سه شنبه, ۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 21 January, 2025
مجله ویستا

انتظار بشر از دین در عرصهٔ اقتصاد


انتظار بشر از دین در عرصهٔ اقتصاد

انتظار بشر از دین, یكی از مهم ترین پرسش های دین پژوهی معاصر است كه این مقاله فقط به این پرسش در عرصهٔ اقتصاد پرداخته است در این پژوهش, انتظار به معنای نیاز, و بشر به معنای عام اعم از عوام, متخصصان و اقتصاددانان , و دین به معنای دین حق و اسلام به كار رفته است

انتظار بشر از دین، یكی‌ از مهم‌ترین‌ پرسش‌های‌ دین‌پژوهی‌ معاصر است‌ كه‌ این‌ مقاله‌ فقط‌ به‌ این‌ پرسش‌ در عرصهٔ‌ اقتصاد پرداخته‌ است. در این‌ پژوهش، انتظار به‌ معنای‌ نیاز، و بشر به‌معنای‌ عام‌ (اعم‌ از عوام، متخصصان‌ و اقتصاددانان)، و دین‌ به‌معنای‌ دین‌ حق‌ و اسلام‌ به‌كار رفته‌ است؛ بنابراین‌ روش‌ جمع‌ درون‌ و برون‌ متون‌ دینی‌ می‌تواند پاسخ‌ مناسب‌ و كارشناسی‌ این‌ پرسش‌ را به‌ ارمغان‌ آورد. نگارنده‌ در این‌ مقاله، حوزه‌های‌ گوناگون‌ اقتصاد یعنی‌ فلسفهٔ‌ اقتصادی، مكتب‌ اقتصادی، نظام‌ اقتصادی، فقه‌ و حقوق‌ اقتصادی، اخلاق‌ اقتصادی‌ و علم‌ اقتصاد را تعریف، و با دین‌ اسلام‌ مقایسه، و پاسخ‌ فنی‌ خود را ارائه‌ كرده‌ است.

●مقدمه‌

انتظار بشر از دین، یكی‌ از پرسش‌های‌ روزگار ما است‌ كه‌ رویكردها و روش‌های‌ گوناگونی‌ را برانگیخته‌ است. پرسش‌ اصلی‌ در این‌ پژوهش‌ این‌ است‌ كه‌ آیا دین، فقط‌ عهده‌دار نیازهای‌ فردی‌ است‌ یا به‌ نیازهای‌ اجتماعی‌ نیز پاسخ‌ می‌دهد. آیا انتظار ما از دین‌ در عرصه‌های‌ گوناگون، منطقی‌ است‌ یا فقط‌ باید انتظار حد‌اقلی‌ از دین‌ داشت‌ یا هر گونه‌ انتظار از دین‌ نامعقول‌ است؟

مسأله‌ انتظار بشر از دین‌ همیشه‌ مورد توجه‌ متفكران‌ اسلامی‌ و غربی‌ بوده‌ است. متكلمان، حكیمان‌ و عارفان‌ شیعه‌ و اهل‌ سنت‌ و اندیشه‌وران‌ مغرب‌ زمین‌ در قرون‌ وسطا و رنسانس‌ و دوران‌ معاصر از جمله‌ گالیله، كانت، دوركیم، ماركس، وبر، شلایر ماخر، تیلیش، استیس، هیك، فروید، یونگ، فروم‌ و مكاتب‌ دئیسم، اگزیستانسیالیسم، پوزیتویسم‌ و فلسفهٔ‌ تحلیل‌ زبانی، آن‌ را تبیین‌ و بررسی‌ كرده‌اند.۲

