پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

درجات و مراتب خط و مراتب استادی و شیوه ها


درجات و مراتب خط و مراتب استادی و شیوه ها

خطی است که در حد عالی ترین و نهایت کمال و زیبایی و صفا و شأن قرار گرفته باشد و بهترین از آن در نظر اهل فن تصور نشود و چنین قطعات و نوشته هایی را در هر زمان وهر جا ارزش فوق العاده نهند

درجات و مراتب خط از چهار رتبه بیرون نیست و ارزش قطعات خط از تعیین رتبه ها دانسته می شود. آن چهار عبارت است از : متوسط، خوش ، عالی، ممتاز.

۱) مرتبه متوسط

آن است که هنرجو در اثر مختصر تعلیم و آشنائی به قواعد آن، خطی روشن و خوانا پیدا کند و این درجه ی فرودین خط است که از نظر هنر خوشنویسی اهمیتی ندارد و تنها امتیازش این است که از خط مبتدی برتر و بهتر است و قدمی به خوشنویسی نزدیکتر شده است.

۲) مرتبه

خوش مرتبه ای بالاتر از متوسط است که در آن نکات تعلیم استاد بیشتر رعایت شده و زیبائی و مرغوبیت بیشتر دیده می شود.

۳) مرتبه عالی

به لحاظ درجاتی بالای خوش قرار گرفته است و آن خطی است که از نظر اصول و قواعد و زیبایی ضعفی در آن دیده نشود و قطعات و مکتوباتی که بدین پایه و مایه باشد دارای اهمیت و ارزش خواهد بود.

۴) ممتاز

خطی است که در حد عالی ترین و نهایت کمال و زیبایی و صفا و شأن قرار گرفته باشد و بهترین از آن در نظر اهل فن تصور نشود و چنین قطعات و نوشته هایی را در هر زمان وهر جا ارزش فوق العاده نهند.

مراتب خطاطی و خوشنویسی چنانکه اشاره شد نیز از روی این مراتب و درجات خط است و مرتبه ی استادی از حد عالی به بالا احراز می شود و کمتر کسی را استاد می خوانند. بنابراین استاد کسی است که پیوسته در حد عالی و ممتاز نویسد و خوب از عهده برآید که قدرت قلم او به نام شیوه ی خاص او شناخته و معروف گردد.

بین استادان خط از نظر تفوق آثار هنری و ابتکار و تربیت شاگردان و صفات پسندیده و آداب دانی و حسن معاشرت و علم و دانش و گاهی موقعیت و محیط، تفاوت حاصل می شود و گاه یکی از آنان از این راهها امتیازاتی به دست می آورد که در دیگری نیست و ممکن است استادی در یک نوع خط یا دو سه نوع استاد باشد و امکان دارد در تمام انواع خطوط متداول سرآمد گردد. اینگونه استادان در دوره های پیشین فراوان ولی در این عصر کمیابند و چنین استادی که همه ی خطوط را در حد عالی و ممتاز بنویسد نادر العصر به شمار می آید.

سالها باید که تا صاحبدلی پیدا شود

بوسعیدی از خراسان یا اویسی از قرن

برای میزان شناخت استاد می توانیم به وضع سیرت و اخلاق آثار استادان پیشین که ترجمه ی احوالشان در جلد اول اطلس خط آمده است، مراجعه کنیم. بیشتر آنان مانند میرعلی تبریزی که نسبت وضع نستعلیق بدو است، در انواع خطوط تسلط داشته اند و از فضیلت علم و ادب و صفات عالی انسانی بهره ور بوده اند. همچنین جعفری تبریزی بایسنقری، سلطانعلی مشهدی، میرعلی هروی، مالک دیلمی، محمد حسین تبریزی، عبدالباقی تبریزی، بابا شاه اصفهانی، علیرضا عباسی، میرعماد و شاگردان و پیروان برجسته آنان و ...

و میرزا احمد خان نی ریزی، درویش عبدالمجید طالقانی و وصال شیرازی و ... همه پاکدلان دیندار و اهل فضل و دانش و شاعر و ادیب بودند.

شایسته است خطاطان و خوشنویسان امروز بدان بزرگان تأسی کنند و از طریقه ی آنان و مردم دوستی و محبت که شاگردان خود را چون فرزندان خود می دانسته و اشاعه ی هنر می کردند پیروی نمایند. والا با داشتن خط تنها و فقدان فضیلت یا نداشتن دیانت و امانت ، شایسته مقام استادی نیستند. (ره چنان رو که رهروان رفتند) سعدی علیه الرحمه فرمود:

وجودی دهد روشنائی به جمع

که در سینه سوزیش باشد چو شمع

هنرمندی که خواهد بر کرسی استادی نشیند لازم است که از گنجینه های کمالات ، توشه و از خرمنهای آداب، خوشه ای برگرفته، در انشاء و املاء ید طولی داشته، در لغت قوی و از دستور مطلع باشد. از علوم و دانشهای معمول عصر خود بی اطلاع نبوده، صرف و نحو و منطق و فقه قرآن بداند و برحسن اشکال و خوبی اوضاع خط بیفزاید، تا در نظرها عظیم و در خاطرها مقبول و مکین گردد و به اهمیت و اعتبار او بیفزاید و در اجتماع قابل افاده و استفاده آید. به طوری که نوشته ها و خطوط او را حجت قاطع و سندی معتبر بشمارند.

