سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
گذشته دوباره باز میگردد
جان نایس بیت یكی از آینده شناسان معروف آمریكاست كه شهرت خود را بیشتر مدیون نگارش كتاب "كلان روندها" در سال ۱۹۸۲ است. این كتاب، كه اولین كار حرفه ای وی بود، به مدت بیش از دو سال در فهرست پرفروشترین كتابهای نیویورك تایمز بود و اغلب اوقات در رتبه اول قرارداشت. بیش از ۸ میلیون نسخه از این كتاب در سراسر جهان به فروش رفته است.
وی دانش آموخته دانشگاههای هاروارد، كرنل و یوتا است و به عنوان مشاور و مدیر ارشد در بنگاههای خصوصی و دولتی فعالیت میكند. جان نایس بیت همچنین سمتهای مدیریتی در شركتهای آی بی ام و كوداك داشته، معاون وزیر آموزش در دولت كندی، دستیار ویژه رئیس جمهور جانسون، استاد پروازی دانشگاههای هاروارد و دانشگاه ایالتی مسكو بوده و هم اكنون عضو هیأت علمی دانشگاه نانجینگ در چین است. این آینده پژوه توانا و صاحبنظر صاحب ۱۵ دكترای افتخاری در رشته های علوم انسانی، فناوری و علم است.
این گفتگو در آستانه انتشار كتاب "فناوری برتر/حس برتر: تحول توأمان فناوری و فرهنگ" با او انجام شده، كه تازه ترین كار وی محسوب میشود. وی با آفرینش مفهوم حس برتر (High Touch) در برابر فناوری برتر (High Tech)، از ضرورت ایجاد معنا در جوامع انسانی و به ویژه در سازمانها و شركتها سخن میگوید. به نظر وی، فناوری برتر، به حایل و حجاب روابط و تعاملات گرم و صمیمی انسانی تبدیل شده، و در مقام ضرورت، دولتها و سازمانهای پیشرفته را برآن داشته تا ضمن توجه بیشتر به معنویات و حتی ارزشهای مذهبی در سازمانها و شركتها، هرآنچه را كه میتواند حجاب تماسهای مستقیم انسانی باشند، كنار بگذارند.
مطالعه این مصاحبه به همه دولت مردان و مدیران، معلمان و والدین آینده نگر توصیه میشود.
● شما نخستین بار مفهوم حس برتر را در كتاب "كلان روندها" معرفی كردید. به علاوه در كتاب "فناوری برتر، حس برتر: تحول توأمان فرهنگ و فناوری" كه اكنون در دست نگارش دارید، بر حس برتر به عنوان بازدارنده آهنگ تند تغییرات فناورانه تأكید میكنید. آیا ممكن است در مورد این دو مفهوم ـ فناوری برتر و حس برترـ بیشتر توضیح دهید؟
▪ در واقع این كتاب از تأثیر متقابل ظهور فناوری و واكنش بشر به آن سخن میگوید. مثلاً گاهی اوقات ما فناوری را نمی پذیریم. با این حال ظهور فناوریهای نو در نهایت همیشه به دگرگونیهای اجتماعی منجر شده است. در این مورد هیچ تردیدی نیست. اما تفاوت دنیای امروز با گذشته در این است كه امروز پیشرفت فناوری به قدری سریع است كه دگرگونیهای اجتماعی به پای آن نمی رسد. بنابراین یك شكاف فزاینده میان تغییرات فناورانه و اجتماعی به وجود آمده كه ما را به دردسر میاندازد.
داستان فناوری برتر و حس برتر درست مثل داستان یین و یانگ ( اصل مادینه و اصل نرینه در فلسفه چینی) است. فناوری و معنویت یا فناوری و تحولات اینطور نیست. آهنگ سریع پیشرفت فناوری این تعادل را برهم زده است. از این رو ما به طور ناخودآگاه و گاه به ناچار می كوشیم تا تعادل از دست رفته را بازیابیم. در نتیجه همین رویداد، مردم احساس عقب ماندگی میكنند؛ آنها گیج و حتی در مواردی دچار حیرانی و انزوا میشوند.
می دانید نتیجه پیشرفت بی امان فناوری چه بوده است؟ اینكه انسان امروز به طور بی سابقه ای در جستجوی معناست؛ در حسرت معاشرت است؛ عطش معنویت دارد؛ عاشق روابط عمیق انسانی است؛ و تشنه فهم كامل فناوری است.