اگر در این‌ مسأله‌ و رویكردهای‌ گوناگون‌ آن‌ دقت‌ منطقی‌ شود، به‌ آسیب‌ مشتركی‌ پی‌ می‌بریم‌ و آن‌ این‌ است‌ كه‌ همهٔ‌ آن‌ها گرفتار مغالطهٔ‌ «جمع‌ المسائل‌ فی‌ مسألهٔ‌ واحدهٔ» شده‌اند؛ یعنی‌ مسائل‌ انتظار بشر از دین‌ در عرصه‌های‌ علوم‌ طبیعی، تربیتی، اقتصاد، روان‌شناسی، جامعه‌شناسی، علوم‌ سیاسی، مدیریت، فلسفه، هنر، عرفان، اخلاق، حقوق‌ و... را یك‌ مسأله‌ تلقی‌ كرده‌ و دیدگاه‌های‌ باطن‌ مدارانه، دنیاگرایانهٔ‌ تفریطی، دنیاگرایانهٔ‌ افراطی‌ (ایدئولوژی‌ گرایانه)، عدالت‌ گرایانه‌ بر مبنای‌ حقوقی‌ و جامع‌نگرانه، و به‌ عبارت‌ دیگر، انتظارات‌ حد‌اقلی‌ و حد‌اكثری‌ و انتظارات‌ اعتدالی‌ را دربارهٔ‌ آن‌ یك‌ مسأله‌ طرح‌ كرده‌اند؛ در حالی‌كه‌ برای‌ پرهیز از آن‌ كج‌ روی‌ و آسیب‌ فكری، یعنی‌ مغالطهٔ‌ «جمع‌المسائل‌ فی‌ مسألهٔ‌ واحدهٔ»، باید پرسش‌ انتظار بشر از دین‌ در عرصه‌های‌ گوناگون‌ را به‌ گونه‌ای‌ مستقل‌ بررسی‌ كرد؛ به‌ همین‌ دلیل، نگارنده‌ در این‌ مقال‌ به‌ پژوهش‌ دربارهٔ‌ انتظار بشر از دین‌ در عرصهٔ‌ اقتصاد پرداخته‌ است. پاسخ‌ دقیق‌ این‌ پرسش‌ به‌ تبیین‌ مفاهیم‌ ذیل‌ بستگی‌ دارد.

انتظار: واژهٔ‌ انتظار، به‌ معنای‌ نیاز به‌كار می‌رود با این‌ تفاوت‌ كه‌ انتظار، نوعی‌ نیاز متوقعانه‌ است‌ كه‌ شخص‌ منتظر را صاحب‌ حق‌ قلمداد می‌كند. حال‌ اگر بر اساس‌ مبانی‌ انسان‌شناسی‌ بتوان‌ انسان‌ را در برابر دین، محق‌ دانست‌ می‌توان‌ واژهٔ‌ انتظار را در مسأله‌ انتظار بشر از دین‌ به‌كار برد و اگر انسان‌ در برابر دین، فقط‌ مكلف‌ باشد، نیازمندی‌ است‌ كه‌ هیچ‌ حقی‌ در برابر آن‌ ندارد؛ خواه‌ منظور از دین، آفریدگار دین‌ یا آورنده‌ و مفسر آن‌ (پیشوایان‌ دینی) یا متون‌ دینی‌ و حقایق‌ و آموزه‌های‌ دینی‌ باشد. در مراجعه‌ به‌ قرآن‌ می‌بینیم‌ كه‌ خداوند متعالی‌ می‌فرماید:

كَتَبَ‌ عَلَی‌ نَفسِهِ‌ الرَّحمَهَٔ.۳‌ ‌ كَتَبَ‌ رَبُّكُم‌ عَلَی‌ نَفسِهِ‌ الرَّحمَهَٔ؛۴

‌‌یعنی‌ خداوند، حقوقی‌ را برای‌ انسان‌ در نظر گرفته‌ و با توجه‌ به‌ صفات‌ كمال، جلال‌ و جمالش، تحقق‌ بخش‌ آن‌ حقوق‌ است.

حال‌ كه‌ معنای‌ انتظار روشن‌ شد، در این‌ مقاله‌ فقط‌ از انتظارات‌ و نیازهای‌ اقتصادی‌ سخن‌ خواهیم‌ گفت. به‌ عبارت‌ دیگر، از میان‌ نیازهای‌ گوناگون۵ فقط‌ به‌دنبال‌ نیاز به‌ فهمیدن‌ و دانستن‌ آموزه‌های‌ اقتصادی‌ هستیم‌ و این‌كه‌ آیا دین‌ این‌ دانش‌ را در اختیار بشر می‌گذارد یا خیر.

