جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

طنز كمی تا قسمتی شیرین تر از فلسفه است


طنز كمی تا قسمتی شیرین تر از فلسفه است

موج اف ام ردیف ۱ ۸۸ شبكه جوان عصرها ۶ الی ۸ پیچ رادیو را اگر بچرخانی, صدای آشنایی را می شنوی كه می گوید «میون این همه حرف این همه سروصدا این همه بگو مگو این همه برو بیا یه صدا یه صدای آشنا صدای من صدای تو صدای ما روی خط جوانی »

● برنامه روی خط جوانی از رادیو جوان

گاهی اوقات ما حق داریم وسط اتاقمان دراز بكشیم و به موسیقی ای كه هیچ یك از اهالی خانه آن را دوست ندارند گوش فرا دهیم و به هیچ فكر كنیم و هیچ نگران و دلواپس چیزی نباشیم اما گاهی اوقات...

موج اف ام. ردیف ۱/۸۸. شبكه جوان. عصرها ۶ الی ۸. پیچ رادیو را اگر بچرخانی، صدای آشنایی را می شنوی كه می گوید: «میون این همه حرف این همه سروصدا این همه بگو مگو این همه برو بیا یه صدا یه صدای آشنا صدای من صدای تو صدای ما روی خط جوانی.»

اهالی ساختمان جدید رادیو بیش از ۱۰ ماه است كه هر روز حول و حوش ساعت ۲ بعدازظهر جماعتی جوان را می بینند كه ساكت و سر به زیر قدم به اتاق شماره ۳۴ واقع در طبقه دوم این ساختمان می گذارند و در حالی كه اصلاً به قاموس چهره های آرام آنها نمی آید، در فضایی كاملاً اكتیو و پرسروصدا همرا با هیجانی كه با هرچه نزدیك شدن به زمان پخش برنامه لحظه به لحظه به آن افزوده می شود شروع به ساخت برنامه ای می كنند كه باید راس ساعت ۶ عصر به مدت ۲ ساعت و به صورت زنده از این شبكه پخش گردد. گروهی كه در بین بچه های شبكه جوان و حتی سایر شبكه های رادیویی با نام برنامه خود شناخته می شوند گروه «روی خط جوانی...» است.

از دو سال پیش كه با برنامه «ما دانشجوییم» و «كاملاً جوانانه» وارد رادیو شدند، مخاطبان زیادی را با رادیو آشتی دادند. به گواهی بسیاری خط قرمز های رادیو را كمی تا حدود زیادی آن طرف تر بردند و گزارش ها، متن ها، موسیقی ها و آنونس هایی روی آنتن فرستادند كه كمتر كسی فكر می كرد، روزی بشود آنها را از رسانه ملی آن هم رادیویی كه بعضی برنامه هایش هنوز در حال و هوای دهه سی و چهل سیر می كنند، بشنود. اما مهدی زری باف معتقد است، هنوز تا رسیدن به ایده هایشان راه زیادی دارند: «دلم می خواهد مردم زنگ بزنند، انتقاد كنند. تایید و تشكر مردم به بچه ها روحیه می دهد و آنها را به ادامه كار امیدوار می كند، اما كیفیت برنامه را انتقادهای خوب بالا می برد.» جشنواره بین المللی رادیویی در زیباكنار تا یكی دو هفته دیگر برگزار می شود و طبق اعلام هیات داوران بچه های «روی خط جوانی» در سه چهار بخش انتخاب شدند: بهترین شورای نویسندگان، بهترین سردبیری، بهترین اجرا و بهترین تهیه كنندگی.

۱۴ نویسنده، ۲ گوینده، ۱سردبیر، ۱ تهیه كننده، ۳ گزارشگر، ۱ ادیتور و ۱ مسئول هماهنگی... با میانگین سنی ۲۵ سال و هر روز از شنبه تا چهارشنبه، حدود ۴ ساعت با كار گروهی یك برنامه ۲ ساعته می فرستند روی آنتن به سرپرستی مهدی زری باف، او كه به قول یكی از نویسنده ها: «تمامی اعضای گروه را رسماً آرزو به دل گذاشت تا كتابی نخوانده، موسیقی نشنیده، فیلمی ندیده، یا نقدی نگفته را به او معرفی كنند»، ۳۰ساله است و مهندس منابع طبیعی از ۲۳سالگی تدریس را شروع كرده و با نوشتن نقدهای سینمایی قدم به مطبوعات گذاشته. از سال ۷۹ به عنوان كارشناس و سپس مدرس نویسندگی قدم در رادیو گذاشته و همكاری خود را با رادیو جوان و باشگاه رادیویی جوان آغاز كرده و بعد ها با استفاده از شاگردان همین كلاس ها و نیز دعوت از چند نفر از طنزنویسان جوان و مستعد روزنامه های كشور تیم نویسندگان برنامه های «ما دانشجوییم»، «كاملاً جوانانه» و «روی خط جوانی» را تشكیل داد. آگاهان او را در تمام طول مدت ساخت و پخش برنامه در حال جنب وجوش، ارائه ایده به نویسندگان و گزارشگران برنامه، نوشتن برای برنامه و یا مطالعه نوشته های اعضا دیده اند.

سردبیر برنامه درباره تشكیل گروه می گوید: «این بچه ها منتخبین هنرجویان كلاس های آموزش نویسندگی در باشگاه رادیویی جوان هستند كه از دو سال پیش فعالیت خودشان را در قالب برنامه «ما دانشجوییم» شروع كردند و بعد از آن هم برنامه كاملاً جوانانه را تولید كرده و در حال حاضر هم برنامه «روی خط جوانی» را می سازند... زری باف معتقد است كه پشتوانه ادبی، هنری ای كه بچه های گروه دارند و كلاس های نویسندگی كه گذرانده اند روی كار آنها تاثیر داشته: «من فكر می كنم بچه ها در این كلاس ها با ویژگی های یك متن رسانه ای آشنا شدند و به اهمیت متن در برنامه های رادیویی پی بردند. می دانید تاثیر متن در برنامه هایی كه اساسش بر طنز و شوخ طبعی نهاده شده بسیار مهم است و مثل نقشه برای یك ساختمان می ماند. با یك نقشه اشتباه حتی با بهترین مهندسی هم نمی توان ساختمانی درست بنا كرد. با یك متن قوی و اجرای ضعیف می توان برنامه های متوسط ساخت اما این كار با یك متن ضعیف با بهترین اجراها هم ممكن نیست.»