اما درست در همین احوال، فناوری بخش لاینفكی از سیر تكاملی فرهنگ و محصولات خلاق، و صد البته تصورات ما، رویاهای ما و درواقع آرمانهای ماست. اما علم و فناوری معنای زندگی را به ما نمی آموزند، بنابراین ما در خانواده، جامعه، دین و معنویت، هنر و ادبیات ـ و در یك كلام آنچه من آن را "حس برتر" می نامم ـ فطرت انسانی خود را می جوییم.
من فكر میكنم اگر میخواهیم زندگی سالم، خانواده های سالم، كسب وكارهای سالم و دنیای سالمی داشته باشیم، باید به ایجاد تعادل شایسته انسانی بیش از این حساس باشیم.
● همه ما مفهوم "فناوری برتر" را به خوبی می شناسیم. اما وقتی شما از "حس برتر" حرف میزنید، ما دقیقاً نمیدانیم كه شما به چه موضوعی اشاره میكنید.
▪ بگذارید مثالی بزنم. فناوری برتر میكوشد زمان را كوتاه كند و تا جایی كه میتواند به رویدادها شتاب بدهد. اما حس برتر میكوشد زمان را طولانیتر كند. فناوری برتر از ما میخواهد در كمترین زمان ممكن هرچه بیشتر تولید كنیم. اما حس برتر به ما فرصت میدهد از ناشناخته ها پرده برداریم.
تجلی فناوری برتر/حس برتر در مراقبتهای بهداشتی، فرهنگ، كسب وكار و رسانه های عصر ما به خوبی نمایان است. مثلاً در مراقبتهای بهداشتی امروز به خوبی میتوانید مظاهر فناوری برتر را ببینید. فناوری برتر در پزشكی نوین با پیوند اعضا، كت اسكنها ، آزمایش دی ان آ و مهندسی ژنتیك، بحثهایی را پیرامون اصول اخلاقی حاكم بر هر یك از این موارد ایجاد كرده است. این بحثها ما را با پرسشهایی روبرو كرده اند كه تا به حال سابقه نداشته اند. از سوی دیگر مشاهده میشود كه تمایل روزافزونی به پزشكی بر پایه حس برتر ایجاد شده است. رواج تكنیكهایی مانند ماساژدرمانی، هومئوپاتی ، طب سوزنی و توسل به دعا برای شفا، همین را به ما میگوید.
هرچه فناوری بیشتری را به بیمارستان هایمان تزریق میكنیم، رغبت مردم به استفاده از خدمات بیمارستانی كمتر میشود. این به معنای قهركردن با فناوری و پزشكی نوین نیست، بلكه نشان میدهد كه مردم چیز دیگری میخواهند. آنچه مردم میخواهند، قدرت درمان "حس" است. مردم در جستجوی ماهیت معنوی تولد، مرگ و كمك به همنوعان خود هستند.
حضور فرساینده فناوری در بیمارستانها و جایگزینی دستان پزشكان با بازوهای مكانیكی رباتها، بر شمار متقاضیان ماساژدرمانی افزوده است. شگفت آور است كه آمریكاییها سالانه ۴ میلیارد دلار صرف ماساژدرمانی میكنند. ما از این نكته غافلیم كه فناوری برتر باعث شده است كه رجوع زنان به ماماها و تمایل به زایمان خانگی افزایش یابد. در اواخر قرن هجدهم، پزشكان و ماماها تقریباً سهم یكسانی در زایمانها داشتند. در دهه ۱۹۵۰ ماماها از صحنه محو شدند و امروز دوباره به اواخر قرن هجدهم بازگشته ایم! در سال ۱۹۹۵ نزدیك به ۰۰۰۰۳۳نفر از زنان آمریكایی برای زایمان به ماماها مراجعه كرده اند و این رقم همچنان رو به افزایش است.
● بسیار جالب است كه شما موازین اخلاقی مهندسی ژنتیك و فناوریهای حافظ جان انسانها را در كنار هم می بینید.
▪ بله، اگر خاطرتان باشد سالها پیش یك خانم ۶۳ ساله باردار شد! امروز بیش از ۲۷ روش برای حاملگی ابداع شده است. وقتی من هنوز یك پسربچه بودم و در مزارع چغندر جنوب ایالت یوتا بازی میكردم، تنها یك روش برای حاملگی وجود داشت. این خبر خیلی سریع به تیتر اصلی روزنامه ها تبدیل شد: "یك خانم ۶۳ ساله كالیفرنیایی با استفاده از نطفه همسرش و تخمك یك زن دیگر اولین فرزند خود را به دنیا آورد". تا امروز در حدود یكصد زن بالاتر از ۵۰ سال در كل دنیا با این روش باردار شده اند. اینجاست كه یك پرسش مطرح میشود: آیا حاملگی باید محدودیت سنی داشته باشد؟ و اگر پاسخ مثبت است، چه سنی؟ ۵۰ سالگی یا ۷۵ سالگی؟ گاهی وقتها از گوشه و كنار دنیا اعتراض هایی در مورد كلینیكهای باروری می شنویم كه به خاطر پول حاضر میشوند خانمهای یائسه را بارور كنند. آنها كاری را انجام میدهند كه طبیعت تاكنون برای بشر مجاز نشمرده بود.
