جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

حدود مصلحت اندیشی و مشورت با منابع قدرت


حدود مصلحت اندیشی و مشورت با منابع قدرت

رسانه ای که در مقابل هدیه و دیگر مسائل از ناحیه قدرت های اقتصادی و سیاسی تطمیع می شود نباید انتظار داشته باشد خبرنگاری با شهامت و جسور داشته باشد مگر اینکه دست رسانه با این گونه خبرنگاران برای سرکیسه کردن قدرت های مزبور در یک کاسه باشد

"مبارز"عنوان فیلمی خارجی است که عصر جمعه گذشته از شبکه سوم سیما در مورد فساد رسانه و خبرنگار به نمایش در آمد.

در این فیلم خبرنگاری که دنبال حقیقت یک ماجراست ؛با پیدا کردن فیلمی از خبرنگاردیگری که از آن ماجرای خبری فیلمبرداری کرده و به قتل رسیده است ؛ مشهور می شود .

وی فورا به خاطر این خبر جنجالی که او آن را سرقت کرده بود؛ پرده از چهره افرادی که در یک ماجرا نقش داشتند ؛ برمی دارد و در یک چشم به هم زدن به عنوان یک خبرنگار شجاع مشهور شده و به شبکه بزرگتری دعوت به کار می شود.

او برای ادامه ماجرایی که دنبال می کرد با موانعی مواجه می شود و نهایتا با سرنخی که داشته است به مسئول رسانه ای که او را به کار گرفته است ؛ می رسد.

وی پی می برد سرقت خبری او موجب شده بود که مافیای رسانه به او اجازه رشد بدهد چون او به خاطر داشتن این نقطه ضعف در مشت آنها بود.

وی که می فهمد از سوی مسئول رسانه اش بازی گرفته شده است تا به واسطه او گزارش هایش افرادی را متضرر کند و افرادی به واسطه اخبارش به قدرت برسند دچار عذاب وجدان شدیدی می شود ولی خوب می داند که نمی تواند جز سناریوی طراحی شده کاری بکند.

مسئول شبکه خود به خبرنگار می گوید که برای این خبرنگار را در شبکه اش به کار گرفته است که فهمیده است او هم با دزدیدن نوار از خبرنگار دیگری که مرده است؛ به شهرت رسیده و او هم مثل او ورفقای فاسدش می باشد.

خبرنگار هر چه در سر برای افشای ارتباط شبکه با مافیای قدرت داشت را فراموش می کند و سعی می کند خبری درست کند که آنها می گویند و ...

داستان وحشتناکی است ولی برای خبرنگارانی که چند سال در رسانه کار کرده باشند؛ زیاد عجیب نیست.

بی شک این موضوع منحصر به کشور خاصی هم نیست و مسلما از عقب مانده تا پیشرفته ترین کشورها را در بر می گیرد.

البته در هر جامعه و هر کشوری متناسب با سطح رسانه ها و خبرنگارانش این داستان شکل خاص خودش را دارد.

واقعا چاره کار کجاست؟

خبرنگاری که می خواهد به تعهدش با صداقت عمل کند، چه کند که در تله و گرداب مافیای قدرت و اقتصاد نیفتد؟

به زبانی ساده ، بهترین راهکار ، داشتن صداقت کاری در تمامی ابعاد کاری و حرفه ای است.

البته داشتن صداقت ، این نیست که هر چه داریم و هر مسئله ای که هست را به دیگران بگوییم.

صداقتی توام با تدبیر و زیرکی است که به حرفه خبرنگار و رسانه شکل می دهد و این خصیصه از نظر دیگران هم دور از انتظار نیست.

پیشنهادات دیگری که بدیهی است و به ذهن هر فرد واقع بینی می رسد پاک کردن رسانه از تمامی مسائلی است که رسانه به آن به چشم مشکل و معضل می نگرد.

مسلما رسانه ای که خبرنگارانش را استثمار می کند و خبرنگارش در مقابل دستمزدی ناچیز، اخبار و دیگر مطالب را تهیه می کند نمی تواند دغدغه مبارزه با روحیه استثمارگری در جامعه و کارفرمایان ، داشته باشد.

رسانه ای که در مقابل هدیه و دیگر مسائل از ناحیه قدرت های اقتصادی و سیاسی تطمیع می شود نباید انتظار داشته باشد خبرنگاری با شهامت و جسور داشته باشد مگر اینکه دست رسانه با این گونه خبرنگاران برای سرکیسه کردن قدرت های مزبور در یک کاسه باشد.

مثل رسانه هایی که برای گرفتن باج ابتدا اخبار منفی درج می کنند ولی بعد از مدتی بدون تغییر آن سازمان و ادارات در بحث مورد انتقاد، دیده می شود که همین رسانه ها بعد از یک معامله پنهانی اخبار تمجید آمیزی از آن سازمان ها و … منتشر می کنند.

و همین طور دست رسانه و این گونه خبرنگاران بعد از چند پرونده مسئله دار ، ابتدا برای آگاهان مطبوعاتی و کم کم برای دیگران رو می شود و این می شود که مردم به رسانه بی اعتماد شده و دست این خبرنگاران را می خوانند.

تطمیع حتما گرفتن رشوه و ترسیدن از انتقام افراد متضرر نیست.

تطمیع در بیشتر اوقات شکل پیچیده تری مثل مصلحت اندیشی و مشورت کردن با قدرت ها را به خود می گیرد.

به طور مثال خبرنگار یا رسانه بعد از تهیه خبری از مواردی چون اختلاص ، غیرکارشناسی بودن یک طرح در یک اداره و... مصلحت می بیند به نام "جلو گیری از تضعیف دولت" یا بخش دیکری از یک جامعه آن را منتشر نکند.

سانسور هایی که از سوی ممیزی نیست و در ذهن خبرنگار یا رسانه نهادینه شده است.

و یا خصائلی مثل مشورت کردن با قدرت های دولتی برای درج گزارش و خبر منفی از آنها که ببیشتر متاثر روحیه باج خواهی و یا چاپلوسی صورت می گیرد.

به طور مثال مسوول رسانه ای خیلی علاقه دارد به بهانه وجود یک مطلب با یکی از قدرت های امنیتی تماس بگیرد و با او مشورت

کند که آیا فلان خبر درج بشود یا نه ؟

اگر چه آن مسوول امنیتی بگوید که درج و یا عدم آن به او ربطی ندارد و به خاطر امنیتی نبودن مطلب، رسانه در انتشار و یا عدم انتشار،اختیار دارد ولی این مسئول رسانه با توجه به این که می خواهد خود را دلسوز تر(امنیتی تر) از آن مسوول امنیتی جلوه دهد مسر است که نظری به صورت تایید و یا رد مطلب را از وی بگیرد.

این رسانه و این گونه خبرنگاران مثل یک پرتقال که مزه ترش خود را از دست داده است بی خاصیت شده و برای پیشرفت یک جامعه سودی ندارند و بیشتر به یک دکان دستگاهی می مانند که مدیریتش از آن به عنوان پله ای برای رسیدن به امیال و مقاصد شخصی اش استفاده می کنند.

اگر چه در این شرایط دستگاه های دولتی و ممیزی این گونه رسانه ها را دوست داشته باشند ولی بی شک دوستی شان به خاطر این است که کار آنها ، صرفا کمی راحت شده ولی آنها به خوبی آگاهند این رسانه ها و این خبرنگاران چشمان خوبی برای ملت و حتی مسئولان بالادستی نیستند و در دراز مدت ناثواب عمل می کنند.

البته این سوال پیش می آید که پس تعامل رسانه و خبرنگار با دولت و دیگر قدرت ها باید چونه باشد و اصولا وجود داشته باشد یا خیر؟

مسلما تعامل باید باشد ولی تعامل بیشتر باید از سوی دولت باشد و از رسانه نیز انتظار می رود به قواعد حرفه ای خود واقف بوده و نخواهد اخبار و گزارش ها را یک طرفه منتشر کند.

البته مطلب دیگر هم هست که به این بحث مرتبط است که نام آن را " تولید مطالب نسبت با درک جامعه و واقعیت های موجود" گذاشته ام که لازم است در مبحث دیگری آن را به طور مفصل شرح دهم.

راستی برگردیم به داستان فیلم مبارز که شاید فکر کردید موضوع به همین تلخی پایان گرفت.

نه!

چند نکته پیش آمد که خبرنگار فیلم که حالا ستاره شده بود و اگر چیزی می گفت پرونده سرقت خبری اش رو می شد؛ به خود آمد و با خودش فکر کرد و دید که اگر جرم مافیای قدرت و رسانه اسپانیا را فاش کند بزرگترین شبکه خبری را از فساد خبری موجود رها کرده و قانون هم دستانش را مجازات می کند و این در حالی است که در کنارش او به مردم و طرفدارانش یک عذر خواهی اخلاقی بدهکار می شود.

او وقتی مقابل دوربین پخش زنده قرار گرفت ؛ واقعیت هایی را که از آنها فیلم و مردک جمع آوری کرده بود رو کرد و در نهایت عذر خوهی کرد و پایان ماجرا!

بی شک من و دیگر خبرنگارانی که قدم به این حرفه گذاشتیم هدف مان مبارزه با قدرت هایی بوده است که دور از چشم مردم به آنها و اموالشان خیانت می کنند و یا اینکه حداقل شخصیت مان به گونه ای رقم بخورد که منابع قدرت نه تنها در حضور ما بلکه در خلوتشان فکر خطایی را در سر نپرورانند چه برسد به این به ما رشوه تعارف کرده و یا ما را تطمیع کنند.

ایران امروز بی شک برای توسعه و پیشرفتش نیازمند این قدرت رسانه ای است.

رسانه ای که فراتر از دیدگاه های حزبی و جناحی و قومی ، چون یک دیده بان باشد.

این رسانه بی شک هم برای دولت ، هم مجلس و هم قوه قضائیه کشور کمک حال مناسبی است.

این رسانه خود تاریخ و واقعیت های موجود آن در زمان حال است که به خاطر این نگاه حرفه ای و صادقانه ای که دارد مورد استناد آیندگان قرار خواهد گرفت.

این رسانه مورد اعتماد مردم است و خبرنگاران برای مردم بهترین رسولان و پیامبران حقایقند .

علی قلی زاده