دین: واژهٔ‌ دین‌ در لغت‌ به‌معنای‌ عقیده، جزا، آیین‌ و... به‌كار رفته‌ و در اصطلاح‌ با استمداد از روش‌های‌ درون‌ متون‌ دینی‌ و برون‌ آن‌ و نیز رویكرد كاركردگرایی، مشمول‌ تعریف‌های‌ گوناگون‌ مفهومی، اخلاقی، شهودی‌ و عاطفی‌ شده‌ است. پاره‌ای‌ از تعاریف، هنجاری‌ و ارزش‌ گرایانه‌ (Normative) و برخی‌ دیگر ماهوی‌ و وصفی‌ و غیرهنجاری‌Descriptive) )اند. و دستهٔ‌ دیگر نیز از تعاریف‌ مركب‌ و مختلط‌(complen) از تعریف‌های‌ ماهوی‌ و ارزشی‌ برخوردارند.۶

نكتهٔ‌ قابل‌ توجه‌ این‌كه‌ او‌لاً‌ تعاریف‌ لغوی‌ دین‌ در مباحث‌ علمی‌ و دین‌پژوهشی، مشكلی‌ را حل‌ نمی‌كند. ثانیاً‌ در تعاریف‌ اصطلاحی‌ باید هدف‌ خود را مشخص‌ سازیم. اگر درصدد تعریف‌ مشترك‌ از تمام‌ ادیان‌ و مذاهب‌ است‌ باید توجه‌ داشت‌ كه‌ ارائهٔ‌ تعریف‌ مشترك‌ و جامع‌ و مانع‌ كه‌ تمام‌ مصادیق‌ موجود (اعم‌ از ادیان‌ آسمانی‌ و زمینی، الاهی‌ و بشری، تحریف‌ شده‌ و تحریف‌ ناشده‌ و حق‌ و باطل) را شامل‌ شود، امكان‌پذیر نیست‌ و فقط‌ می‌توان‌ بر اساس‌ نظریهٔ‌ شباهت‌ خانوادگی۷ ویتگنشتاین‌ ادیان‌ را دو به‌ دو یا چند به‌ چند تعریف‌ كرد تا به‌ صورت‌ موجبهٔ‌ جزئیه‌ به‌ مشتركات‌ آن‌ها پی‌برد.

اگر بخواهیم‌ دین‌ را در مقام‌ «باید» نه‌ در مقام‌ «تحقق» تعریف‌ كنیم، یعنی‌ با نگاه‌ كلامی‌ و فلسفی‌ به‌ چیستی‌ دین‌ بپردازیم‌ نه‌ با رویكرد جامعه‌شناختی، تعریف‌ دین‌ عبارت‌ است‌ از مجموعهٔ‌ حقایق‌ و ارزش‌ هایی‌ كه‌ از طریق‌ وحی‌ یا هر طریق‌ قطعی‌ دیگر برای‌ تأمین‌ هدایت‌ و سعادت‌ انسان‌ به‌ ارمغان‌ می‌رسد؛ بنابراین، دین‌ حق، او‌لاً‌ باید آسمانی، ثانیاً‌ دارای‌ پیام‌ الاهی‌ و ثالثاً‌ مصون‌ از تحریف‌ و خطا باشد و چنین‌ دینی‌ در عصر حاضر فقط‌ در اسلام‌ تجلی‌ یافته‌ است؛ زیرا ادیان‌ دیگر، یا آسمانی‌ و الاهی‌ نیستند یا از متون‌ دینی‌ مصون‌ از تحریف‌ محرومند.

بشر: مقصود از بشر، همهٔ‌ انسان‌ها اعم‌ از خواص‌ و عوام‌ است؛ بنابراین، در پرسش‌ انتظار بشر از دین‌ در عرصهٔ‌ اقتصاد، انسان‌های‌ متخصص‌ و اقتصاددانان، همه‌ مورد توجه‌ قرار می‌گیرند.