از سوی دیگر در حوزه پزشكی ما انواع و اقسام كارهای غیرطبیعی، مانند پیوند قلب را انجام میدهیم تا جان بیماری را نجات دهیم یا مرگ او را اندكی به تعویق بیاندازیم. پرسشی كه در همه این موارد میتواند مطرح باشد، این است كه: "فناوری تا كجا باید پیش برود و در كار طبیعت مداخله كند؟" و پرسش مهمتر این است كه: "چه كسی در این باره تصمیم میگیرد؟"
بی اغراق شبیه سازی دالی (اولین گوسفند شبیه سازی شده) پدیده قرن بود ـ پدیده ای كه شاید دنیای ما را تكان دهد ـ و همانطور كه حتماً خوانده اید، دالی از روشهای طبیعی نیز فرزندی به دنیا آورده بود. بعضیها این پدیده را به اندازه شكافت اتم مهم میدانند. مسلماً "شبیه سازی" موجودات زنده، بزرگترین پرسشهای دینی و اخلاقی را ایجاد خواهد كرد، اما به راستی كدام انسان با توجه به شناختی كه از خود دارد حاضر به شبیه سازی خود خواهد شد؟ شبیه سازی معنای جدیدی به "تناسخ" خواهد بخشید. این فناوری جدید ما را وادار میكند درباره "روح"هایمان و آنچه آن را "انسانیت" مینامیم، فكر كنیم. پرسشها یكی از پس از دیگری از راه میرسند. شبیه سازی یعنی همانندسازی آنچه وجود دارد. وانگهی مهندسی ژنتیك چیزهایی خلق كرده است كه تاكنون هیچگاه وجود نداشته اند.
● اشاره كردید كه در حال حاضر حس برتر نقش عمده ای در دنیای كسب وكار ایفا میكند. من فكر میكنم این نقش را میتوان به همه سازمانها و حتی دولت تعمیم داد. اینطور نیست؟
▪ بله، البته در كسب وكارها مشهودتر است. سازمانهای مبتنی بر فناوری برتر، فضایی را برای رشد فردی پدید آورده اند. رشد فردی كلید موفقیت در دنیای فناوریهای برتر است.
گور یك شركت میلیارد دلاری است. این شركت نوعی حس برتر ـ بگویید "فضای خانوادگی" ـ را همچنان در كارخانه هایش حفظ كرده است. تعداد كاركنانی كه در هر یك از ساختمانهای این شركت كار میكنند، به ۲۰۰ نفر محدود شده اند. به علاوه هیچكدام از ساختمانهایشان بیش از ۶ طبقه ندارد. در شركت گور، تعادلی كه پیشتر درباره آن صحبت كردیم برقرار است؛ یك تعادل انسانی. وقتی در یك ساختمان تنها ۲۰۰ نفر كار میكنند، طبیعتاً همه آنها میتوانند یكدیگر را بشناسند و بدانند كه دیگری چه كار میكند؟ حالا این رقم را با سوله های ۵۰۰۰ یا ۱۰۰۰۰ نفری مقایسه كنید. در عصر صنعتی تعادل انسانی را از یاد بردیم، اما امروز در صدد احیای آن برآمده ایم. خاطرنشان میكنم كه هیچكدام از ساختمانهای شركت مایكروسافت از بلندترین درختهایش مرتفعتر نیستند.
شگفت اینكه هر روز بر اهمیت "محل كار" افزوده میشود. اخیراً مقالات و كتابهای متعددی در این باره نوشته شده است كه بسیاری از مردم همچنان ترجیح میدهند در اداره ها و شركتها كار كنند تا در خانه هایشان. من فكر میكنم "كار از راه دور" آنقدرها كه بعضی میگویند طرفدار نخواهد یافت؛ چرا كه مردم میخواهند با یكدیگر باشند. انسان فطرتاً موجودی اجتماعی است. روابط انسانی در محیط كار به مرور زمان عمیقتر و پربارتر میشود. از این منظر هیچ جایی مثل محل كار نیست.
مشروح گفتگو با جان نایس بیت، آینده شناس
منبع:
ایران، تهران، موسسه مطالعات راهبردی آینده
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست