همینگوی كی بود؟

ارنست میلر همینگوی در زمستان ۱۸۹۹ به دنیا آمد، چند روز مانده به قرن بیستم و در تابستان ۱۹۶۷ به زندگی خودش پایان داد، زندگی پر ماجرایی كه شركت در جنگ‌های داخلی اسپانیا، جنگیدن …

ارنست میلر همینگوی در زمستان ۱۸۹۹ به دنیا آمد، چند روز مانده به قرن بیستم و در تابستان ۱۹۶۷ به زندگی خودش پایان داد، زندگی پر ماجرایی كه شركت در جنگ‌های داخلی اسپانیا، جنگیدن كنار ماجراجویان جمهوری‌طلب توی یك آمبولانس، ساختن فیلم مستند از جنگ، یكی از اتفاقات عجیب و غریب آن بود البته اگر شكار شیر در آفریقا، گاوبازی و زندگی كولی‌وار این نویسنده را از اتفاقات روزگار بدانیم، اتفاقاتی كه در داستان‌های ساده كتاب «پروانه و تانك» در كافه‌ای در مادرید می‌افتد. شهری كه در محاصره طرفداران ژنرال فرانكو هنوز دارد نفس می‌كشد آن هم كلی آدم جورواجور كه از جاهای مختلف این دنیا یا به قصد جنگیدن آمده‌اند یا مثل ارنست همینگوی ماجراجو، خبرنگار یا ناامیدند و به قصد پا رو كردن پول‌هایی كه در جنگ خرج می‌شود به این نقطه از دنیا رسیده‌اند.

این آدم‌ها شب‌ها در كافه چیكوته دور هم جمع می‌شوند، گاهی مثل آن مرد تنهایی كه به خاطر عروسی شاد است و شوخی می‌كند، كشته می‌شوند و گاه به دلیل دیگری آدم قصه‌های همینگوی می‌شوند. ارنست همینگوی چهار بار از ۱۹۳۶ تا ۱۹۳۹ به اسپانیا سفر می‌كند و كتاب‌های «خورشید همچنان می‌درخشد» و «مرگ در بعدازظهر» را در همین سال‌ها می‌نویسد، كتاب‌هایی درباره اسپانیا و جنگی كه او را وادار به تلاش برای زنده ماندن و نوشتن می‌كرد، نوشتنی كه گاهی حتی خیلی به حقیقت هم نزدیك نبود و فقط از روح پر تخیل این نویسنده ماجراجو ریشه می‌گرفت.