روش‌ پژوهش: مسأله‌ انتظار بشر از دین‌ و نیاز انسان‌ها از دین‌ اسلام‌ در عرصهٔ‌ اقتصاد، روش‌ جمع‌ درون‌ و برون‌ متون‌ دینی‌ و از نوع‌ كتابخانه‌ای‌ است. پاره‌ای‌ از محققان‌ در پاسخ‌ به‌ پرسش‌های‌ دین‌ پژوهی‌ فقط‌ به‌ قرآن‌ و سنت‌ مراجعه‌ می‌كنند و از عقل‌ و تجربه‌ و تاریخ‌ بهره‌ای‌ نمی‌گیرند. این‌ طایفه‌ به‌ طور معمول‌ از ظواهر آیات‌ و روایات‌ استفاده‌ می‌كنند و مخاطبان‌ را از هر گونه‌ تدبیر و تدبر در قرآن‌ باز می‌دارند. این‌ گروه‌ نص‌ گرایان، مانند مالك‌ بن‌ انس، محمد بن‌ ادریس‌ شافعی، احمد بن‌ حنبل، داوود بن‌ علی‌ اصفهانی، امام‌ الحرمین‌ جوینی، ابن‌ تیمیه‌ حمرانی‌ با این‌ رویكرد، گرفتار تشبیه‌ و تجسم‌ الاهی‌ شده، با مقتضیات‌ زمان‌ فاصله‌ دارند و از مدلول‌های‌ التزامی‌ گزاره‌های‌ دینی‌ بهره‌ نمی‌گیرند.۸

گروه‌ دیگری‌ از نویسندگان‌ با بهره‌گیری‌ از هرمنوتیك‌ فلسفی، فقط‌ به‌ پذیرش‌ فهم‌ تأویلی‌ فتوا داده، بر این‌ باورند كه‌ فقط‌ باید با روش‌های‌ برون‌ متون‌ دینی‌ مانند روش‌ كاركردگرایی، روش‌ عقلی، فلسفی، روش‌ انسان‌شناسی‌ تجربی‌ و... به‌ پرسش‌های‌ دین‌پژوهی‌ پاسخ‌ داد.۹

حق‌ مطلب‌ آن‌ است‌ كه‌ ابتدا با روش‌ عقلی‌ - فلسفی‌ به‌ نیاز بشر به‌ دین‌ (به‌ صورت‌ موجبهٔ‌ جزئیه) و حجیت‌ مصداقی‌ از مصادیق‌ دین‌ موجود پی‌ برده، آن‌گاه‌ آن‌ دین، افزون‌ بر رفع‌ آن‌ نیاز مكشوف، به‌ بیان‌ نیازهای‌ دیگر پنهان‌ آدمی‌ و رفع‌ آن‌ها می‌پردازد.

●چیستی‌ انتظار بشر از دین‌

تبیین‌ مفاهیم‌ پیشگفته‌ روشن‌ می‌سازد كه‌ منظور از انتظار بشر از دین، نیاز انسان‌ها به‌ آموزه‌های‌ دینی‌ است‌ و این‌كه‌ آیا دین‌ در حوزه‌های‌ گوناگون‌ علمی‌ و ساحت‌های‌ مختلف‌ معیشت‌ آدمی‌ و مسائل‌ اجتماعی‌ و اقتصادی، انسان‌شناختی، رفتار شناختی، سیاسی، حقوقی‌ و... حضور و ظهور دارد. آیا دخالت‌ دین‌ در این‌ عرصه‌ها، مستقیم‌ است‌ یا غیرمستقیم؟ آیا در پاسخ‌ به‌ این‌ پرسش‌ها فقط‌ باید به‌ روش‌ درون‌ متون‌ دینی‌ مراجعه‌ كرد یا روش‌های‌ برون‌ متون‌ دینی‌ مانند روش‌ آثار و خدمات‌ و كاركردهای‌ روان‌شناختی‌ و جامعه‌شناختی‌ دین‌ و نیز روش‌ تعقلی‌ و روش‌ تجربی‌ و انسان‌شناختی‌ نیز به‌كار این‌ پژوهش‌ می‌آیند؟

