چهارشنبه, ۲ خرداد, ۱۴۰۳ / 22 May, 2024
مجله ویستا

تحول در علوم انسانی و قائده ی امتناع ذاتی


تحول در علوم انسانی و قائده ی امتناع ذاتی

پس از درک این ضرورت که باید وضعیت علوم انسانی بررسی شود،شعار بومی سازی علوم انسانی محور فعالیت تمام مراکز و پژوهشگاه ها قرار گرفت و تقریبا تمام اندیشمندان و صاحب قلمان کشور …

پس از درک این ضرورت که باید وضعیت علوم انسانی بررسی شود،شعار بومی سازی علوم انسانی محور فعالیت تمام مراکز و پژوهشگاه ها قرار گرفت و تقریبا تمام اندیشمندان و صاحب قلمان کشور به نوعی برای آنکه از این رقابت قلم نمایی نمانند به شکل افراطی شروع نوشتن مقالات متعدد با درونمایه های مشترک کردند و هرکدام از دیدگاه خود،البته در مسیری انحرافی،این شعار را که در ذات خود یک ضرورت بود،با الفاظ و عبارات آنچنانی وزین نمودند که در نهایت راه به جایی نبرد و خروجی مطلوبی از آن حاصل نیامد.

بعد از مدتی سردرگمی و ناتوانی ،این بار شعار تحول در علوم انسانی را مد خوبی برای ابراز وجود یافته اند و باز حرکت از نو و بوق و کرنایی دوباره،مشغولیت جالبی به وجود آورده که فقط تبلیغات خوبی دارد و وقتی از نظر فنی و فلسفی بررسی می شود جایگاه قابل دفاعی ندارد. این موضوع دارای ایرادات اساسی بوده که ازعدم شناخت و آگاهی کامل به دانش های انسانی ناشی می شود.

قاعده ی امتناع ذاتی

عصولا علوم انسانی علومی هستند که یک سیستم بر آنها حاکم است و در قالب این سیستم است که موجودیت پیدا می کنند. یک دانش تدوین شده ی انسانی ،بدون سیستم ذاتی آن غیر قابل تصور است.

بحث تحول در علوم انسانی در واقع یک موضوع انتخاب شده برای تحقق بومی سازی علوم انسانی است که به هیچ روی قابل دفاع نیست .

در علوم غیر انسانی ،تحول و بومی سازی امکان پذیر است اما بومی سازی و متحول کردن یک دانش انسانی با توجه به سیستمی بودن آن ،یک امر محال است چراکه واژه شناسی تحول و شناخت روند تولید یک دانش انسانی ،این مطالبه را یک تناقض می داند.

"قاعده ی امتناع ذاتی" تحول در یک دانش انسانی را محال می داند به این دلیل ساده که یک دانش انسانی یک سیستم ذاتی دارد؛ اگرچه لفظ مشترک علوم انسانی برای جنس های متعدد به کار می رود اما سیستم ذاتی هر دانش فقط ذاتی آن دانش بوده و تلاش برای تحول آن با امتناع ذاتی مواجه می شود.

حسن (امیرطرهان)امرائی عبدُوَلی

سالار علیزاده