چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

زبان فارسی و خطرات


زبان فارسی و خطرات

سالهاست كه برخی از ادیبان و دانشمندان دردشناس درمان اندیش هشدار می دهند كه زبان فارسی در خطر است و از دست اندركاران زبان فارسی می طلبند كه تا دیر نشده, تا زبان فارسی لطمه هایی جبران ناپذیر نخورده و از زندگی معنوی و علمی معاصر خیلی عقب نیفتاده است, به رفع خطرهایی بپردازند كه این زبان عزیز را تهدید می كند

سالهاست كه برخی از ادیبان و دانشمندان دردشناس درمان‌اندیش هشدار می‌دهند كه زبان فارسی در خطر است و از دست‌اندركاران زبان فارسی می‌طلبند كه تا دیر نشده، تا زبان فارسی لطمه‌هایی جبران‌ناپذیر نخورده و از زندگی معنوی و علمی معاصر خیلی عقب نیفتاده است، به رفع خطرهایی بپردازند كه این زبان عزیز را تهدید می‌كند.عمده‌ترین خطرهایی را كه آن ادیبان و دانشمندان دردشناس درمان‌اندیش تشخیص داده‌اند می‌توان به سه دسته تقسیم كرد: خطر ناشی از ورود جامعه‌های فارسی زبان به دوران جدید؛ خطر ناشی از كم‌سوادی و كمبود نیروی خلاق در زبان‌سازی؛‌ و خطر ناشی ازمیدان عمل یافتن كم‌سوادی در رسانه‌های همگانی.

ورود جامعه‌های فارسی زبان به دوران جدید فارسی زبانان را ناگزیر كرده است كه نهادهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی وفرهنگی به كلی نُوی پدید آورند و با دانشها و فلسفه‌ها و آرمانها و ارزشها و تكنولوژیها و هنرها و ادبیات نُوی سروكار عملی و نظری پیدا كنند كه همه واژه نو می‌طلبند، و چون ساختن هزارها واژه نو كار آسانی نیست و ایجاد نهادهای جدید و سروكار یافتن با دانشها و فلسفه‌ها و آرمانها و ارزشها و تكنولوژیها و هنر وادبیات جدید را نمی‌توان موكول به وقتی كرد كه واژه‌های نو ساخته شد، سیل هر دم فزاینده‌ای از واژه‌های بیگانه به دریای زبان فرو می‌ریزد و، از آن رو كه جنسیت دیگری دارد و به آسانی در پیكر زبان جذب نمی‌شود، خواه ناخواه بحرانهایی در زبان به وجود می‌آورد.زندگی معاصر باعث شده است كه فرهنگهای مختلف، و زبان آن فرهنگها، با هم تماس و دادوستد پیدا كنند. در معامله‌ای كه بین زبان فارسی و زبانهای فرهنگهای غربی برقرار است، زبان فارسی بسیار می‌ستاند و كم می‌دهد. از این رو نقش مترجمان و ستانندگان دیگر در توانا كردن زبان فارسی یا آلوده و بیمار كردن آن بسیار اهمیت یافته است.انصاف حكم می‌كند كه بگوییم مترجمان و سایر اشخاص زبان‌شناس و زبان‌سازی كه در دوره معاصر با زبانهای غربی تماس داشته‌اند و از آن زبانها فراوان ستانده‌اند زبان فارسی را در بیان اندیشه‌های مختلف به راستی توانا كرده‌اند. البته دستاوردها در تمام عرصه‌های زبان یكسان نبوده است. شاید، با توجه به نیازهای زندگی معاصر، زبان روابط اجتماعی و سیاسی بیشترین پیشرفت را داشته است و زبان علم و تكنولوژی كمترین پیشرفت را. به هر حال زبان فارسی كنونی بسیار غنی‌تر و تواناترو رساتر و زیباتراز زبان فارسی عصر قاجاریه است، و این غنا و توانایی و رسایی و زیبایی تا حد زیادی مرهون تماس و داد و ستدی بوده است كه فارسی‌زبانان با زبانهای غربی داشته‌اند.اما سكه آن تماس و دادوستد روی دیگری هم دارد كه مخرب زبان فارسی است و آلوده‌كننده آن. مترجمان و سایر اشخاص زبان‌شناس و زبان‌ساز تنها كسانی نبوده‌اند كه با زبانهای غربی تماس داشته‌اند. مترجمان و سایر اشخاص كم‌سواد و تنك‌مایه هم با زبانهای غربی تماس داشته‌اند و اینان، كه عده‌شان بسی بیشتر از گروه اول بوده، از روی نادانی ساختارهای نحوی و عبارتها و واژه‌هایی را وارد زبان فارسی كرده‌اند كه با روح و قواعد زبان فارسی سازگار نیست و آن را آلوده و بیمار می‌كند.