برخی‌ از محققان‌ بر این‌ باورند كه‌ مسألهٔ‌ انتظار بشر از دین، یكی‌ از محصولات‌ اومانیسم‌ است‌ كه‌ با نگاه‌ انسان‌ محوری‌ و انسان‌ خدایی‌ زاییده‌ شده‌ است؛ زیرا اومانیسم‌ در نقش‌ گوهر مدرنیسم‌ در فرهنگ‌ غرب، انسان‌ را در مقام‌ نظر و عمل‌ و در محور معرفت‌شناختی‌ و ارزش‌شناختی، ملاك‌ صحت‌ و سقم‌ و خیر و شر قرار می‌دهد. به‌ عبارت‌ دیگر، اومانیسم، تفكری‌ است‌ كه‌ توجه‌ اصلی‌ آن‌ بر انسان‌ و شؤ‌ون‌ انسانی‌ تمركز دارد. اومانیسم‌ در مقام‌ نظر می‌گوید: «هر معرفتی‌ باید برای‌ انسان‌ باشد»؛ زیرا ذهن‌ بشر، آینهٔ‌ تمام‌ نمای‌ خارج‌ نیست؛ بلكه‌ معرفت‌ و شناخت، محصول‌ كنش‌ و واكنش‌ ذهن‌ و خارج‌ است؛ پس‌ نمی‌توان‌ از معرفت‌ مطابق‌ با واقع‌ سخن‌ گفت. بدین‌ ترتیب، معرفت‌ به‌ انسان‌ وابسته‌ است. اومانسیم‌ در مقام‌ عمل‌ نیز شرافت‌ و ارزش‌ هیچ‌ موجودی‌ را بیش‌ از انسان‌ نمی‌داند و سود انگارانه‌ فقط‌ بایدها و نبایدهایی‌ را می‌پذیرد كه‌ برای‌ انسان‌ و زندگی‌ دنیایی‌ او مفید باشد.۱۰

اومانیسم‌ با این‌ دو ركن‌ معرفت‌شناختی‌ و وظیفه‌شناختی، مسألهٔ‌ انتظار بشر از دین‌ را طرح‌ می‌كند تا فقط‌ نیازهای‌ دینی‌ را پذیرا باشد كه‌ معرفت‌ بشری‌ آن‌ها را درك‌ كرده‌ است‌ و با این‌ پیش‌ فرض‌ به‌ دین‌ حد‌اقلی‌ فتوا دهد و اوامر و نواهی‌ عقل‌ گریز را از دایرهٔ‌ نیازهای‌ بشر به‌ دین‌ خارج‌ سازد.۱۱

‌عبدالحسین‌ خسروپناه۱

پی‌نوشت‌ها:

.۱ عضو هیأت‌علمی‌ و مدیر گروه‌ فلسفهٔ‌ پژوهشگاه‌ فرهنگ‌ و اندیشهٔ‌ اسلامی.

.۲ برای‌ مطالعه‌ بیش‌تر، ر.ك: نگارنده: انتظارات‌ بشر از دین، بخش‌ دوم‌ و سوم.

.۳ انعام‌ (۶): ۱۲.

.۴ همان، ۵۴.

.۵ ابراهام‌ مزلو: انگیزش‌ و شخصیت، احمد رضوانی، انتشارات‌ آستان‌ قدس‌ رضوی، سوم، ۱۳۷۲، ص‌ ۷۵ - ۹۰؛ فرامرز رفیع‌پور: آناتومی‌ جامعه، شركت‌ سهامی‌ انتشار، تهران، ص‌ ۴۱ - ۴۳.

.۷ - ۲. J.H. Hick, philosophy of Religion. p. ۶

. Family Resembelance.۷

.۸ ر.ك: ابن‌ حزم‌ اندلسی: الفصل‌ فی‌ الملل‌ و الاهوأ و النحل، ج‌ ۲، ص‌ ۱۱۲ - ۱۱۶؛ احمد امین: ضحی‌ الاسلام، ج‌ ۱، ص‌ ۱۵۶؛ ابن‌ تیمیه: درء تعارض‌ العقل‌ و النقل، ج‌ ۱، ص‌ ۱۴۷.

.۹ ر.ك: عبدالكریم‌ سروش: مدارا و مدیریت، ص‌ ۱۳۵.

.۱۰ ر.ك: تونی‌ دیویس: اومانیسم، ترجمهٔ‌ عباس‌ حنجر، نشر مركز.

.۱۱ ر.ك: مقدمه‌ آیت‌ا سبحانی‌ بر كتاب‌ انتظارات‌ بشر از دین.

.۱۲ مهدی‌ هادوی‌ تهرانی: مكتب‌ و نظام‌ اقتصادی‌ اسلام، ص‌ ۴۵.

.۱۳ قصص‌ (۲۸): ۷۷

.۱۴ حسین‌ نمازی: «تأثیر آموزهٔ‌ خداشناسی‌ در شكل‌گیری‌ اصول‌ نظام‌ اقتصاد اسلام‌ و سرمایه‌داری»، مجلهٔ‌ اقتصادی.

