پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

توحید افعالی و اعمال زشت انسان


توحید افعالی و اعمال زشت انسان

● پرسش:
کارهای قبیح و ناشایست انسان را چگونه می توان با اراده وسیع خدا توجیه کرد؟ آیا این نوع اعمال را می توان متعلق اراده خداوند دانست؟
● پاسخ:
اشکالی که برخی در ارتباط با این …

پرسش:

کارهای قبیح و ناشایست انسان را چگونه می توان با اراده وسیع خدا توجیه کرد؟ آیا این نوع اعمال را می توان متعلق اراده خداوند دانست؟

پاسخ:

اشکالی که برخی در ارتباط با این سؤال مطرح کرده اند این است که لازمه عمومیت و گستردگی ارادأ خداوند نسبت به کارهای آنان این است که کارهای زشت و ناروا نیز متعلق اراده خدا باشند، در حالی که اراده کارهای قبیح مانند انجام آنها قبیح و مذموم است و ذات مقدس خداوند از هر صفت قبیحی منزه و پیراسته است. به نظر می رسد آنچه موجب این اشتباه شده است جدا نکردن اراده تکوینی و اراده تشریعی است. لذا لازم است توضیح مختصری در این مورد داده شود. گرچه اختلاف نظر در این مورد فراوان است.

اراده تکوینی وتشریعی خداوند

اساساً دوست داشتن یا تصمیم گرفتن نسبت به انجام کار اختیاری خدا «اراده تکوینی» است. و نسبت به کارهای اختیاری فاعل دیگر «اراده تشریعی» است. استاد مصباح در این زمینه می فرماید: «اما اراده به معنای خواستن و دوست داشتن، در نفوس حیوانی و انسانی از قبیل کیفیات نفسانی است. ولی معنای تجرید شده آن که حاکی از شئون وجود مجردات است قابل نسبت دادن به مجردات تام و به خدای متعال نیز می باشد... بنابراین اراده را به همین معنی می توان از صفات ذات دانست و حقیقت آن چیزی جز حب الهی نیست که عین ذات وی می باشد. و اما اراده به معنای تصمیم گرفتن نفوس متعلق به ماده، کیفیتی انفعالی یا یکی از افعال نفسی است. بهرحال، امری حادث در نفس و مسبوق به تصور و تصدیق و شوق می باشد و چنین امری را نمی توان به مجردات تام و مخصوصاً به خدا متعال نسبت داد زیرا ساحت مقدس الهی از عروض اعراض و کیفیات نفسانی منزه و مبری است. ولی می توان آن را ]بعد از تجرید و منزه کردن از صفات ممکنات و نقایص و ضعف ممکنات[ به عنوان صفت فعلی و اضافی (مانند خلق و ورزق و تدبیر و...) برای خدای متعالی در نظر گرفت که از مقایسه بین افعال و مخلوقات با ذات الهی از آن جهت که دارای حب به خیر و کمالی است انتزاع می شود و چون یکی از طرفین مقوله، دارای قیود زمانی و مکانی است می توان چنین قیودی را برای اراده الهی هم به لحاظ متعلقش در نظر گرفت.» ]آموزش فلسفه، ج۲، ص.۳۹۰[ حال با این مقدمه در پاسخ به این شبهه می گوئیم: طبق اراده تکوینی خدا همه موجودات و از آن جمله انسان و افعال انسانی اعم از انسانهای صالح و کافر و اعم از کارهای خیر و بد، همگی تحت اراده عمومی الهی قرار گرفته و اراده تکوینی خدا، مانند علم و قدرت او بر همه کارهای انسانها و موجودات شمول و گسترش دارد. لکن از نظر تشریعی خدا، کارهای ارادی و اختیاری انسان به دو دسته تقسیم می شوند:

۱)کارهای نیک و پسندیده

۲)کارهای ناپسندیده و قبیح از نظر محبوبیت و مبغوضیت که ملاک اراده تشریعی خدا است، فقط دسته اول متعلق اراده تشریعی خدا است چون خداوند متعال برای انسان فقط طاعت و کارهای خیر و نیک را اراده کرده زیرا اینها موجب هدایت و صلاح و سعادت آدمی می شوند و چنین انسانی محبوب الهی و دارای ثواب و پاداش است. اما کارهای قبیح و زشت و ناروا چون مبغوض خداوند هستند متعلق اراده تشریعی خداوند نیستند چرا که موجبات خسران و زیان و ضرر انسانی را فراهم می کنند این اشکال را می توان با بیان دیگری که هم مطابق با قواعد فلسفی است و هم با آیات قرآن هماهنگ است، پاسخ داد، مرحوم علامه طباطبائی در این زمینه می فرماید: وجود هستی امکانی همیشه و در همه جا مخلوق و آفریده خدا است «الله خالق کل شی» ]زمر/۶۲[ و آنچه مخلوق و آفریده خداست حسن و زیبا است «الذی احسن کل شیء خلقه» ]سجده/۷[ و کارهای شایسته و ناروا در اصل وجود، با یکدیگر تفاوتی ندارند. تصرف در مال دیگران با اذن مالک آن و تصرف غاصبانه از نظر واقعیت و اصل هستی یکی هستند. واقعیت عینی روابط مشروع و قانونی مرد و زن با روابط نامشروع و غیرقانونی آن دو هیچ تفاوتی ندارد. زیرا هر دو، کار اختیاری فاعل آنها بوده و در واقعیت و هستی خود، مخلوق و آفریده خدا و متعلق اراده تکوینی او می باشند و بنابراین ناروائی و ناپسندی در آن راه ندارد ]و این همان اراده تکوینی خداست به همه چیز[. اما شایستگی یا ناروایی کارهای اختیاری انسان به خاطر مطابقت و عدم مطابقت با اوامر و نواهی شرعی است، که این اوامر و نواهی شرعی نیز بیانگر خشنودی و رضایت و یا ناخشنودی و سخط خدا می باشند و هرگز محور رضایت و سخط، اراده تکوینی خدا نیست. ]علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج۱، ص۱۰۱[ اتفاقاً در پاسخ به این شبهه روایات ائمه(ع) ساکت ننشسته اند که در اینجا به دو روایت اشاره می کنیم: ابوبصیر گوید: به امام صادق(ع) عرض کردم: آیا خدا کفر کافران را اراده کرده است؟ فرمود آری. گفتم: آیا آن را دوست داشته و از آن راضی است؟ فرمود: خیر. گفتم: پس خدا کارهائی را اراده کرده ولی آنها را دوست نداشته و از آنها راضی نیست. فرمود: این مطالب به همین صورت از عالم غیب به ما رسیده است. ]بحارالانوار، ج۵، باب قضاء و قدر، حدیث۶۶[ روی الصدوق-ره- یسنده عن الرضا(ع) عن آبائه علیهم السلام- عن علی(ع) انه قال: اعمال به سه دسته تقسیم می شوند: ۱-واجبات ۲-مستحبات ۳-معاصی. اما واجبات پس به امر خداوند عزوجل و به رضایت خداوند و قضاء الهی و به قدرت و به مشیت و به علم خداوند است. و اما فضائل و مستحبات به امر (وجوبی) خداوند نیستند لکن به رضایت و به قضاء و قدر و مشیت و به علم خداوند متعال هستند. و اما معاصی اینها به امر (و رضایت) خداوند نیستند اما به قضاء و قدر و مشیت و علم خداوند هستند سپس خداوند مردم عامی را عقاب می کند.

]توحید صدوق، باب قضاء و قدر، حدیث۹[