ادبیان و دانشمندان دردشناس درمان‌اندیش از این آلودگیها و بیماریها بسیار سخن گفته‌اند و نیازی به تكرار گفته‌های ایشان نیست. تنها، محض یادآوری، اشاره می‌كنم به غلطهایی نظیر:

○ لازم است در رابطه با فلان موضوع یك صحبتی با هم داشته باشیم.

○ یكی از محققان بزرگ روی رفتارهای ناهنجار كودكان مطالعه كرده است.

○ وزارت امورخارجه به امریكاییان برای سفر به سرزمینهای اشغالی هشدار داد.

○ عده‌ای از تظاهركنندگان مصری توسط پلیس مجروح شدند.

○ من دیروز حمام كردم یا دوش گرفتم.

○ ناظران بین‌المللی انتخابات پارلمانی فلان كشور را زیر سؤال بردند.

○ نابودی جنگلها می‌رود كه محیط زیست را تخریب كند.

○ نرخ رشد اقتصادی درسالهای اخیر پایین آمده است.

و غلطهای فراواندیگری كه همه در نتیجه ترجمه مكانیكی از زبانهای غربی به زبان فارسی راه یافته و آن را آلوده و زشت كرده است.

خطر سوم آن است كه كم‌سوادی و تنك‌مایگی در رسانه‌های همگانی میدان عمل یافته است و توده‌های مردم را دائماً زیر بمبارانی از غلطهای مخرب زبان قرار می‌دهد. وضع آموزش زبان فارسی در نظام آموزشی ما، از مرتبه ابتدایی گرفته تا مرتبه عالی، به گونه‌ای نیست كه دانش آموختگان را توانا كند كه زبان را نیك به كار گیرند و درست را از نادرست تشخیص دهند. این است كه وقتی جمله‌های غلطی كه پیشتر ذكر كردم یا جمله‌های غلطی نظیر اینها:

○ نگاهی را كه به خط حمله تیم استقلال داشته باشیم می‌بینیم كه‌…

○ طوطیان قصه‌گو به جای تماس مستقیم با كودك ارتباط را ازطریق پرده تلویزیون با كودك برقرار كردند.

○ بازی دنبال می‌شود برای این دو تیم.

○ فرصت را می‌رفتند كه داشته باشند.

كه در رسانه‌های همگانی تكرار می‌شود و گوش و چشم عامی و كم‌سواد و دانش‌آموخته جوان را پر می‌كند خواه ناخواه به زبان گفتاری راه می‌یابد و یكی از ریشه‌های اصلی درخت كهنسال زبان فارسی را می‌گنداند.

چه باید كرد؟در برابر این سه خطر یا مشكل چه باید كرد؟

باید گفت كه مشكل اول مشكلی است جهانی وبیشتر نزدیك به تمام زبانهای جهان، در واقع زبان تمام فرهنگهایی كه در زندگی بین‌المللی حضور و نقش كم و بیش فعالی دارند، با آن دست به گریبانند.

ولی مشكل دوم و مشكل سوم مشكلهایی است ملی، به حیات ملی كمتر ازمشكل اول زیان می‌رسانند، و رفعشان آسانتر است.

رفع مشكل سوم، یعنی میدان عمل یافتن كم‌سوادی در رسانه‌های همگانی،‌ آسانتر از مشكل دوم است. جامعه ما خوشبختانه جامعه ثروتمندی است، چه از لحاظ منابع طبیعی و تنوع اقلیمها و چه از حیث نیروی انسانی كارشناس. با آن كه نظام آموزشی جدید ما از ابتدا به جای آن كه زبان فارسی به دانش آموزان بیاموزد ادبیات فارسی به آنان آموخته و، بدتر از این، همگام با توسعه آموزش در كشور به تربیت معلمان متخصص در آموزش زبان فارسی همت نورزیده و به ناچار آموزش زبان فارسی در مدارس ابتدایی و راهنمایی و متوسطه بیشتر به معلمانی سپرده شده است كه خود در این رشته درس نخوانده‌اند و كارشناس نشده‌اند و لذا توان آن را نداشته‌اند كه زبان فارسی را چنان كه شاید و باید به شاگردانشان بیاموزند، هنوزهستند كسانی كه می‌توانند درست و جذاب سخن بگویند و بنویسند. رسانه‌های همگانی اگر نخواهند در گناه نابخشودنی تخریب زبان فارسی مشاركت داشته باشند، كه به یقین نمی‌خواهند، چاره‌ای جز این ندارندكه فارسی‌گویان و فارسی‌نویسان خوش سخن را تا جایی كه ممكن است به كار گیرند و جانشین گویندگان و نویسندگان كم‌سواد كنند.