بچه های «روی خط جوانی» بعد از نه ماه جلسه و بحث و دوندگی برای فراهم كردن مقدمات كار تصمیم گرفتند، رویكرد كلی برنامه شان این باشد كه با زبان طنز و از زاویه دید یك جوان مسائل مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و هنری جامعه را بیان و نقد كنند. زری باف به عنوان برنامه ریز و رهبر گروه زبان طنز را انتخاب كرده، زیرا «طنز یكی از اصول مهم و اركان مسلم هنر است. تا آنجا كه بعضی حرف ها را تنها باید در این قالب گنجاند و بهترین و بیشترین تاثیر را هم باید از آن انتظار داشت.» مهمترین ویژگی یك طنز رادیویی از نظر مهدی زری باف ایجاز، نكته پردازی و پرهیز از اطناب است. در واقع هر چه ایجاز بیشتر رعایت شود ضرباهنگ متن تندتر خواهد بود و ضربه طنز شدید تر است، در نتیجه تاثیر بیشتر خواهد شد. به نظر سردبیر روی خط مخاطب امروز دیگر مخاطب دهه طلایی رادیو، یعنی پنجاه سال پیش نیست. او مطالب خنده دار زیادی شنیده، خوانده و دیده. بنابراین ما دیگر حق نداریم چون می خواهیم یك موضوع بامزه ای را تعریف كنیم، چنددقیقه ای درباره موضوعات دیگر حرف بزنیم یا قضیه را طولانی كنیم، این كار مخاطب را خسته می كند. یكی از بخش های شنیدنی برنامه «روی خط جوانی» كه با استقبال زیادی روبه رو شده و حتی به گفت وگوی نمایندگان كمیسیون فرهنگی مجلس هم كشیده شده، طنزهای سیاسی آن است. سردبیر و نویسندگان روی خط جوانی تعریف خاص خودشان را از طنز سیاسی دارند و در نوشته هایشان هم سعی می كنند به این تعریف برسند. زری باف مهمترین ویژگی طنز سیاسی را شیوه طنزپردازی آن می داند: «طنزپردازی كه طنز سیاسی كار می كند از مخاطب می خواهد كه به آن موضوع و مسئله ای كه مطرح می كند بخندد و این را القا كند كه آن مشكل حقیر و ناتوان است. اما طنزپرداز فقط وانمود می كند كه دشمن حقیر است. فقط وانمود می كند كه كافی است كه بر او بخندیم و قبلاً شكستش داده ایم و در اغلب موارد طنزپرداز غمگینانه می داند كه دشمن طرف مبارزه اش بسیار خطرناك و سهمگین است. بگذارید مثال بزنم. در اساطیر یونان فوئه بوس الهه نور از بالا بر پیتون الهه تاریكی تیری پرتاب می كند؛ یعنی تیری از بالا به پایین پرتاب می كند. طنزپرداز هم همین كار را می كند با این تفاوت كه این تیر از پایین به بالاست. الهه تاریكی هنوز نمرده، چون الهه نور هنوز تیری در كمان ندارد كه به حد كافی تیزرو باشد. در واقع طنز یك پیروزی اخلاقی است كه یك پیروزی مادی كم دارد و طنزپردازی كه طنز سیاسی كار می كند، برای بیان خشم خود از خنده استفاده می كند، اما این خنده سطحی نیست، برای تفریح نیست. این خنده بغض آلود و از سر درد است.» مهدی زری باف حرف هایش را با جمله ای از دكتر شریعتی تمام می كند و می رود كه گزارش ادیت شده گزارشگر را گوش كند: «امروز به گونه ای دیگر هم می خندیم، این گونه خندیدن یكی از عزیزترین كشف های انسانیت معاصر است و آن نه سخن گفتن از آنچه خنده ناك است بلكه خنده ناك سخن گفتن است از آنچه سخت غم انگیز است.»

به این ظاهر آرام و محجوب نمی خورد كه این همه نویسنده و گزارشگر را هدایت كند و همه آتش هایی كه در برنامه به پا می شود زیر سرش باشد. نیره غدیری یكی از نویسنده های گروه می گوید كه اگر تا دو سه ساعت دیگر هم مهمان ما باشی نظرت عوض می شود چون: «تا ساعت سه و نیم و بعد جلسه سئوال همه چیز روبه راه است و هوا آفتابی است. از چهار به بعد كمی ابری می شود و بعد و رعد و برق می زند و سردبیر همه ما را تكست و گزارش می بیند، تكست ها و گزارش ها خوب نیست، باید دوباره نوشته و گرفته شود. وقت كم است، ولوم صدای سردبیر بلند و بلند و بلندتر می شود تا اینكه بالاخره دكتر هاید مستر جكیل می شود و ما هر روز افتخار تماشای این صحنه را داریم.» زری باف سردبیر سختگیری است، اشك خیلی از بچه های گروه را درآورده است. «قبول دارم فشار زیادی روی بچه هاست، اما واكنش های مردم خستگی ها رو از تن بچه ها درمی آورد.»

به نظر زری باف برنامه ساز رادیو بیشتر از هرچیز باید روی زبان تسلط داشته باشد، چرا كه با انتخاب زبان درست می توان هر موضوعی را مطرح كرد: «اصل قضیه زبان است. زبان روی سر همه چیز سوار است. شما درباره هر موضوعی كه فكرش را بكنید از خطوط قرمز تا حتی مسائل كاملاً شخصی افراد می توانید، بنویسید ولی اینكه چطور می خواهید با این موضوع روبه رو شوید و اینكه چطور این موضوع را پرداخت می كنید و چه لحنی به كار می برید، مهم است. شما با این زبانی كه به كار می برید، با مخاطبتان ارتباط برقرار می كنید و او شما را و موضوعی را كه درباره آن می نویسید، از طریق این زبانی كه به كار می برید می شناسد.» زری باف یكی از علت های موفقیت برنامه اش را انتخاب درست سوژه ها و شناخت مخاطب می داند: «فكر كنم این مسئله بیشتر به این برمی گردد كه موضوع یابی ما اغلب مطابق با مقتضای حال شنونده بوده. ما همیشه این سئوال را از خودمان می پرسیم كه شنونده برنامه ما كیست؟ از چه قشری است؟ از چه میزان دانش و آگاهی برخوردار است؟ اهل كجاست؟ و در آن ساعتی كه برنامه ما پخش می شود او عموماً چه اوضاع و احوال روحی دارد و الان به چه دلیلی باید برنامه ما را گوش كند؟ و البته در كنار این مسئله باید به زبان ویژه برنامه هم اشاره كنم. زبان ساده و نزدیك به زبان مردم الفاظی است كه عموم مردم از آن استفاده می كنند.

راس ساعت ۳۰/۱۴ جلسه طرح سئوال برنامه شروع می شود. «سئوال برنامه مثل تیتر اول روزنامه مهم است، چون این مهمترین راهی است كه از طریق آن می توانیم مخاطبمان را در تلاش گروهی كه برای تهیه برنامه و تولید معنا و اندیشه از طریق آن داریم سهیم كنیم.» نیره غدیری یكی از نویسنده های گروه است كه باید در نهایت سئوالی كه انتخاب می شود را در قالب متن های كوتاه برای اعلام در بخش های مختلف برنامه تنظیم كند: «بعد از بحث و گفت وگو درباره كلی موضوع بی ربط و باربط كه با بچه ها در نهایت سر یك سئوال برنامه به توافق رسیدیم من سئوال را پرداخت می كنم یعنی زمینه طرح هرچه بهتر آن را فراهم می كنم.»

حالا شنونده های زیادی هستند كه ۶ تا ۸ عصرهایشان را با صدای فرشید منافی می گذرانند و مهمترین ویژگی فرشید صداقتش است و توانایی ای كه در اجرای متن های مختلف برنامه دارد. به نظر خودش، مهمترین جمله ای كه تا حالا در رادیو گفته است همان جمله ای است كه هر روز آخر برنامه می گوید: «دوستتون دارم، دوستتون داریم، قربون همه تون.» تا حالا همه حرف هایی كه دوست داشته بگوید گفته است: من هر چی دوست داشتم گفتم. یك روز موضوعمان عشق بود و من خیلی با حرارت گفتم: «عاشقتونم» حتی این را هم گفتم. تا حالا برای من اتفاق نیفتاده كه به خاطر گفتن عبارت یا كلمه خاصی توبیخ بشوم، درست است بی كله می روم اما می دانم چه می گویم. به خاطر نیامدن سر برنامه یا دیر آمدن توبیخ شدم اما برای اجرا نه. به نظر فرشید منافی گوینده هم یك آدم است كه مثل بقیه دارد در این جامعه زندگی می كند. مردم، زبان و ادبیاتی را كه هر روز با آن صحبت می كنند و نیازهایشان را می دانند پس دیگر ضرورتی ندارد وقتی پشت میكروفن می رود نقش بازی كند، فقط شعر و جمله های سنگین ادبی بخواند و نصیحت كند: «گوینده باید قابلیت های مختلفی داشته باشد. اجرایی كه من در برنامه روی خط جوانی انجام می دهم از نظر اساتید گویندگی اوت و كاملاً از رده خارج است. این به خاطر این است كه ذهنیت ها، ذهنیت كلاسیك است، قدیمی است و باید تغییر كند.»


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.