخلاف مردان، از بسیاری امكانات برای توسعهء كسب و كار خود بی‌بهره هستند، زیرا این گروه از دید بانك‌ها و نهادهای تامین‌كنندهء اعتبار، مقبولیت كم‌تری دارند. بر اساس تحقیقات انجام شده توسط انجمن كارآفرینی آفریقا، زنان اعتماد كم‌تری به خود و توانایی‌شان دارند. از سوی دیگر جو اجتماعی حاكم بر كشورهای آفریقایی، ورود زنان به عرصهء كارآفرینی را دشوار كرده است. اقتصاد این كشورها هنوز دانایی‌محور نیست بنابراین زنان به سختی می‌توانند موقعیت اقتصادی مناسبی در این جوامع به دست آورند.

تعدادی از كشورهای آفریقایی برای حل این مشكل تدابیری را اتخاذ كرده‌اند، اما مشكل دیگر این است كه درآمدزایی كارآفرینان زن در آفریقا در مقایسه با دیگر كشورها و مناطق به ویژه آسیا كم‌تر است و این امر سرعت حضور موثر این گروه را در جایگاه‌های مهم تصمیم‌گیری سیاسی و اقتصادی كند می‌كند. به نظر می‌رسد نوعی تقسیم كار در آفریقا صورت گرفته كه باعث شده زنان در مشاغل كم‌درآمد حاضر شوند برای مثال در این قاره ۸۰ درصد غذا توسط زنان تولید می‌شود در حالی كه در آسیا و آمریكای لاتین این میزان به ترتیب ۶۰ درصد و ۴۰ درصد است. در آفریقا كار زنان برای ادامهء حیات خانواده مهم است. به این ترتیب فعالیت در زمینه‌های دیگر اولویت زنان نیست.

محمدعلی آذری‌نیا

منبع:‌هفته‌نامهء اكونومیست - ژوئن ۲۰۰۷