حافظ فرماید:

زدلبری نتوان لاف زد به آسانی

هزار نکته در این کار هست تا دانی

به جز شکر دهنی مایه هاست خوبی را

به خاتمی نتوان زد در سلیمانی

هزار سلطنت دلبری بدان نرسد

که خویش را به هنر در دلی بگنجانی

● شیوه

بعد از احراز مرتبه ی استادی ، موضوع شیوه پیش می آید. هر استادی دارای شیوه ای مخصوص به خود است که با شیوه های دیگران تفاوت دارد و خط او بدان شناخته و معروف می گردد. کلمه ی شیوه که در ردیف آن ربط، اسلوب، سبک، طریقه، روش نیز استعمال می شود در واقع آن سبک و روش خاصی است که استادی سالها بدان روش خط نوشته و میان مردم شایع و شناخته گردیده است .

در عالم دو نفر یافت نمی شوند که خطشان در جمیع حروف و کلمات یکسان باشد؛ بلکه هر یک به کیفیتی مخصوص می نویسد و این امر به مثال خطوط سر انگشتان اشخاص است که با هم فرق دارد. بنابراین با اینکه همه ی استادان خط از سابق و لاحق- به یک پیکره ی معینی از اصول و قواعد نوشته و می نویسند، تفاوت آشکاری میان خط آنان مشاهده می شود.

این تفاوت- به حفظ مقام استادی هر یک - همان شیوه است که بستگی به ذوق و سلیقه و دقت نظر و حالات شخصی دارد.

در این مورد ، گذشته از حالات نفسانی و روحی و هزاران امور معنوی، اوضاع جسمی استاد نیز دخالت دارد مثلا طول انگشتان و کوتاهی آن در خط موثر است و خط او به بسط و قبض متمایل می شود، همچنانکه طول قامت و بلندی و کوتاهی پاها در راه رفتن متفاوت می گردد.

شناخت شیوه یک استاد ، برمبنایی بالاتر از اصول و قواعد خط است و آن ریزه کاریهای ویژه ای است که در خط خود به کار برده است و در خط دیگری کمتر دیده می شود، از جمله: گردشهای خاص، درازی و کوتاهی مدّات، گودی و کم عمقی در مدّات و دایره ها و تیزی و تندی و ملایمت، خشکی و نرمی ، فربهی و لاغری، انبساط و انقباض، صافی و صفا و گرفتگی، سواد و بیاض در حلقه ها و گره ها و غیره و اعتدال میان این همه در رموز و قرار نقطه ها و ...

مثلا مرحوم دکتر بیانی در کتاب «احوال و آثار» به یک نکته از نکات بسیار شیوه اشاره کرده و گفته است:

«نکته دقیقی در سبک نستعلیق میرزا محمد رضا کلهر هست و آن اینکه به قدرتی که در کتابت و مشق داشته و هر حرف مفرد یا حروف مرکبی را یک قلم می نگاشته، تمام حرکات قلم در خط او مشخص و مانند این است که مثلا در یک حرف «ی» که از سه حرکت متمایز تشکیل می یابد این سه جزء ، مجزا است که به یکدیگر پیوسته گردیده است. این شیوه پس از میرزا توسط شاگردان و پیروانش پیروی شد ولی هیچ یک چنانکه باید از عهده ی تقلید برنیامدند. با وجود این، شیوه ی وی مورد پسند هنرمندان و هنرشناسان واقع شد.»

پوشیده نیست که سبک و شیـوه در تمام انواع خط مخـفی است و عارفان به خط ، آنها را تمیـز و تشخیص می دهند ؛ لکن آن اندازه که شیوه ها در خط نستعلیق شناخته می گردد در دیگر خطوط شناخته و مشخص نمی شود.

از دقت بر روی قطعات نستعلیق که از بعد میرعماد تاکنون دیده شده است ، به ما می نمایاند که دو شیوه منظور نظر و هدف عالی خوشنویسان بوده است: اول شیوه میرعماد و دوم شیوه کلهر؛ و همه سعی کرده اند شیوه خود را به یکی از این دو برسانند، و گروهی هم ناظر به هر دو شیوه بوده اند، و با این وصف هر یک دارای شیوه مخصوص به خود شده اند که اثبات و تبیین این مطلب از حوصله ی بیان و بنان خارج است و جز با دقت و مقایسه میسر نمی گردد.

از میان شیوه ها گاه اتفاق می افتد که شیوه ای بامزه تر و شیرین تر به نظر می رسد و طرفداران بسیار پیدا می کند و اهل خبره و خط شناسان برای آن مزیتی قایل می شوند. اما انتخاب و پسند شیوه های همطراز بستگی به ذوق و طبع اشخاص دارد و همچون انتخاب گلی از میان گلهاست.

« به مقبولی کسی را دسترس نیست / قبول خاطر اندر دست کس نیست»

http://nastaligh.blogfa.com

امیر فرمانی