.۱۵ طه‌ (۲۰): ۵۰.

.۱۶ حدید (۵۷): ۲۵.

.۱۷مهدی‌ هادوی‌تهرانی: مكتب‌ و نظام‌ اقتصادی‌ اسلام، ص‌ ۳۱.

.۱۸ سیدعباس‌ موسویان: كلیات‌ نظام‌ اقتصادی‌ در اسلام، ص‌ ۱۲.

.۱۹ حشر (۵۹): ۷؛ انفال‌ (۸): ۴۱؛ توبه‌ (۹):۶۰؛ بقره‌ (۲): ۲۷۳؛ علق‌ (۹۶): ۶.

.۲۰ همان، ص‌ ۱۳.

.۲۱ روح‌ا موسوی‌ خمینی‌ [امام]: كتاب‌ البیع، ج‌ ۱، ص‌ ۳۳۳.

.۲۲ همان، ج‌ ۳، ص‌ ۵.

.۲۳ انفال‌ (۸): ۲۸؛ آل‌ عمران‌ (۳): ۱۸۶.

.۲۴ بقره‌ (۲): ۲۵۵.

.۲۵ سیدمحمدباقر صدر: اقتصادنا، ص‌ ۲۹۸.

.۲۶ ر.ك: عبدالحسین‌ خسروپناه: گفتمان‌ مصلحت‌ در پرتو شریعت‌ و حكومت، ص‌ ۷۵.

.۲۷ مهدی‌ هادوی‌تهرانی: مكتب‌ و نظام‌ اقتصادی‌ اسلام، ص‌ ۱۴۴ و ۱۴۵.

.۲۸ همان، ص‌ ۱۵۱.

.۲۹ ر.ك: هلموت‌ كرویتس: معضل‌ پول، ص‌ ۲۲۸.

.۳۰ چارلز وست‌ چر چمن: نظریهٔ‌ سیستم‌ها، ص‌ ۲۶.

.۳۱ سیدحسین‌ میرمعزی: نظام‌ اقتصادی‌ اسلام، ص‌ ۱۷ و ۱۶ و نیز ر.ك: ژوزف‌ لاژوژی: نظام‌های‌ اقتصادی، ص‌ ۱؛ سیدعباس‌ موسویان: كلیات‌ نظام‌ اقتصادی‌ اسلام، ص‌ ۱۲ - ۱۱.

.۳۲ شارل‌ ژید و شارل‌ ژیست: تاریخ‌ عقاید اقتصادی، ج‌ ۱، ص‌ ۶۲ و ۱۲۵؛ سیدحسین‌ میرمعز‌ی: نظام‌ اقتصادی‌ اسلام، ص‌ ۱۷ و ۱۸.

.۳۳ سیدعباس‌ موسویان: پس‌انداز و سرمایه‌گذاری‌ در اقتصاد اسلامی، انتشارات‌ پژوهشگاه‌ فرهنگ‌ و اندیشهٔ‌ اسلامی، ص‌ ۹۶ و ۱۲۱.

.۳۴ مرتضی‌ مطهری: نظام‌ اقتصادی‌ در اسلام.

.۳۵ به‌ نمودار ذیل‌ توجه‌ فرمایید:

.۳۶ سیدمحمدباقر صدر، اقتصادنا، ص‌ ۲۸.

.۳۷ ر.ك: مهدی‌ بازرگان: آخرت‌ و خدا، هدف‌ بعثت‌ انبیا، مجله‌ كیان، ش‌ ۲۸.

.۳۸ ر.ك: نگارنده: كلام‌ جدید، قم، مركز مطالعات‌ و پژوهش‌های‌ فرهنگی‌ حوزهٔ‌ علمیه، ۲۲۶ و ۲۲۷.

.۳۹ ر.ك: ابن‌سینا: الشفأالالهیات، المقاله‌ العاشرهٔ، الفصل‌ الثانی‌ و الثالث؛ همو: الاشارات‌ و التنبیهات، ج‌ ۲، النمط‌ الثالث، ص‌ ۳۶۰ - ۳۶۵؛ همو: المبدأ و المعاد، ص‌ ۱۱۵.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.