رسانه‌های همگانی تاكنون كوشیده‌اند تا مشكلی را كه خود ناخواسته به وجود آورده‌اند بیشتر از طریق توسل به ویراستاران رفع كنند. توسل به ویراستاران و بنیاد كردن نهادهایی نظیر شورای عالی ویرایش صدا و سیما البته مفید است، ولی فایده آن محدود است و مشكل را حل نمی‌كند. آب را باید از سرچشمه پاكیزه ساخت. پاكیزه ساختن آب در سرچشمه آسانتر و كم‌خرج‌تر از پالایش آب در كل رودخانه است. و به فرض آن كه مدیران رسانه‌های گروهی به هر دلیلی نخواهند یا نتوانند گویندگان و نویسندگان كم سواد را كنار بگذارند، ولی پول كافی برای ویرایش گفتارها و نوشتارهای انان دراختیار داشته باشند مگر چند نفر ویراستار كاردان باتجربه در كشور هستند كه بپذیرند دانش فنی خود را در كار از لحاظ فرهنگی بی‌ثمر و از حیث مادی كم بهره ویرایش آن همه گفتارها و نوشتارهای مغلوط هدر دهند. از ویراستار كارندان بی‌تجربه هم كه كاری ساخته نیست. و تجربه نشان داده است كه با صدور دستورهای درست‌نویسی از بالا و تدوین شیوه‌نامه هم مشكل رفع نمی‌شود.تا روزی كه مشكل دوم حل نشود، یعنی تا روزی كه فارسی‌زبانان درست گفتن و درست نوشتن را در مدرسه نیاموزند، مشكل سوم هم كم و بیش پابرجا می‌ماند. و حل مشكل دوم منوط به آن است كه نظام آموزشی كشور اولاً شیوه‌های آموزش زبان فارسی را چنان كارآمد سازد كه دانش‌آموز در سالهای آخر دبیرستان بتواند درست بگوید و درست بنویسد، و در دانشگاه این دو مهارت را تكمیل كند؛ ثانیاً كتابهای روشمند برای آموزش زبان فارسی در تمام مرتبه‌های تحصیلی تدوین كند؛ و ثالثاً به اندازه نیاز جامعه معلم متخصص تربیت كند.ابداع شیوه‌های كارآمد و تألیف كتابهای روشمند تقریباً به آسانی میسر است و در توان علمی نظام آموزشی كشور هست. ولی تربیت معلم متخصص به اندازه نیاز جامعه، با توجه به گسترش كمّی مدارس در سالهای اخیر و افزایش جمعیت كشور كه در سالهای آینده علی‌رغم سیاستهای تنظیم خانواده به اوج می‌رسد و عده دانش‌آموزان را بسی بیشتر از امروز می‌كند، بی‌تردید در توان مالی نظام آموزشی كشور نیست و شاید در توان مالی كشور هم نباشد.

شاید بهتر آن باشد كه نظام آموزشی كشور سرعت رشد كمّی خود را به ویژه در مرتبه‌های عالی كًند كند، یا مرتبه‌های عالی تحصیلی را بیشتر به بخش خصوصی بسپارد، و بخش عمده‌ای از بودجه‌اش را به رشد كیفی، و از جمله به تربیت معلمان متخصص زبان فارسی، اختصاص دهد.مشكل اول، كه هجوم سیل‌وار واژه‌های بیگانه به زبان فارسی است، بسیار پیچیده‌تر از مشكل دوم و سوم است و با تجدید حیات یا عقب‌ماندگی بیشتر فرهنگ و تمدن ایرانی پیوستگی دارد.

ورود جامعه‌های فارسی زبان به دوران جدید نوسازی (modernization) زندگی ملی و نیز ایجاد نهادهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی جدید و سر و كار داشتن با دانشها و هنرها و ادبیات و آرمانها و ارزشها و اندیشه‌های جدید را ناگزیرمی‌كند. اینها همه از غرب می‌آیند و با خود صدها هزار واژه به جامعه‌های فارسی‌زبان می‌آورند.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید