چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

حال آقای براتیگان بهتر شده است


حال آقای براتیگان بهتر شده است

نگاهی به «در رویای بابل» با ترجمه پیام یزدانجو

ریچارد براتیگان ، از آخرین کشف‌های فارسی‌زبانان در سپهر ادبیات جهان است. انتشار پی در پی آثار وی چون «صید قزل‌آلا در‌ آمریکا» ، «اتوبوس پیر» ، «در قند هندوانه» و اکنون «در رویای بابل» در ایران سال‌های اخیر نشانگر همین توجه است.

«در رویای بابل» ماجرای یک پاپتی خل وضع است که در دنیای ذهنی و عینی رفت و آمد می‌کند؛ انسان بی‌دست و پایی که زندگی حقیقی‌اش در نکبت فقر و تنهایی فرورفته است اما خود را انسانی مشهور، موفق و جذاب در دوران تمدن بابل می‌بیند.

تضاد در وجود راوی «در رویای بابل» تا آنجاست که او شغل کارآگاه خصوصی را برگزیده است، شغلی که توانمندی و ذکاوتی صد چندان می‌طلبد در حالی که او حتی یک فشنگ ندارد که در هفت‌تیرش بگذارد.

در «در رویای بابل» همان مولفه‌های آشنای آثار براتیگان تکرار می‌شوند؛ روایت زندگی انسان‌های فراموش شده - از این بابت او به پل استر شباهت تامی دارد - ورود آدم‌های متعدد و رویدادهای پراکنده و ریز در داستان، نثر شوخ و زنده‌ای که طنز بخوبی در آن جاافتاده و به ریشخند کشیدن همه جنبه‌‌های زندگی مدرن آمریکایی، حاصل پست مدرن ریچارد براتیگانی یک متن سخت پر از دیدگاه‌های فلسفی و لغات عجیب و غریب نیست؛ داستانی است که بدون تظاهر و عریانی تنهایی و بدبختی انسان مدرن را به نمایش می‌گذارد: تنهایی آدمی که حتی در گفتگوی تلفنی با مادرش از او مطالبه بدهی‌هایش می‌شود و با پرداخت ۲۰۰ دلار می‌تواند هر کسی را وادار کند که خفت معامله بر سر جنازه‌ای را بپذیرد.

یکی از پایه‌های طنز جاندار براتیگان بر تطابق جلوه‌های زندگی آمریکایی با بابل باستانی استوار است: جایی که او از بازی‌های بیسبال فصل ۵۹۶ پیش از میلاد می‌گوید و بخت‌النصر را به شکلی خودمانی «نج» می‌نامد!

راوی در بیان رویاهای خود از بابل به شکلی روشن و شفاف، امیدوار و خوشبخت است، اما هنگامی که به دنیای امروز و آمریکای دهه ۴۰ میلادی بازمی‌گردد، جلوه دیگری از این طنز یعنی ریشخند ایالات متحده آمریکا وزندگی آمریکایی نمود می‌یابد.

برای من زن صاحب‌خانه از ژاپنی‌ها هم تهدید بزرگ‌تری بود. همه منتظر بودند این ژاپنی‌ها سر و کله‌شان در سانفرانسیسکو پیدا شود و توی اتوبوس برقی‌ها بپرند و بالا و پایین خیابان‌ها را گز کنند. اما من که خدایی‌اش طرف ژاپنی‌ها را می‌گیرم تا بیایند و مرا از شر این زن خلاص کنند.

... صدایی داشت که پرل هاربور در مقابلش لالایی بود.

به نظر می‌رسد آقای براتیگان وقتی «در رویای بابل» را می‌نوشته، حالش خوب بوده و از دیوانگی‌های معمول خودش کمی فاصله گرفته بوده است.

از ترجمه خوب پیام یزدانجو که پیشتر خواننده فارسی زبان را با مشهورترین اثر براتیگان به صید قزل‌آلا در آمریکا آشنا کرده بود نباید گذشت؛ ترجمه‌ای که توانسته قلم شیرین و طناز براتیگان را به مخاطب بخوبی معرفی کند.

آرش شفاعی‌



همچنین مشاهده کنید